کردهای عراق از "استقلال" تا یکپارچگی
هیجدهم دسامبر 2012 هنگامی که جلال طالبانی، رئیس جمهور وقت عراق دچار سکته مغزی شد کسی فکر نمیکرد در نبودش، عرصه سیاست عراق اینگونه متلاطم شود به نحوی که این کشور در آستانه تجزیه قرار گیرد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، جلال حسامالدین طالبانی (Jalal Talabani) یا همان مام جلال (Mam Jalal) کردها، متولد سال 1933 در یک خانواده مذهبی و در روستای کلکان در دامنه کوه کوسرت است. وی فردی است که حتی یک صفحه از تاریخ معاصر کردها به ویژه کردهای عراق، بدون اشاره به نام او یافت نمیشود.
جلال طالبانی به عنوان شخصیتی سیاسی توان فوق العادهای در ایجاد بالانس سیاسی در عراق داشت و به اعتقاد کارشناسان سیاسی اگر او حضور داشت عراق این گونه گرفتار گرداب تند حوادث نمیشد یا دستکم با این حجم از بحران روبرو نبود، او به تازگی از آلمان برگشته است، پزشکان وی در تلاش برای بازگرداندن وی به زندگی عادی هستند، روزانه روزنامه میخواند و تلویزیون نگاه میکند، میگویند پزشکانش ایرانی هستند.
اکنون طالبانی در صحنه سیاسی عراق و اقلیم حضور ندارد. در همین رابطه خبرنگار ایسنا در اربیل با سعدی احمد پیره، عضو دفتر سیاسی و مسئول کمیته روابط بین الملل حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق گفتوگو کرده و او از نبود طالبانی و بحرانهای عراق میگوید:
برای شروع دوست دارم تحلیل شما را از نبود جلال طالبانی داشته باشم.
اگر چه مام جلال از وضعیت جسمانی مناسبی برخوردار نیست ولی اگر بخواهیم در مورد ایشان حرف بزنیم ابتدا باید نظر شیعیان و سنیها در عراق و حتی مخالفانش در حزب دمکرات کردستان عراق را بدانیم، بعد از گرفتن نظرات آنها باید بگویم همه اکنون به این نتیجه رسیدهاند که از نبود مام جلال ضرر کردهاند. امروز همه کردها در مسائلی مهم چون روابط کردها و اعراب و روابط ترکها با کردها از نبود وی متضرر شدهاند. وی نقش محوری در حل مشکلات داشت.
مسعود بارزانی، ریاست اقلیم کردستان و رهبر حزب دموکرات همواره میگفت : من اگر نگران وضعیت آقای طالبانی هستم نه به خاطر شماست بلکه بخاطر خودمان است، چرا که وی همواره چتری برای همه بوده و ایشان یک تنه بسیاری از مشکلات ما را در بغداد حل میکرد.
امروز ما می بینیم اگرچه امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی فوت کردند ولی بنیانهای اندیشهاش هنوز در بطن جامعه ایران باقی است. مام جلال هم گرچه امروز فعالیت سیاسی انجام نمیدهد اما در تمامی بنیان های اساسی سیاست، تفکرش حضور دارد. همه میگویند صد افسوس که مام جلال نیست، اگر بود هیچ وقت اجازه نمیداد داعش اینگونه فرصت پیدا کرده وارد اقلیم شود، اگر مام جلال بود هیچ وقت اجازه نمیداد رابطه کرد و عرب به این وضعیت گرفتار شود. واقعیت این است که جایگاه ایشان به این راحتی قابل جایگزینی نیست.
