به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،در روزهای نخست آغاز انقلاب مصر موفق به رصد و رهگیری هیچ موضعی از سوی مقامات اسرائیلی درباره هر آن چه که در مصر آن زمان در جریان بود، نشدیم، چرا که در آن روزها مقامات این رژیم ترجیح می دادند، سکوت نمایند، چرا که آنها از این مساله واهمه داشتند، اگر در این خصوص اظهارنظری کنند، این اظهار نظر می تواند به زیان آنها تمام شود و برضد این رژیم بازتاب داشته باشد.    

اما با فرار شماری از بازداشت شدگان از زندان های مصر – که در بین آنها گروهی از فلسطینیان بودند و موفق به بازگشت به نوار غزه از طریق تونل های موجود در میان مرز نوار غزه و مصر شده بودند و این امر هم به دلیل عدم حضور شمار کافی از نیروهای امنیتی مصری و عدم توانایی آنها در کنترل مرزها صورت گرفت – این واقعه باعث شد، تا اسرائیل به سکوت خود پایان دهد و موضع اسرائیل رفته رفته واضح تر شد، از این رو مواضع در داخل اسرائیل درباره تحولات مصری بیان شدند.

در هفته نخست از شروع انقلاب مصر و زمانی که هنوز دولت و نظام مصری سرنگون نشده بود و با توسعه یافتن تحولات جاری در مصر بنیامین نتانیاهو ( Benjamin Netanyahu ) نخست وزیر اسرائیل بر لزوم و اهمیت ادامه همکاری ها و هماهنگی های امنیتی میان تل آویو و قاهره تاکید کرد، وی همچنین خواستار حفاظت و رعایت مفاد توافقنامه کمپ دیوید با مصر شد، از این رو به شرح مزایا و فواید این توافقنامه در طول مدت سه دهه گذشته پرداخت و به تحولات و تغییرات حاصل از آن توافقنامه در کل منطقه اشاره کرد، وی در این باره در جریان کنفرانس خبری مشترک خطاب به آنگلا مرکل (Angela Merkel ) صدر اعظم آلمان چنین گفت : " مصر بزرگ ترین کشور عربی است که جنگ هایی را برضد اسرائیل داشته است، ولی این کشور با اسرائیل صلح را هم رقم زد، از این رو این توافقنامه صلح توانست فرصت های بزرگی را برای ما و مصر بوجود آورد " . 

بنابراین نتانیاهو همچون دیگر مقامات اسرائیلی تلاش کردند – به هر صورت ممکن – نظام حسنی مبارک را از خطر سقوط نجات دهند و تلاش کردند از پیروزی و به ثمر نشستن این انقلاب جلوگیری کنند، از این رو نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در بیش از یک مناسبت و از جمله در همین دیدارش با صدر اعظم آلمان خواست از حسنی مبارک حمایت کنند و اجازه ندهند نظامش از هم فروپاشد،  وی می دانست بقای نظام ( مبارک ) تا چه اندازه به نفع اسرائیل و به نفع غرب خواهد بود، از این رو برای حفاظت از منافع غرب و اسرائیل در منطقه خاورمیانه بر حمایت از رژیم مصر تاکید داشت، نتانیاهو درک کرده بود که تنها نظام حسنی مبارک است که می تواند از صلح بوجود آمده بین قاهره و تل آویو حمایت کند، از این رو ( بعد از امضای توافقنامه کمپ دیوید در دوره سادات ) اسرائیل بعد از گذشت یک دوره از نبردها با مصر، با کمپ دیوید توانسته بود، در بین کشورهای بزرگ عربی جایگاهی برای خود داشته باشد و از این طریق می توانست منافع غربی را در منطقه حفظ کند.

چرا که اکنون با سرنگونی نظام مبارک در مصر اسرائیل می دانست، سرنوشت توافقنامه کمپ دیوید هم متاثر خواهد شد، توافقنامه ای که باعث حصول تغییرات اساسی در منطقه شده بود، تغییراتی که همه به نفع اسرائیل بود، بخصوص که بعد از امضای این توافقنامه جبهه های جنوبی اسرائیل آرامش بی سابقه ای را تجربه کردد، جبهه هایی که برای سالیانی طولانی تا پیش از امضای کمپ دیوید مکان پرتنش بود.

همچنین باید گفت که این توافقنامه با اقدامات دشمنانه و خصمانه اسرائیل و تلاش این رژیم برای توسعه طلبی در طول سالیان بعد از امضای این توافقنامه هم دستخوش تغییر و تاثیر نشده است و در دوره حاکمیت حسنی مبارک بر مصر این توافقنامه به قوت خود ادامه داشت، حال این که تجاوزهای اسرائیلی هم ادامه داشت اما اکنون با تغییر نظام در مصر سرنوشت این توافقنامه هم ممکن بود دستخوش تغییر شود.

