بزرگترین خدمت شاه سعودی و دربارش به غرب
روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، مشرق، ** حفظ عزت مردم وظیفه چه کسی است؟
روزنامه کیهان در یادداشت شماره امروز خود نوشت: حرکات و اجتماعات مردمی، از نخستین روزهای شکلگیری انقلاب اسلامی، جزئی از ماهیت و ذات انقلاب بود و در کلام امام راحل عظیمالشان، از جمله رموز پیروزی و بقاء انقلاب قلمداد شده است. درمقابل همیشه جمعی بودند که مردمی بودن امور را مانع نظم و انضباط دانسته و معتقد بودند که مردم باید به خانههایشان برگردند! و هنگامی هم که دستشان رسید، اغلب نهادهای مردمی را منحل کردند! اما واقعیت این است که اگر قرار بود انقلاب اسلامی بدون حضور و حمایت مردمی و تنها با تکیه به تدبیر سیاسیون اداره شود، هرگز به قلههای سربلندی و افتخار کنونی نمیرسید.
اما این نعمت الهی - همچون بسیاری دیگر از نعم- در کنار برکاتش، آفاتی دارد که ناشی از عدم مراقبت و دوراندیشی است. از آن جمله میتوان به برخی حرکات اشاره کرد که زمینه را برای نفوذ بدخواهان و بداندیشان فراهم میکند. آنچه در ایران و در مقابل سفارت رژیم عقب مانده آل سعود اتفاق افتاد، حضور مردمی حقطلب بود اما حوادث بعدی، صورت مسئله را عوض کرد و زمینه مسائلی دیگر را پدید آورد. تا آنجا که برخی کوشیدند جای مسئله اصلی را با مسئله فرعی دیگر عوض کنند و از این رهگذر، دشمن اصلی و نوکرانش را در حاشیه امن قرار دهند و آن را به سرپوشی برای ضعف و کمکاریهای خود تبدیل کنند! در اینکه ورود به سفارت و اقدامات بعدی، ناپسند و نادرست بود و به اعتبار فرمایشات رهبر عزیز انقلاب در ماجرای سفارت دولت خبیث انگلیس، مورد نهی صریح قرار گرفته بود، تردیدی نیست. این موضوع اساسا محل مناقشه نیست. اما درباره اتفاقات بعد از حادثه و ریشههای آن، دو نکته را نباید از نظر دور داشت:
1- این حادثه نخستین حادثه تاریخ از این دست نبود و ما برای مواجهه با آن الگویی روشن در دست داریم. در زمان حیات پیامبر عظیمالشان اسلام،گروهی از مسلمانان، به فرمان ایشان، به ماموریت شناسایی و اطلاعاتی اعزام میشوند. آنها در محل ماموریت، دشمن را بسیار آسیبپذیر میبینند. همین امر سبب میشود که برخی از آنها بر خلاف ماموریتشان، فرصت را از دست نداده، طی کارزاری کوتاه، عدهای از کفار و مشرکین را هلاک کنند! این رخداد در ماه حرام اتفاق میافتد و حربه تبلیغاتی بزرگی بدست مشرکین میدهد تا مسلمانان را افرادی لاابالی و غیرپایبند به آیینهای مقدس و محترم معرفی کنند. (حرمت قتال در ماههای حرام، منحصر به اسلام نیست و پیش از اسلام نیز در بین اهالی جزیرهالعرب رایج بود) این فضای تبلیغاتی مسموم، سبب مراجعه مسلمین به پیامبر و پرسش از درستی یا نادرستی این کار و اصل جنگ در ماه حرام گردید. خداوند متعال سفیر وحی را به جانب پیامبر روانه کرد و اینگونه فرمود: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَة أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ (ای پیامبر) از تو درباره ماه حرام و قتال در آن مىپرسند. بگو قتال در ماه حرام گناهى بزرگ است ولى جلوگیرى مشرکین از راه خدا و کفر به آن و جلوگیریشان از رفتن شما به مسجدالحرام و بیرون کردن مؤمنین از آنجا نزد خدا گناه بزرگترى است چون فتنه است و فتنه جرمش از قتل بزرگتر است.» ( سوره بقره آیه 217) میبینیم که خداوند متعال در آیه فوق، رفتار مسلمانان را صراحتا تقبیح میفرماید و آن را مصداق فعل حرام و نافرمانی الهی معرفی میکند، اما بلافاصله با بازگشت به موضوع اصلی یعنی عناد و دشمنی کفار با مسلمانان در امور مختلف، ضرورت توجه به مسئله مهم و محوری و بالاتر دانستن فتنهانگیزی از قتل را به آنها میآموزد و اینکه رخدادهای جانبی هر چند قابل توبیخ و شایسته محکوم کردن هستند ولی این توبیخ و محکومیت نباید مسئله اصلی را به حاشیه براند.
2- اما فارغ از آنچه شد و آنچه باید انجام بشود، ریشهیابی ماجرا و چرایی این رخداد و موارد مشابه بسیار مهم و حائز اهمیت است. حفظ اقتدار سیاسی و عزت مردم یک کشور، از بدیهیترین و ابتداییترین وظایف یک دولت است و در این موضوع تفاوتی بین یک کشور قدرتمند و غیرقدرتمند، مسلمان و غیرمسلمان و ... وجود ندارد. در اصل مردم یک کشور، با انتخاب حاکمان و مسئولان اجرایی، آنها را به عنوان وکیل برای انجام امور مختلف انتخاب میکنند و اینکه لفظ «خدمتگزار» برای مسئولان مورد استفاده قرار میگیرد، حقیقتی از این جنس است. حال اگر مدیران اجرایی، در عمل به وظایف خود کوتاهی کنند چه اتفاقی میافتد؟ مثلا اگر در تامین امنیت غفلت شود، بدیهی است که مردم خود به مبارزه با راهزنان و گردنهگیران بر میخیزند و در این مسیر ممکن است نسبت به آنچه که باید، زیادهروی صورت بگیرد.
اینجا نباید و نمیتوان تنها به سراغ شخص خاطی رفت و او را مواخذه کرد که چرا چنین و چنان کردی!؟ بلکه علاوه بر او و پیش از او، آن که با اهمال و کوتاهی سبب فراهم آمدن چنین وضعیتی شده، مستحق ملامت و سرزنش و مواخذه است. حال باید پرسید آیا در ماجراهای بین ایران و رژیم آل سعود، مسئولان ما به وظایف خود عمل کردند و عزت و حیثیت مردم را حفظ کردند یا نه و با رفتار خود سبب سرشکستگی و پدید آمدن حس خشمی فروخورده در مردم شدند!؟ پاسخ این پرسش ابدا دشوار نیست! بدون کمترین تردیدی و با مروری بسیار کوتاه بر کارنامه مناسبات مشترک، در مییابیم که انفعال دیپلماتیک، سبب وضع موجود شده است.