شناخت شما نسبت به مام جلال به چه زمانی باز می گردد، اکنون وقتی به گذشته نگاه میکنید آن را چگونه می بینید؟
آشنایی من با آقای طالبانی به سالهای 1977 تا 1978 میلادی برمیگردد. درسال 1976 میلادی در وین ایشان را دیدم اما کوتاه مدت بود. در همان سال باز در اروپا وی را دیدم. من یکی از جوانان دانشجوی کرد در اتریش بودم که ایشان را دیدم. یادم هست بعد از اینکه کار سیاسی را با ایشان آغاز کردم در یکی از نشست ها با نخست وزیر وقت اتریش برونو کرایسکی که در منزل ایشان انجام شد، مام جلال خطاب به وی گفت: من خوشحال میشوم اگر همانطور که به فلسطینیها کمک کردی به کردها نیز کمک کنی.
نخست وزیر اتریش گفت : جلال، من تا کنون سوسیال دمکرات مبارزی چون تو را کم دیدهام، سوسیال دمکراتهای اتریش ما را به عنوان انترناسیونالهای درجه سه هم نمی شناسند( مقصود این بود که مام جلال مبارزتر است) اما عمر من به سر آمده است و بهتر است یکی از مسئولین خود را پیدا کنیم تا موضوع کردها را برنامه زندگی خود قرار دهد، چون عمر من کفاف نمیکند و تا من هم باشم حمایت میکنم.
یا در یکی از دیدارها در شهر «زیبن بورگر» با هانس دیتریش گنشر، وزیر امور خارجه آلمان و مهندس وحدت آلمان شرقی و غربی گفت و شنودی بین دو طرف صورت گرفت. گنشر رو به مام جلال گفت: فکر میکنی کردها میتوانند دولت خود را داشته باشند؟ مام جلال گفت: این خواب قشنگی است.
او گفت : ببین من ابتدا به آلمان شرقی فراری شدم و سالها خواب شهرم را می دیدم، اما اکنون سالگرد تولد من است و من در خانهام هستم. مام جلال در این باره بعدها گفت : هر چند معقول نیست خوابهای او برای کردستان هم تعبیر شود اما نباید هم از کنار این به راحتی گذر کنیم چون او حرفی را به زبان نمیآورد که اعتقادی به آن نداشته باشد.
در لحظات خوش و پیروزی بخش همه چی خوب به نظر می رسد، اما می خواهم از مواقع بحرانی بپرسم،ایشان در مواقع شکست چه نوع برخوردی داشت؟
مام جلال؛ در سال 1996 که صدام آمد و اربیل را اشغال کرد، من با مام جلال درمنطقه «ناوزنگ» بودم. خبرنگارهای زیادی آمده بودند. از مام جلال پرسیدند تو مساحت زیادی را از دست دادی، حالا در این دره کوچک به چی فکر میکنی؟ مام جلال گفت: این آغازی برای پایان است. نیرویی چون اتحادیه میهنی همواره یک وظیفه اساسی در راستای کمک به ثبات منطقه برعهده داشته و دارد از این رو نه به راحتی از بین می رود و نه بی اثر می شود، ما بازمیگردیم و به همه ثابت میکنیم که زوال ناپذیر هستیم. شرط نیست تاریخ همیشه با سلیقه دشمنان نوشته شود.
مام جلال در آن روز چنان حرف می زد که تو گویی او عراق را مدیریت میکرد در حالی که ما شرایط مناسبی نداشتیم و پراکنده شده بودیم. رهبری او این روحیه را به ما میداد که ما هستیم و میمانیم.
مام جلال همیشه خواهان ثبات سیاسی و یکپارچگی عراق بود، آیا این دلیل خاصی داشت؟
مام جلال تنها کسی است که در طول تاریخ در سازمان ملل به زبان کردی صحبت کرد و اعلام نمود زبان کردی هم یکی از زبانهای رسمی عراق است. این معنای خاص خود را دارد و کسی تا بحال چنین کاری نکرده است. مام جلال همواره میگفت: آیا ما در عراقی مستقر و با ثبات شانس داریم یا در عراقی بیثبات؟ تازه گیریم به استقلال برسیم موضع کشورهای همسایه چه خواهد بود؟ این کشورها مواضعشان چه خواهد بود و چه خواهند کرد؟ جهان عرب چه واکنشی خواهد داشت؟ مام جلال معتقد بود کردها میتوانند در عراق نقش محوری داشته باشند به شرطی که نیروهای عراقی نیز صاحب اراده خویش باشند. اگر عراق تصمیمات خود را به شکل مستقل و به دور از دخالت دیگران بگیرد امور خوب پیش خواهند رفت. در عراق نا آرام ما هم آرامش نخواهیم داشت.
