به گزارش پارس به نقل از روزنامه جمهوری، باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، دستورالعملی را که شامل کمک 500 میلیون دلاری به تروریست‌های فعال در سوریه می‌شود، امضا کرد و برای اجرا به «پنتاگون» وزارت دفاع آمریکا داد. دولتمردان آمریکائی می‌گویند این رقم جهت آموزش و تجهیز مخالفان میانه‌روی سوری در نظر گرفته شده است. آمریکا تروریست‌هائی را که در چارچوب منافع و سیاست‌های واشنگتن عمل می‌کنند، میانه رو معرفی می‌کند.

قرار است بخش قابل توجهی از این رقم، سهم آموزش و تجهیز کردهای سوریه شود. پنتاگون در مرحله اول 50 مستشار نظامی را به این منطقه اعزام کرده تا مقدمات آموزش، سازماندهی و تجهیز کردهای سوریه را فراهم کنند. بطور همزمان موضوع آموزش، تجهیز و سازماندهی کردهای عراقی در مقیاسی به مراتب وسیع‌تر و در سطوحی بالاتر، در جریان است که مورد اخیر، سوابق طولانی دارد و در کردستان عراق، ابعاد جا افتاده و مستقری را به خود اختصاص داده است.

در چنین شرایطی باراک اوباما یکبار دیگر خواستار کناره‌گیری بشار اسد از قدرت شد و تصریح نمود که با وجود اسد، سوریه روی آرامش به خود نخواهد دید. این همان موضعی است که فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه در جریان سفر هفته گذشته‌اش به مسکو بر آن تاکید ورزید و برای حل و فصل بحران سوریه، خواستار کناره‌گیری اسد شد.

اکنون سوال اساسی اینست که با اینکه کشورهای غربی عموماً طی هفته‌های گذشته اولویت نخست خود را «مقابله با داعش» معرفی کردند و پذیرفتند که بشار اسد می‌تواند فعلاً در قدرت باقی بماند، با اینحال چرا هنوز هم در مورد کناره‌گیری اسد اصرار می‌ورزند؟

شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهند که غرب، توطئه‌های مربوط به تجزیه عراق و سوریه را بطور همزمان کلید زده و برای تسهیل در تحقق این 2 طرح امیدوار است با ایجاد «خلا قدرت» و کمرنگ یا بی‌رنگ ساختن نقش دولت مرکزی در مناطق عملیاتی مورد نظر خود، زمینه‌های مناسب‌تری را برای اجرائی کردن طرح‌های تجزیه عراق و سوریه فراهم سازد.

رئیس سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه اخیراً با خشنودی ادعا کرده است بحران سوریه از موضوع برکناری بشار اسد فراتر رفته و عملاً طرح تجزیه سوریه به سه کشور در مسیر اجرا قرار گرفته است. در همین حال، کنگره آمریکا اعطای یک کمک مالی 700 میلیون دلاری به عراق را به پذیرش طرح فدرالی کردن ساختار قدرت در این کشور مشروط کرده است. هر چند فدرالی شدن نظام سیاسی عراق به منزله تجزیه این کشور نیست لکن مرزبندی‌های مطابق الگوی دلخواه واشنگتن و غرب را با ایجاد حساسیت‌های کمتری زمینه‌سازی می‌کند.

واشنگتن و متحدانش در ماجرای عراق و سوریه سعی دارند از ضعف حکومت مرکزی وایجاد «خلا سیاسی» در هردو کشور، بسترهای لازم برای جداسازی تدریجی مناطق کردنشین از بدنه سیاسی کشور را طوری تدارک نمایند که عملاً کردها برای تامین امنیت مورد نظرخود در مقطع کنونی، حساب خود را از سایر بخش‌ها جدا کنند و فقط به فکر خود باشند.

این یک تغییر بنیادین و استراتژیک در سیاست‌های غرب در ماجرای سوریه و عراق است که در پوشش مبارزه علیه داعش، سرگرم جداسازی حساب کردها از سایرین و تقویت مجزای کردها برای دستیابی به زمین بیشتر و استقرار کامل در مناطقی است که به تصرف خود در می‌آورند. این در واقع، نقش دوگانه غرب و به ویژه آمریکا در جنگ علیه داعش است که به بهانه مقابله با داعش، سرگرم فضاسازی برای ایجاد مرزبندی تازه‌ای میان کردها، در سوریه و عراق است که مرزبندی شاخصی را میان مناطق کردنشین با سایر بخش‌ها ایجاد و تثبیت کند که همین‌ها سرآغاز شکل گیری تدریجی طرح تجزیه سوریه و عراق باشد.

تصادفی نیست که پیشمرگه‌های کرد عراقی عملاً در عملیات ضد تروریستی در مناطقی که می‌توانند نقشی داشته باشند ولی جزو مناطق کردنشین نیست، مشارکتی ندارند و در عین حال تصریح می‌کنند هرگز از مناطقی که تصرف کرده‌اند، خارج نخواهند شد. علاوه بر این، غرب و مشخصاً آمریکا در پوشش ادعای مقابله با داعش، به یک فرصت طلائی برای حضور در مناطق کردنشین سوریه، آموزش و تجهیز آنها دست یافته‌اند تا برای طرح‌های آینده در این منطقه زمینه سازی کنند.

این، ظاهر قضیه است که از اهداف و برنامه‌های غرب حکایت می‌کند و ممکن است همانند بسیاری از طرح‌های شیطانی آنها به نتایج و سرنوشت دیگری منجر شود ولی تا اینجای قضیه در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه غرب در پوشش مقابله ادعائی علیه تروریست‌های داعش، سرگرم ایجاد کانون‌های بحران در مناطق کردنشین عراق و سوریه است که فردا زمزمه تجزیه طلبی آنها را نیز شاهد باشیم، زمزمه‌ای که این روزها از اقلیم کردستان عراق هم به گوش می‌رسد.