آیا جز این است که حمله به سفارت ایران در لبنان و انفجار تروریستی در برابر آن که منجر به شهادت تنی چند از بهترین فرزندان ایران و یاران حزبالله شد، به اذعان و اعلام منابع اطلاعاتی، به اشاره و دستورمستقیم رژیم آل سعود انجام شده بود؟ آیا وقتی شاه ماهی اطلاعاتی آل سعود و عامل ویژه بندر بن سلطان - شاهزاده خبیث و ضد ایرانی آل سعود- در بیروت به دام افتاد، این حکام وهابی آل سعود نبودند که بلافاصله وی را در زندان به قتل رساندند تا راز جنایات و خباثتهایشان بر ملا نشود!؟ در مقابل این رفتار آل سعود، ما چه کردیم!؟ آیا سفارت ایران در بیروت، حریم دیپلماتیک ما نبود و تنها سفارت آنها واجد وصف مذکور است!؟ در جریان حادثه تلخ فرودگاه جده، جز قطع عمره (که در اصل بریدن پای عمرهگزاران ایرانی از کانون اجتماع مسلمین بود) کدام اقدام دیپلماتیک و قانونی دولتمردان، از خشم مردم کاست؟ اعاده حیثیت مخدوش دو فرزند کشورمان به کجا انجامید؟ در واقعه هولناک و جانکاه منا، مسئولان دولتی و مدافعان دیپلماسی لبخند و تنشزدایی چه کردند!؟ آیا جز این بود که حتی برای رفتن به حجاز هم مشکل داشتند و آیا جز این بود که تمنا و واسطهتراشی آنها برای جلب نظر مساعد جنایتکاران آل سعود ثمری نداشت و وزیر بچهسال سعودی، رفتاری زننده با مسئولان طراز اول ما داشت!؟ آیا جز این بود که رئیس جمهور حاضر نشد سفر به نیویورک را رها کند و به کشور برگردد و تنها بعد از بالا گرفتن فشار افکار عمومی و چالش ناکارآمدی دیپلماسی دولت، چند ساعت زودتر از برنامه،به ایران بازگشت!؟آیا اگر خروش حیدرگونه رهبر عزیز انقلاب نبود،تمناهای دیپلماسی دولت یازدهم آلام مردم را درمان میکرد و خشم و بغض مردم را درمانی بود؟واقعیت این است که در آن ماجرای تلخ، رژیم آل سعود اوج رذالت و پستی خود را با مرگ هزاران نفر از حجاج بیتالله الحرام نشان داد و در کشورمان هم دستگاه دیپلماسی، اوج ضعف و ناتوانی را! و تنها فریاد الهی و تهدید و صولت رهبر انقلاب بود که کارگر افتاد و جانیان وهابی را به جای خود نشاند.
و بالاخره آیا جز این است که - حسب چندیدن اظهار نظر صریح رئیس جمهور محترم و معاون اول ایشان- توطئه آل سعود و همدستی آنها با شیطان بزرگ، نفت 120 دلاری را به زیر 30 دلار رسانده است؟ اما واکنش دولت در عرصه دیپلماسی و دیپلماسی انرژی چه بود!؟ جز آنکه وزارت نفت ما صراحتا بر افزایش تولید ایران و تامین امنیت انرژی جهانی(!) تاکید کرد، چه واکنشی را شاهد بودیم!؟ آیا جز این بود که در همان ایام و در حالی که کوتاه زمانی از فاجعه منا گذشته بود، دولت از گشودن «فصل نوینی از مناسبات با عربستان» سخن گفت و خشم و حیرت همگان را موجب شد!؟ چندین و چند فقره دیگر از این موارد را میتوان برشمرد و نشان داد که دولت در عرصه دیپلماسی تا آنجا عقب نشسته که حتی سودان و جیبوتی و ... ما را با قطع رابطه، مورد حمله قرار میدهند! آیا بهتر نبود با یکی از این حوادث، دولت ما پیشدستی میکرد و سفیر رژیم آل سعود را اخراج میکرد!؟ مثلا جان بیش از 500 ایرانی، به اندازه پردههای آتش گرفته سفارت وهابیهای ضد اسلام ارزش نداشت!؟
اکنون ضمن آن که به عنوان یک اقدام ضروری بایستی با عوامل حادثه برخورد شود و چنانچه دستهای آلودهای در کار بوده است، شناسایی و مجازات شوند، نباید علتها را در حاشیه امن پنهان کرد!؟ آیا معاون استاندار یا فلان مقام انتظامی بیشتر مستحق شماتت و مواخذهاند یا کسانی که با تساهل غیرقابل توجیه در مقابل حرمتشکنیهای بیگانگان، به جای حس عزت، طعم تلخ بیاحترامی به مردم در برابر دونپایگان و فرومایگان آل سعود را برایشان رقم زدهاند؟! متاسفانه همین حالا هم شاهد آنیم که رفتار عجیب و غیرقابل قبول دولتمردان ما ادامه دارد. این روزها وزیران آل سعود به دریوزگی از این کشور به آن کشور میروند و با پولهای باد آورده نفتی، دولتها را مجاب به قطع یا کم کردن رابطه با ما تحریک میکنند. ثمر آن را هم میبینیم و شاهدیم. در آخرین نمونه دولت تاجیکستان، اعزام دانشجویانش را به ایران، به بهانه «عدم وجود امنیت» متوقف میکند! و متاسفانه نمایندگان مجلس تنها چند ساعت پس از اقدام گستاخانه و بیشرمانه تاجیکستان، موافقتنامه همکاری امنیتی و انتظامی میان دولت ایران و جمهوری تاجیکستان را تصویب کردند! و نمیاندیشند که برای احترام به عزت مردم ایران چند روز دست نگه دارند! واقعا آن همه وعده برای حفظ عزت ایران و ایرانی همینها بود!؟
** چرا نفت مفت؟!
روزنامه وطن امروز در شماره امروز خود نوشت: چند روز پیش هیات وزیران در اقدامی مثبت، ورود کالاهای تولید عربستان یا از مبدأ این کشور را از همه مبادی ورود کالا به کشور از جمله مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ممنوع اعلام و مصوب کرد سفر عمره نیز همچون قبل و تا اطلاع بعدی متوقف بماند. نخبگان و روشنفکران ایرانی نیز در اقدامی مردمی، مصرف کالاهای سعودی را تحریم کردند تا مجری برنامههای رژیم غاصب صهیونیستی در منطقه، تنبیه شود. اما آیا همه رابطه اقتصادی ما با آلسعود در همین اندازه است؟
نفت رایگان ایرانی- سعودی!
