به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، در این گزارش آمده است: مسئولان جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید دارند که می خواهند با عربستان مذاکره کنند و اختلافات را پایان دهند و در حل بحران های منطقه ای و مشکلات دو طرف با یکدیگر همکاری کنند. اما در عین حال به شدت از سیاست های عربستان انتقاد می کنند و از موضع گیری سعودی ها که با مواضع ایران تناقض دارد، ابراز تنفر می کنند. سیاست هایی که به درگیری سیاسی مستقیم و درگیری با واسطه نظامی منجر می شود. بارزترین انتقاد ایران به عربستان این است که این کشور با اسرائیل که دشمن درجه یک عرب ها و همه مسلمانان است، روابط گسترده ای دارد. 

اما در دیدارهایی که محتوای آن ها قابل نشر نیست، امیدی به بهبود روابط تهران و ریاض نیست و زمینه برای گفتگو با عربستان وجود ندارد و انتظار نمی رود که عربستان از دعوت ایران برای گفتگو اجابت کند. چرا که عربستان قبل و بعد از جنگ علیه یمن و قبل از فاجعه منا که بسیاری از مسلمانان در آن جان باختند، همه دعوت ها برای گفتگو با ایران را رد کرد این در حالی بود که دیدارهای محدودی بین دو کشور وجود داشت. این نپذیرفتن ها دعوت ها به طور غیر مستقیم بود و در یکی از سفرهای اخیر محمد جواد ظریف به کشورهای حاشیه خلیج فارس آشکار شد و وی از آمادگی برای سفر به عربستان و گفتگو در مورد تحولات منطقه ای و بین المللی از جمله توافق مربوط به انرژی هسته ای خبر داد. اما به طور ناگهانی از این دیدار صرف نظر کرده و همان روز اطلاعاتی در دسترس بود و در سفر اخیر خود به تهران مطمئن شدم  که ظریف خواستار ملاقات با عبدالله بن عبدالعزیز شده بود ولی با این درخواست موافقت نشد بلکه به ظریف گفتند که تنها می تواند با سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان دیدار کند. فاجعه منا هم نتوانست مسئولان سعودی را وادار به گفتگو با ایران کند در حالی که ایران دعوت به تشکیل کمیته تحقیق برای بررسی اسباب و ابعاد حادثه کرده بود و اگر عربستان به این خواسته هم جواب مثبت می داد اما باز هم زمنیه ورود به گفتگوها فراهم نمی شد. 
 
 در دوران ملک عبدالله مسئولی در حزب الله لبنان سعی می کرد ویزای حج به اماکن مقدس در سعودی را دریافت کند. یکی از مسئولان دیپلمات و کنسولگری با او تماس گرفت و از او استقبال کرد و خطاب به او گفت: خود را از میهمان "دیوان پادشاهی" بدان. در ابتدا مخالفت می کرد اما در نهایت با اصرار طرف مقابل قبول کرد. سخنانی بین او و نائب رئیس دیوان در گوشه ای رد و بدل شد. نائب رئیس دیوان پادشاهی گفت: عربستان می خواهد روابط خود با ایران را تلطیف کند. در این کشور دو گروه هستند یکی پادشاه و دیگر اطرافیان بندر. پادشاه با این کار موافق است. فرایند طبیعی در این رابطه صورت گرفته  و معاون حزب الله لبنان،  شیخ نعیم قاسم و محمد فنیش، وزیر مشاور در امور پارلمان لبنان و نماینده حزب‌الله، بعد از دیداری که در تهران با مقامات ایرانی داشتند، به عربستان رفتند، اما نتیجه ای نداشت.
 
دلایل رد این دعوت توسط عربستان جه بود؟ این سوالی است که مسئولان ایرانی از ناظران و تحلیلگران منطقه ای می پرسند. جواب من به این سوال از دو یا سه جهت است: اطرافیان بندر بن سلطان بدون مطالعه و آگاهی به سوی مسکو حرکت نکردند مگر بعد از موافقت ملک عبدالله با این اقدام و سعی می کنند مسکو را با خود علیه ایران همراه کنند و سیاست های خصمانه سعود فیصل در برابر سوریه و بلندپروازی های منطقه ای اش، نشان دهنده دشمنی آشکار وی با ایران است در حالی که او از نزدیکان بندر بن سلطان نیست. 
 
دوم: عربستان و به ویژه قبل از توافق هسته ای قانع نشده بود که ایران واقعا و صادقانه می خواهد گفتگو کند.  از سوی دیگر عربستان به این باور رسیده بود که ایران سعی می کند آن را با خود متحد کند تا به این وسیله از آمریکا امتیاز بیشتری بگیرد و همراهی عربستان با ایران باعث می شود که ریاض، حمایت آمریکا را از دست بدهد. 
 
اما جواب سوم: ریاض قبل از توافق هسته ای ایران و آمریکا و تبدیل شدن ایران به قدرتی که حجم و نقش کشورهای منطقه را محدود می  کند، هرگز با تهران گفتگو نمی کرد. عربستان با پادشاه جدید خود پیوسته تلاش می کرد روسیه را قانع کند که از نقش خود در درگیری های سوری- سوری و سعودی – ایرانی دست بردارد. اطلاعات موثقی که از آخرین دیدار ولی عهد محمد بن سلمان با مقامات مسکو در دسترس است، موکد این مطلب است. این گفتگوهای سلمان با پوتین شبیه تند باد بود زیرا از روسیه خواسته که در یمن به عنوان میانجی گر دخالت کند. اما تحقق چنین چیزی به ویژه بعد از اینکه روسیه در سوریه دخالت نظامی مستقیم کرده، محال است. به نظر می رسد که انگیزه عربستان از این اقدام شاید این باشد که تلاش می کند در مقابل دست برداشتن روسیه از نقش خود در سوریه، نقش اول آن را در یمنی که غرق در جنگ است، تضمین کند.