همین مساله و مسائلی از این قبیل بودند که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل را برآن داشت تا نزد غرب برای نجات نظام مبارک تلاش کند و در مقابل سعی نماید تا انقلاب در مصر به ثمر ننشیند.

در راستای سعی و تلاش بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای نجات نظام مصر ، وی به عمر سلیمان – معاون رئیس جمهوری مصر در دوران رژیم  حسنی مبارک – پیشنهاد کرد تا اقدامات ویژه ای را برای سکشت انقلاب انجام دهد، و از این طریق از نظام مصر حمایت صورت گیرد، از این رو اسرائیل به سفرای خود در شماری از کشورهای غربی پیام داد تا به نزد سران آن کشورها بروند و از سران کشورهای غربی بخواهند برای فرونشاندن انقلاب و نجات نظام مبارک وارد عمل شوند.

بعد از شکست اسرائیل در حمایت و نجات نظام مبارک از خطر سرنگونی، در برابر قدرت جنبش اعتراضی ملت مصر که خواستار سرنگونی وی ( یعنی نظام مصر ) شده بودند، اسرائیل تلاش های دیگری را نزد جامعه بین المللی آغاز کرد تا با دریافت ضمانت های لازم در این خصوص برای محافظت از توافقنامه کمپ دیوید اطمینان لازم را به دست آورد، چرا که در طول سالیان گذشته اسرائیل این توافقنامه را ضامن برقراری ثبات و آرامش در منطقه دانسته بود.

از این رو بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل علنا در این باره اعلام کرد: " اسرائیل بر این باور است که جامعه بین المللی باید از هر دولتی که در مصر جدید می خواهد به قدرت برسد، بخواهد تا توافقنامه صلح با اسرائیل را محترم بداند ".

از این رو زمانی که شورای عالی نظامی مصری در این کشور زمام امور را به دست گرفت و این شورا اعلام کرد که تمام توافقنامه ها و پیمان نامه هایی که در دوره نظام گذشته به امضا رسیده به رسمیت می شناسد، اسرائیل هم نفس راحتی در این باره کشید.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد، تل آویو تحولات دمکراتیک صورت گرفته در منطقه را تشویق می کند، البته مشروط به این که این تحولات باعث به قدرت رسیدن اسلامگرایان نشود، از این رو وی همه را از این که بخواهد تحولات مصر به روی کار آمدن دولت اسلامی در این کشور منجر شود، برحذر داشت و گفت که این مساله می تواند به زیان روند سازش در خاورمیانه باشد، و بر روند دمکراسی هم لطمه می زند، همانگونه که در ایران روی داد، از این رو وی چنین گفت: " اگر این { تحولات دمکراتیک } منجر به قدرت یافتن نیروهای تندرو و توسعه اهداف غیر دمکراتیک آنها همانگونه که در ایران و جاهای دیگر دیدیم شود، نتایج حاصل از این تحولات به زیان صلح و دمکراسی خواهد بود ".

بعد از سرنگونی رژیم مبارک در مصر، نتانیاهو شروع به ترویج این اندیشه نمود که انقلاب های عربی که بخواهند به تشویق جنبش های اسلامگرا و تندرو منجر شوند، باید از نام " زمستان عربی " به جای " بهار عربی " استفاده کرد، از این رو این تحولات در پایان کار – به عقیده نتانیاهو – منجر به درپیش گرفته شدن مواضعی در ستیز با غرب و اسرائیل خواهند شد.

بنیامین نتانیاهو بسیار تلاش کرد تا غرب را برای دخالت در تغییر مسیر انقلاب های عربی تشویق نماید، بخصوص وی خواهان تغییر مسیر انقلاب در مصر بود، او خواهان روی کار آمدن نظام های سیاسی عربی مشابه نظام های فرو ریخته شد، چرا که چنین نظام هایی به عقیده وی می توانستند از منافع غرب و از منافع اسرائیل در منطقه حمایت کنند، همانگونه که در سالیان گذشته نیز چنین می کردند.

وی همچنین اعلام کرد، اجازه دادن به جریان های اسلامگرا برای رسیدن به راس هرم قدرت سیاسی، منجر به تهدید منافع غرب و اسرائیل خواهد شد، از این رو برای جلوگیری از حصول این امر باید دست به هرکاری زد، تا مانع از شکل گیری چنین نظام هایی شد که راس قدرت در آنها جریان های اسلامگرا هستند، از این رو باید در چنین شرایطی گفت که دیگر بهار عربی نمی تواند به تحولات اخیر اطلاق شود، بلکه در آن شرایط این زمستان عربی است که شکل گرفته است، و نباید اجازه داد تا جریان های اسلامگرا بتوانند در حیات سیاسی مشارکت داشته باشند. این نظریه و ایده مقامات اسرائیلی فاش می کند که  رژیم  اسرائیلی از انقلاب های عربی سخت در واهمه و ترس بود و از این که جریان های اسلامگرا به قدرت سیاسی برسند، می ترسید.