بزرگترین خدمت شاه سعودی و دربارش به غرب، پایین آوردن قیمت نفت در حد یکپنجم قیمت هر بشکه در همین 2 سال اخیر است. موضوعی که بزرگترین ضربه اقتصادی را به کشورهای تولیدکننده نفت از جمله ایران وارد کرد و موجبات بیارزش شدن ثروتهای ملتهای خاورمیانه و آمریکایجنوبی را فراهم آورد. سعودی به حکم آمریکا، میزان ذخایر ارزی اروپاییهای درمانده از بحران اقتصادی بلوک سرمایهداری را با «نفت ارزان» افزایش داده و غرب را ترغیب کرد مجددا از سیاستهای آمریکا در تقابل با کشورهای مستقل غرب آسیا از جمله ایران حمایت کنند.
جشن نقض برجام
به این ترتیب اروپاییها که دیگر حاضر به اجرای قوانین ظالمانه آمریکا ضد تجارت آزاد خود با ایران نبودند و عامدانه تحریمها را در دادگاههای اروپایی نقض میکردند، امروز به نقض برجام هیچ اهمیتی نمیدهند! آنها حتی در مقابل ورود آمریکا به حریم آزادیهای شخصی شهروندان خود در سفر به هر مقصد توریستی که تمایل دارند، به حکم بنزینی که 20 درصد ارزان شده و انرژیای که مفت به دستشان میرسد، سکوت پیشه کردهاند و این از مزایای وجود یک خاندان صهیونیست در راس بزرگترین کشور مسلمان تولیدکننده نفت در غرب آسیاست. اما سیاست وزارت نفت کشورمان در برابر فاجعه افت مضاعف و مکرر قیمت نفت چیست؟
رقابت در مفتفروشی؟
در حال حاضر سیاست وزارت نفت کشورمان سکوت در برابر رفتار ضدنفتی آلسعود و رقابت با آنها برای کسب سهمیه مجدد ایران پس از کاهش تحریمهاست. سهمیهای که به حکم قانون «شناوری نفت عربستان» در اوپک، هماکنون توسط نفت سعودی در بازار تامین میشود.
مشکل اینجاست که در شرایطی که قیمت نفت به صورت روزانه کاهش مییابد، «عرضه» بیشتر منجر به سقوط سریعتر قیمت نفت میشود. با این احتساب به شرط لغو تحریمها عرضه 500 هزار بشکه بیشتر نفت ایران در بازار، هر چند منجر میشود درآمد نفتی دولت روحانی 20 درصد افزایش یابد اما در کل ماجرا به علت سقوط سریعتر قیمت نفت، ایران بیشتر ضرر خواهد کرد. افت قیمت در بازار همان موضوع مهمی است که اکنون اغلب فروشندگان ایرانی را وادار به ایجاد رکود در بازار کرده، چرا که هیچکس حاضر نیست سرمایهاش را 80 درصد زیر قیمت بفروشد! پس منع عرضه در بحبوحه افت قیمت، عقلانی است و عرضه سودی در پی ندارد.
صد درصد استعماری!
پر واضح است در این رقابت کور ایران و عربستان برای عرضه بیشتر نفت در بازار، اروپاییها و بلوک غرب که مشتاق پر کردن ذخایر انرژی مفت خود و استعمار منابع نفتی خاورمیانه هستند، بیش از همه سود خواهند برد و به واسطه برخورداری از منابع انرژی تقریبا رایگان، سرعت پیشرفت اقتصادشان نیز بیشتر میشود. سیاست اقتصادیای که قطعا بر نحوه تعاملات آینده غرب با ایران نیز تاثیر منفی خواهد داشت، چراکه مزیت نسبی ایرانیان در بازار انرژی جهان به علت برابر شدن قیمت یک بشکه نفت با یک بشکه آب، از دست رفته است.
این دقیقا همان سیاست فشلی است که چون نفت را نعمت خدادادی و رایگان ایرانیان به حساب میآورد، از خرج کردن آن حتی به کمترین قیمت نیز به علت بهرهمندی از میلیونها دلار ثروت، باکی ندارد! به عبارت صحیحتر «سیاست بچهپولداری» و «عدم صیانت از منابع ملی ایرانیان» کماکان سرلوحه وزارت نفت است، چراکه دستکم بخشی از دولتمردان ما تنها خود را ملزم به اداره همین 2 روز پیشرو میدانند و اهمیتی به آینده نمیدهند.
اما در برابر این ظلم آشکار که ونزوئلا، الجزایر، کویت، عراق و برخی دیگر از کشورهای صادرکننده نفت عضو اوپک را بشدت متضرر ساخته چه باید کرد؟ ... بیایید کمی با اوپک آشنا شویم!
اوپک ضد اوپک
سازمان کشورهای صادرکننده نفت با نام اختصاری اوپک (OPEC)، یک کارتل بینالمللی نفتی متشکل از کشورهای ایران، الجزایر، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، اکوادور، آنگولا و ونزوئلاست.
کاهش یک سویه بهای رسمی نفت خاورمیانه توسط شرکتهای نفتی اروپایی- آمریکایی در سال 1959 موجب شد، اوپک در سال 1960 با هدف ایجاد هماهنگی و وحدت در خط سیاستگذاریهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوهها برای تأمین منافع ملی و فراملی ایجاد شود. در بیانیههای پایانی عمده اجلاسهای برگزار شده اوپک «لزوم حفظ و صیانت از منابع نفت» با توجه به کمیابی و تجدیدناپذیری آن و همچنین «اتخاذ سیاستهایی که سودآور، باثبات و نیز قابل رقابت با دیگر منابع انرژی» باشد، به عنوان اصول بسیار مهم مورد تاکید و تصویب اعضا قرار گرفته است.