یکی از سخنانی که منتصب به وی این است که "کشور کردی یک خواب شاعرانه است"، در ترکیه امروز هم می بینیم که کردها میگویند کشور مستقل نمیخواهیم، در سوریه نیز همین شعار را کردها مطرح نمودهاند و البته دراقلیم نیز تا حدود زیادی همین است. آیا این تایید سیاست جلال طالبانی نیست؟
اگر مام جلال می دانست کردها شانس تشکیل کشور کردی را دارند خود این کار را میکرد و اجازه نمیداد این افتخار به کس دیگری برسد. آن موقع این امکان پذیر نبود. ما نباید مفهوم استقلال را به عنوان یک ابزار تبلیغاتی به کار ببریم. اگر اینگونه است باید استقلال تبدیل به زندگی روزانه هر کرد شود و گرنه نمیشود هر موقع به مشکل بخوریم بیاییم دم از استقلال کردستان بزنیم. بهتر آن است به جای فریب افکار عمومی مشکلات را حل و فصل کنیم. ما هر موقع توانستیم دو ماه حقوق ماهیانه کارمندان را پرداخت کنیم آن وقت می توانیم بیاییم در مورد استقلال حرف بزنیم. سیاست عوام فریبانهای امروز پیاده میشود که گویا اتحادیه میهنی علیه استقلال کردهاست.
برای اولین بار اتحادیه میهنی بود که شعار حق تعیین سرنوشت را مطرح کرد. به عنوان یک حق این برای کردها محفوظ است و ما همه این حق را داریم که از حقوق خویش بهرهمند شویم. ما در عراق به حق تعیین سرنوشت برای ملتها اعتقاد داریم، در سال 1991 در پارلمان به نمایندگان گفتیم که این حق ماست و آنها آمدند آن را در قالب یک نظام فدرالی تعریف کردند و تا این لحظه این سیاست ماست. ما عراق را تقسیم نمیکنیم. در سال 2003 میلادی هم که صدام سقوط کرد وقتی «جی گارنر» حاکم آمریکایی وقت عراق آمد و در دوکان با مام جلال و مسعود بارزانی دیدار کرد، گفت: من از تشکیل حکومت توسط اپوزیسیون عراقی ناامید شدم، بیاید برای خودتان دولت تشکیل دهید، آن موقع مام جلال گفت: ما باید با نیروهای عراقی برای بازسازی عراق بکوشیم. اتحادیه تجزیه طلب نبوده است و همیشه خواهان حقوق برابر بوده است. کردها عراق را به سوی تجزیه نمیبرند.
آیا فکر می کنید در بین رهبران کنونی کرد کسی باشد که بتواند جایگزین مام جلال شود؟
کسی جای طالبانی را نمیگیرد، در میان کردها افراد بانفوذ زیادی وجود دارند اما نمیتوانند مام جلال شوند. مام جلال وارث کسی نبوده است. مام جلال خودساخته است. وقتی رئیس جمهور هم شد بسیار به شخصیت روزنامه نگاری خود و پیشمرگ بودنش افتخار میکرد. میدانید رئیس جمهور مدیر تشریفات دارد، همیشه مسئول تشریفات او صدایش در میآمد، چرا که در استقبال از مهمانانش پروتکلها را مد نظر قرار نمی داد.
اگر بخواهید برای این مطلب تیتری بزنید چه تیتری خواهید زد؟
"سیاستمداری فراتر از سرزمینش"
ارسال نظر