بعد از پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر در سال 2012  رژیم اسرائیل تلاش کرد خشم و ناراحتی خود را در این خصوص پنهان کند، چرا که مقامات اسرائیلی ترجیح می دادند دیگر نامزد ریاست جمهوری مصر یعنی احمد شفیق پیروز شود، تل آویو شفیق را ادامه دهنده راه رژیم حسنی مبارک می دید، از این رو پیروزی احمد شفیق برای اسرائیل به مثابه ادامه همان شکل و سیاق گذشته‌ای است که در دوره مبارک با مصر داشتند، اما با اعلام نتایج انتخابات دمکراتیک به نفع محمد مرسی، اسرائیل ناگزیر به قبول و پذیرش این نتیجه شد.

کابینه اسرائیل بعد از این پیروی مرسی با صدور بیانیه ای رسمی چنین اعلام کرد: " اسرائیل انتظار دارد ادامه همکاری ها با دولت مصر صورت گیرد، آن هم براساس توافقنامه صلح امضا شده بین دو کشور، توافقنامه‌ای که به سود دو ملت است و باعث ادامه ثبات منطقه ای می شود ".

بسیاری از مقامات اسرائیلی خواهان پیروزی شفیق در انتخابات ریاست جمهوری مصر بودند، چرا که آنها پیروزی شفیق را به مثابه ادامه یافتن روابط بین دو کشور می دانستند، از این رو موشه یعالون ( moshe yaalon ) معاون رئیس کابینه اسرائیل بر این عقیده بود که : " پیروزی احمد شفیق به معنی بازیابی مشارکت راهبردی بین ما و مصر است، از این رو جهانیان باید تمام توان خود را به کار گیرند تا شانس وی برای پیروزی در انتخابات مرحله دوم افزایش یابد ".

"عاموس یادلین" ( Yadlin Amos ) رئیس سابق سرویس اطلاعات اسرائیلی نسبت به احتمال پیروزی محمد مرسی در انتخابات ابراز نگرانی کرده بود و در این باره گفت: " ما بسیار از این نگران هستیم که مصر بعد از انقلاب یک گروه از دشمنان را برضد ما پدید آورد، اما در صورت پیروزی احمد شفیق در این انتخابات دیگر جایی برای تحقق چنین احتمالی وجود نخواهد داشت " . 

با ملاحظه تمام سخنان و مواضع بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل درباره انقلاب مصر در می یابیم که تنها توجه اساسی وی به موضوع توافقنامه کمپ دیوید بوده است، او خواستار حفاظت از این توافقنامه و ادامه عمل به موجب آن توافقنامه بود، چرا که این توافقنامه را ضامن ادامه روابط بین مصر و اسرائیل می دانست و باعث محافظت از ثبات و امنیت در منطقه می دید، از این رو باید گفت که توافق از نظر اسرائیل به مثابه سنگ بنای برقرای روابط بین تل آویو و قاهره است و اساس آرامش موجود در منطقه خاورمیانه به دلیل وجود همین توافقنامه کمپ دیوید است.

یک پیگیر اگر بخواهد سخنان و مواضع مقامات اسرائیلی را در این خصوص دنبال کند، متوجه حجم نگرانی و اضطراب آنها در اسرائیل خواهد بود، نگرانی هایی که در بیش از یک مناسبت باعث شد تا آنها به صراحت از میزان آن نگرانی ها که ناشی از احتمال روی کار آمدن جریان های اسلامگرا در عرصه قدرت سیاسی منطقه بود، به وضوح سخن بگویند.

شیمون پرز ( Shimon peres ) رئیس رژیم اسرائیل به صورت تلویحی از خوبی جریان روند روابط بین تل آویو و قاهره در زمان حکومت حسنی مبارک پرده برداشت، وی گفت که حسنی مبارک به صورت بسیار جدی برای حفظ ثبات در منطقه تلاش می کرد و وی از طریق حمایت از روند سازش بین اسرائیل و اعراب به صورت کلی و فلسطینیان به صورت ویژه ای حمایت می کرد، از این رو باید در این خصوص گفت: " مهم نیست آنها چه می گویند، مهم این است که واقعیت امر ما یک تشکر واقعی به حسنی مبارک مدیون هستیم چرا که وی به مثابه یک صخره بود، وی برای تحقق سازش و ثبات در منطقه خاورمیانه تلاش کرد " وی همچنین معتقد بود که نظام سرنگون شده از نظام جدید به مراتب بهتر بود، وی در توصیف نظام کنونی گفت: " نظام جدید شاید دمکراتیک باشد،و شاید این نظام خواهان تحقق ارزش های دمکراتیک باشد، اما این نظام از ثبات در منطقه خاورمیانه حفاظت نمی‌کند."