با این احتساب اوپک با توجه به تلاش عربستان و برخی حاکمان دستنشانده عرب که جز منافع آمریکا به هیچ نمیاندیشند و هیچ قدمی برای حفظ منابع خدادادی ملتهای خود برنمیدارند، اهداف اولیه خود را زیر پا گذاشته و بشدت در حال تلاش است نفت را پیش از دستیابی بشر به منابع انرژی جایگزین، به ثروتی رایگان و بیارزش تبدیل کند!
برنامه خروج از اوپک
در آخرین دوره اجلاس اوپک، زنگنه و گروهی از کشورهای ناراضی از افت شدید قیمت نفت کوشیدند تلاش عربستان برای تغییر دبیرکل سازمان را خنثی کنند اما با شرایط پیش آمده و با توجه به عدم حمایت اکثریت اعضا از رعایت سقف تولید، امیدی به ابتکار اوپک برای تاثیرگذاری بر بازار انرژی جهان وجود ندارد. علاوه بر آن اوپک از قدرت درک و تجزیه و تحلیل اقتصاد پیچیده و بشدت سیاسی جهان امروز برخوردار نیست و با توجه به نفوذ آمریکا در هیأت حاکمه بسیاری از اعضا به نظر میرسد دوره تعامل و همکاری در اوپک به عنوان یک اتحاد فرامنطقهای حول انرژی به پایان رسیده است.
اگر هوگو چاوز سال 2000 موفق شد با تزریق سیاست انقلابی به بازار، نفت را از کانال 10 دلار به سرعت بالا بکشد، ایران نیز میتواند به جای دعا کردن برای ورشکستگی آلسعود، تحرکی حقیقی برای تعدیل بازار مفتفروشی از خود نشان دهد. «خروج از اوپک» و ایجاد اتحادی جدید میان کشورهای مستقل تولیدکننده نفت میتواند از راهکارهای قابل تامل و مفید فایده باشد. سوال اصلی اینجاست که چرا پس از چند دوره نزول شدید قیمت نفت در بازار جهانی، هنوز یک کنفرانس علمی با هدف دستیابی به راهکارهای نوین کنترل بازار انرژی جهان برگزار نکردهایم و همچنان از سیاست «مفتفروشی» با حضور در اوپک حمایت میکنیم؟
دنیای گل و بلبل ژنرال!
آیا مردم به عنوان مالکان حقیقی ثروتهای ملی مطلع هستند که وزارت نفت در پاسخ به انتقاد از دیپلماسی انفعالی و بیعملی مشهود دولت در برابر کاهش مکرر قیمت نفت، بر نقش ایران در تامین «امنیت انرژی» تاکید ورزیده و سیاست ایران را به جای «رقابت انرژی» منطبق بر «همکاری انرژی» دانسته است؟!
این مدعا مثل این میماند که داراییها و ثروت خود را به جای فروش به مشتریای که بالاترین قیمت را میدهد، به عمد ارزان عرضه کنیم تا امنیت نفتی اروپاییها و آمریکا خدای ناکرده به خطر نیفتد! با این احتساب باید منتظر نفت زیر 10 دلار نیز باشیم، چرا که طبیعتا «سقوط آزاد قیمت انرژی»، نمایانگر «همکاری حداکثری» کشورهای تولیدکننده نفت است!
آیا غربیها نیز کالاها و محصولات و تکنولوژی خود را براساس سیاست «همکاری متقابل» به ایران و سایر کشورهای دخیل در سیاست «نفت مفت» عرضه میکنند؟ آیا زمانی که معاون اول دولت یازدهم اعلام میکند «با نفت 30 دلاری نمیتوان از رکود خارج شد»، غربیهای بهرهمند از انرژی تقریبا رایگان تامین شده توسط ایران، برای خروج از رکود به کمک ملت و دولت ما میشتابند؟ آیا حقیقتا ما در دنیایی سرشار از همکاریهای اقتصادی و منطبق بر اصول انسانی زندگی میکنیم؟!
** "داعش در حریم سلطان" یا "سلطان در حریم داعش"؟
روزنامه خراسان در شماره امروز خود نوشت: انفجار انتحاری روز گذشته در قلب منطقه گردشگری استانبول و نزدیک مسجد سلطان احمد حدود 30 کشته و زخمی برجای گذاشت. این انفجار باعث شد تا نخستوزیر ترکیه نشست امنیتی فوقالعاده را خواستار شود. در همین حال، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه اعلام کرد که یک شهروند سوری مجری حمله تروریستی استانبول بوده است.
خبرگزاری آناتولی ترکیه نیز اعلام کرد، "ولایت استانبول" وابسته به گروه تروریستی داعش انفجار در استانبول را برعهده گرفته است. در میان کشته شدگان شهروندانی از آلمان، پرو و نروژ قرار دارند. وزارت خارجه آلمان در اعلامیه ای از شهروندان خود خواسته است که به هیچ وجه به اماکن توریستی در ترکیه نزدیک نشوند و به سرعت این کشور را ترک کنند.
از مرکز توریسم تا مرکز تروریسم
انفجار تروریستی روز گذشته در استانبول هرچند اولین انفجار انتحاری است که به صورت مستقیم قلب صنعت گردشگری در ترکیه را هدف قرار می دهد، اما اولین انفجار تروریستی ترکیه نیست. همین چند وقت پیش بود که یک انفجار درفرودگاه صبیحا گوکچن استانبول دو زخمی به همراه داشت، پیشتر نیز دو انفجار انتحاری در آنکارا پایتخت ترکیه در جمع مخالفان دولت بیش از 60 کشته به همراه داشت، پیش از آن نیز انفجار انتحاری در شهر سوروچ در جمع کردهای مخالف دولت به کشته شدن 28 تن منجر شد. ترکیه این روزها از یک مرکز توریسم به یک مرکز تروریسم تبدیل شده است. در شرق و جنوب این کشور ارتش و نیروهای امنیتی یک جنگ تمام عیار را علیه کردها آغاز کرده اند، در غرب نیز مرزها با سوریه به شدت ناامن است، در مرکز نیز گروه های تروریستی تسویه حساب های خود را به داخل خیابان های ترکیه کشانده اند و حالا هم که ظاهرا داعش خود را به حریم سلطان رسانده است.
محله فاتح، قلب داعش در ترکیه
براساس گزارش منتشر شده توسط شبکه سی ان ان ترک انفجار تروریستی دیروز در نزدیکی "ستون تئودوس" در میدان توریستی سلطان احمد در محله فاتح یا همان سلطان محمد فاتح شهر استانبول رخ داده است. جایی که خانه به خانه اش محل سکونت عرب های مهاجر و مسافرانی است که از آسیای میانه به هوای وصل شدن به داعش به آنجا می آیند. همین طور از اروپا و نقاط دیگر. قدم زدن در کوچه ها و خیابان های آن ناحیه، از یکی دو سال پیش می توانست به شما نشان دهد که اینجا خانه القاعده و داعش است.
ترک ها با چشمان خود می دیدند که پول های سعودی و قطری چطور در اینجا هزینه می شود. اما هرچه بود، دلار بود و دلار که برای ترکیه امری ضروری است. اما این دلارها که قرار بود قاتق نان ترکیه شود حالا بلای جان ترکیه و صنعت توریسم این کشور شده است، صنعتی که برای ترکیه همچون شاهرگ حیاتی است و این روزها اوضاع خوبی ندارد. شاید بعد از شلیک پوتین به صنعت توریسم ترکیه و ممنوعیت سفر روس ها به عنوان یکی از بزرگ ترین تامین کنندگان توریست ترکیه اتفاق دیروز را بتوان مهلک ترین ضربه به این صنعت دانست.
سلطان در حریم داعش؟
با این حال موضوع انفجار تروریستی روز گذشته می تواند ابعاد پیچیده تری هم به خود بگیرد که البته اقدامات دولت ترکیه در روزهای آینده این امر را مشخص تر خواهد ساخت. این که ترکیه تنها چند ساعت بعد از انفجار دیروز هویت عامل انتحاری را مشخص می کند، این که دولت ترکیه خیلی سریع بعد از انفجارهای تروریستی انتشار هرگونه خبر، عکس و تحلیلی توسط رسانه های این کشور را درباره این موضوع ممنوع می کند، این که این خبر به جای این که توسط منابع امنیتی و انتظامی و یا نخست وزیر اعلام شود توسط شخص اردوغان اعلام می شود، این که اردوغان به سرعت بعد از اعلام هویت عامل انتحاری به انتقاد از ایران و روسیه می پردازد، نگرانی هایی را نسبت به اقدامات بعدی اردوغان ایجاد می کند.انفجارهای پیشین در ترکیه مانند انفجارهای انتحاری آنکارا که توسط داعش صورت گرفت، علاوه بر دستاوردهای داخلی به ویژه در انتخابات پارلمانی برای حزب عدالت و توسعه باعث شد اردوغان از آنها به عنوان بهانه لازم برای راه انداختن یک جنگ تمام عیار علیه کردها بهره بگیرد.
این بار نیز با توجه به پیروزی های میدانی نیروهای مقاومت و ارتش سوریه و عراق علیه داعش، این احتمال وجود دارد که اردوغان بخواهد برای دفاع از تروریست ها و جلوگیری از نابودی کامل ایشان وارد حریم داعش در سوریه شود. اقدامی که با توجه به ائتلاف اخیر عربستان تحت عنوان "ائتلاف اسلامی علیه تروریسم" از یک سو و همچنین ارتقاء روابط ریاض- آنکارا به سطح استراتژیک از سوی دیگر بعید به نظر نمی رسد و حمایت های روز گذشته اردوغان از سعودی ها و اعدام شیخ نمر باقر النمر را معنا دار می سازد. با این حال بایستی منتظر آینده ماند.
** ایرانی میتواند
روزنامه جوان در ستون یادداشت شماره امروز خود نوشت: در زمانی نه چندان دور، وقتی ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت قیام کرد و نهضت به راه انداخت، شاه و دولت سرسپردهاش در برابر این حرکت دست به مقاومت و مخالفت زدند. یکی از نکات مهم و قابل توجه در این مقطع از تاریخ ملت ایران، نوع نگاه حکومت به مردم است. در سال 1329 وقتی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی پیگیر موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس میشوند، آقای رزمآرا به عنوان نخستوزیر در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت به مجلس میرود و سخنرانی میکند.
«ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد!» جملهای است که آقای نخستوزیر به عنوان دلیل برای مخالفت با طرح ملی شدن صنعت نفت بر زبان جاری میسازد. رزمآرا با صراحت میگوید، وقتی ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد، شما چگونه میخواهید پالایشگاه را اداره کند. آیا دولتمردان در یک حکومت، بهتر از این هم میتوانند ملتی را تحقیر کنند؟ بدیهی است وقتی کارگزاران و دولتمردان در یک کشور، چنین نگاهی را به مردم خود داشته باشند، آن ملت چه سرنوشتی را پیدا میکند. ریشه بسیاری از عقبماندگیهای تاریخی ایران زمین، در همین نوع تفکر دولتمردان و حاکمان در عصر قجر و پهلوی است. انسان تعجب میکند که چگونه برخی از روشنفکران غربگرا، در تکاپو برای تطهیر رژیم پهلوی هستند. ریشه عمده وابستگیها به خارج کشور، در این تفکر و نوع نگاه به ملت است.
اما در نقطه مقابل این تفکر و نگاه تحقیرآمیز به ملت ایران، نگاه اسلامی و انسانی حضرت امام (ره) به ملت ایران است. اگر در دوران پهلوی، عبارت «ما نمیتوانیم» برای ملت صرف میشد، با انقلاب اسلامی این واژه منفی و خسارتبار برای کشور و ملت، به عبارت «ما میتوانیم» تبدیل شد. چقدر این واژه زیبا و دوستداشتنی است. عبارتی که به یک ملت، عزت بخشید و او را در میان جوامع دیگر سربلند ساخت.
امام (ره) به این ملت، اطمینان داد که ما میتوانیم روی پای خود بایستیم. ما میتوانیم نیازهای خودمان را به دست خودمان تأمین کنیم. ما احتیاجی به ابرقدرتها نداریم. ما در جنگ یاد گرفتیم که چگونه باید روی پای خودمان بایستیم. اینها نمونهای از عبارتهای حضرت امام (ره) در این خصوص است. آری امام به این ملت اعتمادبهنفس داد و او را، خودباور ساخت. مردم سرزمین ما با انقلاب اسلامی، خود را باور کردند. در پرتو همین خودباوری بود که جنگ تحمیلی را ملت به دفاع مقدس تبدیل کرد. در پرتو همین خودباوری و ما میتوانیم بود که، طرحهای بزرگ صنعتی و پروژههای بزرگ عمرانی به بار نشست.
در پرتو همین خودباوری مبتنی بر «ما میتوانیم» کشور در حوزه قدرت دفاعی و اقتدار موشکی، به مرحله بازدارندگی نظامی رسید. اکنون در روی کره زمین، هیچ کشوری جرئت دستاندازی نظامی به سمت ملت ایران را ندارد. اکنون هر متجاوزی میداند در صورت زدن و تجاوز به خاک ایران، باید بخورد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات امریکاییها و دیگران، با صراحت فرمودند، دوران زدن و در رفتن گذشت، اگر زدید، باید بخورید. یعنی ملت ایران میتواند به متجاوز، ضربه متقابل را محکمتر وارد سازد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خطاب به صهیونیستها، فرمودند اگر دست از پا خطا کنند، تلآویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد.
البته هنوز هم رگههایی از آن تفکر ما نمیتوانیم، در کشور ما سوسو میکند. ملت باید مراقب این تفکر خطرناک باشد، مردم فراموش نکردهاند که چگونه در مجلس ششم، 127 نفر از نمایندگان جریان مدعی اصلاحات، با نوشتن نامه سرگشاده به رهبری، از ناتوانی ملت و کشور در برابر تجاوز احتمالی امریکاییها دم زده، خواهان آن شدند که برای جلوگیری از اشغال ایران از سوی امریکا، همانند زمان جنگ اول و دوم، معظم له جام زهر بنوشد و از مواضع انقلابی و اسلامی عدول کند تا بدین صورت امریکاییها به ایران حمله نکنند!
بنابراین باید توجه داشت که خط انقلاب، خط نیروهای انقلابی و خط تودههای مردم، خط «ما میتوانیم» است. طی 37 سال گذشته، براساس این تفکر و اندیشهها، کارهای بزرگی انجام شده است. به انجام رسیدن پروژه بزرگ یا به تعبیری «ابرپروژه» فازهای 15 و 16 در حوزه گازی پارس جنوبی، یکی از کارهایی است که نشان میدهد حقیقتاً ایرانی جماعت میتواند کارهای بزرگ را به ثمر برساند.
بیش از دو دهه پیش، امریکاییها با این تصور که با بستن راه هرگونه سرمایهگذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران، این صنعت را در کشورمان با شکست مواجه خواهند ساخت، آمدند و با وضع قوانینی چون قانون «داماتو»، راه را برای ورود شرکتهای خارجی برای احداث پالایشگاه در ایران بستند. امریکاییها هرگز تصور این را هم نمیکردند که روزی، ایرانی جماعت با تکیه بر قدرت ایمان و باور به عبارت «ما میتوانیم»، بتواند پروژههایی چون فاز 15 و 16 را به پایان برساند. اما این اتفاق افتاد و ایرانیها در پرتو مدیریت جهادی و آن روح خودباوری سرچشمه گرفته از خداباوری، این کار بزرگ را انجام دادند. کاری که افتخارش، برگ زرین دیگری برای کارنامه پرافتخار سپاه پاسداران شد. تأمل در این کارنامه درخشان، نشان میدهد که از نظر پاسداران، «ما نمیتوانیم» در فرهنگ پاسداری راه ندارد. فرهنگ پاسداری، فرهنگ «ما میتوانیم» است. رمز و راز بسیاری از دشمنیها با سپاه را باید در همین فرهنگ سپاه جستوجو کرد.
** نادیده گرفتن توان علمی کشور چرا؟
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروز خود نوشت: اگرچه نمایندگان مجلس در تصویب قوانین صاحب حق هستند، لکن به نظر میرسد در این مقوله نکات مهمی مورد غفلت قرار گرفتهاند.
مسئله اینست که امکان برگزاری الکترونیکی انتخابات برای سالها مورد بررسی کارشناسی مراکز مسئول و مرتبط قرار گرفته و کارشناسان امین و مورد اعتماد طرفهای مرتبط با بررسی دقیق و موشکافانه به این اطمینان و یقین رسیدهاند که برگزاری الکترونیکی انتخابات، هم از نظر فنی و سخت افزاری قابل اجرا است و هم از دیدگاه نظارتی، با اطمینان بیشتری، نقش نظارتی شورای نگهبان اعمال میگردد و انتظارات اصلی درخصوص دقت، صحت و سرعت عمل به خوبی برآورده میشود.
جای تعجب است که چرا نمایندگان محترم مجلس به جای رفع اشکالات و موانع موجود، اصل صورت مسئله را هم پاک کردهاند!
انتظار میرفت و هنوز جای اصلاح و تجدیدنظر در این مقوله مهم وجود دارد که نمایندگان محترم در عین رفع ایرادات وارده، بر غنای سیستم برگزاری انتخابات بیفزایند و زمینهای را فراهم نمایند که امکانات و ظرفیتهای کشور در قلمرو IT در انتخابات مورد استفاده صحیح، دقیق و موثری قرار گیرد و روند تحولات انتخاباتی از نظم و انضباط بیشتر و اطمینانبخشتری برخوردار شود.
خوشبختانه کشور از این بابت در مرتبه پیشرفتهای قرار دارد و از جایگاه والائی بهرهمند است و این اطمینان برای شورای محترم نگهبان و نهادهای مرتبط ایجاد شده که امکان اجرای صحیح، دقیق و سریع انتخابات با استفاده از توان و ظرفیت الکترونیکی کشور و با بهرهگیری از کارشناسان مورد اعتماد فراهم است. انصافاً دلیل موجهی وجود ندارد که ما علیرغم کسب اطمینان در این مقوله، از انجام چنین مهمی منصرف شویم.
این نکته از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا میکند که اکنون قریب دو دهه است مسئولین مرتبط به جامعه وعده میدهند که سرگرم بررسی و فراهم کردن زمینههای لازم و کافی برای برگزاری الکترونیکی انتخابات هستند ولی در میدان عمل در هر دوره از انتخابات، این وعده عملی نمیشود. این پدیده برای اعتبار نظام جمهوری اسلامی، نکته مثبتی محسوب نمیشود و لازم است با تجمیع امکانات و ظرفیتها، در این مقوله به مرحله عمل برسیم. براساس گزارشها وزارت کشور مراتب آمادگی خود را برای برگزاری الکترونیکی انتخابات اعلام کرده و شورای محترم نگهبان هم با بررسیهائیکه به عمل آورده، لااقل در کلانشهرها این اقدام را قابل انجام دانسته و در نتیجه مانع قابل ذکری به ذهن نمیآید که توقف این حرکت مبارک را توجیه کند.
موضوع مهمتر در مقام مقایسه توانمندیها و قابلیتهای ایران اسلامی با کشورهای همسایه است. انصافاً پیشرفتهای علمی ما بویژه در قلمرو IT حتی در کل منطقه خاورمیانه با سایر کشورهای منطقه در سطوح بالاتری قرار دارد. عقب نشینی در مقوله برگزاری انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی با شیوه الکترونیکی قبول ناتوانی در این زمینه است و با این واقعیتهای عینی و توانمندیهای علمی کشورمان در این مقوله به کلی در تضاد است.
بعلاوه، وقتی مزایای بیشمار برگزاری الکترونیکی انتخابات را مرور میکنیم، بهتر در این زمینه میتوان به جمعبندی رسید که لازم است اگر مانع و ابهامی وجود دارد، رفع شود نه آنکه اصل برگزاری الکترونیکی انتخابات به فراموشی سپرده شود و مزایای فراوان این شیوه برگزاری انتخابات همچون نیاز کمتر به نیروی انسانی، هزینه کمتر، سرعت عمل بیشتر و درجه اعتماد و اتقان بالاتر از نتایج حاصله نادیده گرفته شوند. این واقعیتها به مسئولین گوشزد میکنند که لازم است نظام جمهوری اسلامی تمامی توان و ظرفیت خود را برای عملیاتی کردن الکترونیکی انتخابات به کار بگیرد تا ضمن دستیابی به تمامی محاسن مورد انتظار، آحاد جامعه با اتقان و اطمینان بیشتری نسبت به روند سلامت انتخابات، به پای صندقهای رای بیایند و برگزاری یک انتخابات پرشکوه را در پیش چشمان دوست و دشمن به نمایش بگذارند.
**حذف رقیب به هر قیمتی!
محمدتقی فاضلمیبدی در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت: با نزدیکشدن به زمان انتخابات، رقابتهای سیاسی و جناحی – چنانکه در همه جای دنیا مرسوم است-شدت میگیرد. هر حزب و دستهای میخواهد بر رقیب پیشِرو، پیروز شود. اما نکته مهم قیمت این پیروزی بر رقیب است؛ آیا با زیرپاگذاشتن قواعد اخلاقی و هنجارهای انسانی و با افترا، تهمت و خیالپردازی میتوان وارد رقابتهای سیاسی شد و رقیب را از میان برداشت؟ در جامعه ما در برخی رسانهها، چون جناح خود را محق و رقیب خود را باطل و فاقد صلاحیت میدانند بر این باورند که باید رقیب و طرف مقابل را به هر قیمتی، حتی با روشهای غیراخلاقی، از پا درآورد؛ بهویژه اگر احساس کنند رقیبی که پا در میدان گذاشته در میان مردم از او استقبال خوبی میشود.
دردمندانه باید گفت در این چند دهه گذشته بیشترین شعار اخلاقی را دادهایم و از اخلاق پیامبر(ص)، امام علی(ع) و سایر پیشوایان دین، کتابها و دفترها سخن گفتهایم، اما جای خالی اخلاق را در عرصههای مختلف ازجمله در برخی رسانههای مدعی اخلاق شاهدیم. یکی از نکات مهم در تعالیم دین ما تحمل و احترام به رقبای فکری و سیاسی است؛ نمونه آن رفتار پیامبر(ص) در فتح مکه یا سیره امامعلی(ع) در برابر خوارج غیرجنگجو و مخالفان فکری و سیاسی خود است.
در این روزگار جمله زیبای امیر مؤمنان به مالک اشتر را کجا میتوان یافت؟ «واشعر قلبک الرحمه للرعیه، والمحبه لهم، واللطف بهم، و لاتکونن علیه سبعا ضاریا تغتنم اکلهم: اما اخ لک فیالدین واما نظیر لک فی الخلق: گستره قلب خود را کانون محبت مردم ساز و با آنان به مهربانی و نرمش رفتار کن، چراکه آنان دو دستهاند: یا در دین با تو برادرند یا در آفرینش، برابر...» (نامه ٥٣). اگر کسی این روزها برخی از رسانههای مدعی اخلاق و ارزش یا برخی سایتها را مشاهده کند که چگونه به افترا و تهمت متشبث شدهاند و برای بدبینکردن مردم نسب به رقیب، به حوزه خصوصی افراد سرک میکشند تا شاید نقطه ضعفی را برای تضعیف رقیب برملا کنند در شگفت میماند.
ما اگر برای رأی مردم احترام قائلیم، بگذاریم مردم هرکس را که میخواهند براساس شرایط مندرج در قانون انتخاب کنند. هیچگاه فهم مردم از فهم نویسنده یک رسانه کمتر نیست. آیا نسل جوان که شعارهای اول انقلاب را درک نکرده ولی خوانده و شنیده است از خود نمیپرسد این چه کشوری است که یک فردی از بیت شریف بنیانگذار این نظام یا نزدیکترین فرد به رهبری نظام، صلاحیت کاندیداشدن را ندارد، اما کسانی که هیچ نقشی در این انقلاب نداشتهاند، امروز در رسانهها یا جاهای دیگر اعلام کنند چه کسانی صلاحیت کاندیداشدن را دارند و چه کسانی ندارند و بعدا با انواع جملههای غیراخلاقی او را از چشم مردم بیندازند؟ آیا تجربه تلخی که در هشت سال دولت مهرورزان در حذف رقبای فکری و سیاسی داشتهایم کافی نیست؟ دو انتخابات مهم پیشِرو داریم. هجمه و هیاهویی که در برخی رسانهها، شبکههای اجتماعی و سایتها به رقیبان شاهدیم، کاملا حرکت خارج از مدار اخلاق است.
از نگاه برخی از این آقایان، اگر فردی مستقل هم بیندیشد، جرم محسوب میشود و شایستگی کاندیداشدن را ندارد، چه برسد به اینکه از جناح مقابل باشد! قرآن کریم این نوع برخوردها را از اوصاف شیطان میداند: «وقل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطان ینزع بینهم: به بندگانم بگو: سخنی بگویند که بهترین باشد، چراکه شیطان به وسیله سخنان نامربوط میان آنها فساد و فتنه ایجاد میکند». (اسرا، آیه ٥٣)
**اتهام واهی
روزنامه ابتکار در سرمقاله امروز خود نوشت: اخیرا برخی از رقیبان بد اخلاق، اتهامی را در بوق کرده اند و به کمان انتشار سپرده اند. گفته اند که اصلاح طلبان ستادی جهت رصد و تخریب اصولگرایان به راه انداخته اند. اتهامی که آدمی فرو می ماند در آن!!
یک دو سال بیشتر نیست که مجال تنفس به یک دو گروه اصلاح طلبان داده اند. آن هم از صدقه سر تغییری که خود در خرداد92 ایجاد کردند.
هر که سیاست در ایران را قدری چشیده است و از عقل هم نیم بهره ای برده است، قطعا از این اتهام، چشمانش حدقه خواهد زد!
هنوز به درستی فضای امنیتی از سراصلاح طلبان برداشته نشده است. حال اینان کی فراغت یافتند که بتوانند ستاد رصد و تخریب اصولگرایان را تشکیل دهند؟!
این چنین ستادها و چنین هوسهایی، جدای از اینکه قدری رذالت می خواهد، قطعا از سر «شکم سیری» خواهد بود. لذا باید سراغ ستادهای تخریب را در جریانهایی جُست که تا خرخره غرق در آزادی، مصونیت و امکانات مادی اند.
کسی که این اتهام را متوجه اصلاح طلبان می کند دچار بلاهت در شناخت است. حکایت آن کسی است که وصف نهنگ می کرد. گفتند مگر تو نهنگ دیدهای؟ گفت آری چون شتر دو شاخ دارد! گفتند می دانستیم که نهنگ ندیده ای، لیک نمیدانستیم که شتر را هم نمی شناسی. لذا اتهام زنندگان نه اصلاح طلبان را میشناسند و نه ایران را!
این تخریب ها اما نشان از این دارد که در همین فضای نیم بند، اقبال اصلاح طلبان چقدر بلند است که رقیبان را به وحشتی انداخته است که این چنین تخریب هایی در کمان حیله می کنند و جامه ی اخلاق را اینگونه با دندان تزویر پاره می کنند.
صاحب این قلم چندین بار نوشت که در دیار اصلاح طلبان آفتاب اعتدال دمیده است؛ چرا نوبت به اصولگرایان نرسیده است؟!!
شعار اصلاح طلبان در این انتخابات ( آرامش، امید و اقتصاد مردم) خود نشان از جنس مطالبه و سطح توقعات آن ها از امروز ایران دارد. اصولگرایان نیز به جای این تخریبها کمی به خود آیند و آستین عقلانیت بالا زنند و در فصل اعتدال، بذر تندروی و بد اخلاقی نیفشانند.
زمان نشناسی آنان باعث شده است که هرازگاهی یکی از چهره های عقلانی آنان، مسیرشان را جدا کنند. عدم همراهی ناطق نوری و سپس علی لاریجانی با آنان، معدل عقلانیت آن جریان را پایین آورده است. لذا این راه آنان قطعا به ناکجا آباد ختم میشود. خود دانند!
**شوق تخریبگری
روزنامه آرمان در سرمقاله امروز خود نوشت: «شور و شوق» تنها تعریفی است که این روزها میتوان در وصف برخی رسانهها و افرادی به کار برد که درصدد تحقق اهداف پنهانشان از راه «تخریب بزرگان» هستند.
گویی تازه به دوران رسیدهها هنوز نیاموختهاند جاده کسب اعتبار، راهی نیست که اکنون در آن گام برمیدارند. باید به آنان که از تخریب و هجمه به بزرگان شوق کودکانهای در چهرههایشان نمایان میشود گفت به تجدیدنظر دررفتارخودپرداخته و در جهت خیرخواهی ملت و کشور گام بردارند وطرحی نو دراندازند. اگر با شخصیتی هم مشکل دارند، مسیر تضاد سیاسی به طورحتم هجمه و شایعهسازی نیست. آنچه از تخریب سیدحسن خمینی میبینیم و میشنویم نشانی از دلسوزی و منافع کشور ندارد. این اقداماتی بیشک هزینهزاست و بیاعتمادی را ترویج میدهد. ای کاش بیاموزیم حرمت بزرگان را نگاه داریم و برای منافع دنیایی و زودگذر جناحی رفتارهای آمیخته با غرضورزی سیاسی پیشه نکنیم. اساس رقابت را بر پایه نفی دیگران نگذاریم؛ چراکه آرامش امروز کشور مدیون تدبیر بزرگان است. جامعه امروز نیازمند اخلاق است؛
مگر میشود با بداخلاقی به هدفی اخلاقی رسید و مگر میشود با گناه، ثواب ذخیره کرد؟ رقابت سیاسی باید در راستای سازندگی و پیشرفت امور باشد. این چه اخلاقی است که میگویند دیگران باید آنچه ما میگوییم و آنچه میپسندیم را اجراکنند. چرا برخی این توهم را دارند که باید شخصیتهایی در عرصه حضور داشته باشند که با آنها موافقند و سعی میکنند بقیه را به هر بهانهای از حضوردرعرصه منصرف کنند. هجمهها به یادگار امام نیز ازهمین دسته شائبههاست. ملت این رفتارها را رصد کرده و به وقت خود با رایشان پاسخ این تفکرات را اعلام خواهند کرد. آیا این رفتارها همسو با فرموده مقام معظم رهبری است که تاکید کردند حتی مخالفان هم اسفند پای صندوق رای بیایند. اگر خواستار حضور حداکثری در انتخابات هستیم، باید زمینه این حضور را فراهم کنیم.
انحصارطلبی و غرضورزی انگیزه فعالیتهای سیاسی را از بین میبرد. مسیر صحیح، مسیر آرام و منطقی و به دور از شایعهپراکنی و تفرقهاندازی است. رئیسجمهور دکترروحانی تاکید کرد: فضای انتخابات، فضای تهمت و تخریب نیست؛ امروز چه کسی از تخریب بیت امام(ره) سود میبرد؟ مگر یادگار امام هدفی جز این دارد که اجازه ندهد اندیشههای امام به فراموشی سپرده شود. برخی رفتارها و هجمهها به آیتا... سیدحسن خمینی که بحق «یادگار امام» و «حامل اندیشههای حضرت امام(ره)» است شایسته افراد و رسانههایی نیست که خود را «اصولگرا» معرفی میکنند. در شرایط حساس داخلی و خارجی فعلی، بذر کینه و نفرت نپاشیم و امید مردم را ناامید نکنیم. چه در این صورت همه صدمه خواهند خورد. ترسـم نرسـی به کــــعبه ای اعــرابی/ کاین ره که تو میروی به ترکستان است.
ارسال نظر