به گزارش پارس به نقل از فارس، ایجاد نیروی ویژه از سوی طالبان برای مقابله با داعش با هدف تقویت جایگاه این گروه (طالبان) در افغانستان صورت گرفته است.
«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در خصوص ایجاد نیروی ویژه موسوم به «دستههای احتیاطی» به منظور مبارزه با داعش در افغانستان یادداشتی نوشته و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
در این یادداشت امده است: 20 مهر ماه طالبان از ایجاد نیروی ویژهای تحت عنوان «دستههای احتیاطی» در مناطق شرقی افغانستان به منظور مبارزه با داعش در این کشور خبر داد. گفته میشود که به این دستهها تعداد زیادی از مردم مناطق یادشده و از جمله جوانان ولایات «کنر» و «نورستان» پیوستهاند.
همچنین دستگاههای تبلیغاتی طالبان به طور فعال از مردم تقاضای سهم گرفتن در امر مبارزه با داعش به عنوان گروهی بیگانه را دارند.
برای ارزیابی این رویداد ضروری است تا به تحولات اخیر افغانستان توجه داشته باشیم. طالبان در فصل تابستان فعالیتهای نظامی قابل توجهی از خود نشان ندادند ولی با پایان ماه رمضان به طور چشمگیری بر اقدامات خود شدت بخشیدند.
در اواخر ماه اوت (شهریور) زمانی که ژنرال «عبدالرشید دوستم» سعی در بازگرداندن ولایت فاریاب تحت کنترل دولت داشت، طالبان با یک عقب نشینی موقت اقدام به مانور تاکتیکی کردند و طی دو هفته دوباره موفق به برقراری کنترل بر موقعیتهای کلیدی در این ولایت به ویژه «غورماچ»، «المار»، «پشتون کوت» و «قیصار» و همچنین مسیرهای اصلی حمل و نقل شدند.
موقعیت طالبان در منطقه مرزی افغانستان با ترکمنستان «اندخوی» نیز همچنان قوی باقی میماند. بنا به گفته شاهدان در مرز ترکمنستان با افغانستان درگیریها ادامه داشته و به شهر «ماری» (مرو) همه روزه اجساد نظامیان کشته شده انتقال مییابند. همچنین گفته میشود که از فرودگاه ماری هواپیماهای نظامی به طور دائمی به طرف مرز پرواز انجام میدهند. به طور کلی وضعیت در این منطقه وخیم است.
پس از اشغال و سپس آزادی شهر قندوز که منجر به تقویت موقعیت طالبان در نزدیکی «پلخمری» و شاهراه «سالنگ» شد، طالبان تلاش کردند تا «میمنه» مرکز ولایت فاریاب را اشغال کنند ولی این شهر به طور عمده به دلیل مقاومت واحدهای متعلق به ائتلاف پیشین شمال (واحدهای تاجیکی) سقوط نکرد و تحت کنترل دولت باقی ماند.
این در حالی است که بخش زیادی از قلمرو ولایات همسایه «بادغیس»، «جوزجان» و «سرپل» همانند گذشته توسط طالبان، دستههای ترکمنی (طالبان ترکمنی) و تا حدودی حرکت اسلامی ازبکستان کنترل میشود.
طالبان در 21 مهر با هدف اشغال «غزنی» به این شهر حمله کردند و یک روز بعد چنین اقدامی در «هلمند» نیز صورت گرفت. البته طالبان در هر 2 مورد به صورت اساسی موفق نشدند اما باز هم به نوعی توانایی خود برای انجام حملات همزمان در مناطق مختلف افغانستان و دستیابی به پیشرفتهای قابل توجهی را به نمایش گذاشتند.
با توجه به اتفاقات اخیر افغانستان میتوان برخی نتیجه گیریها را داشت. یکی اینکه نیروهای دولتی افغانستان برای مقابله با اقدامات طالبان ناتوان به نظر میرسند که مواردی نظیر پیوستن سربازان به طالبان، فرار از خدمت در ارتش و تطمیع فرماندهان و مقامات دولتی جدیت مسئله را بیش از گذشته برجسته کرده است.
دیگری اینکه طالبان از حمایتهای نسبتا بالایی در بسیاری از مناطق و به خصوص مناطقی که پشتونها و گروههای قومی ترک تبار به سر میبرند، برخوردار میباشند.
بنابر این بیانیه طالبان در خصوص ایجاد نیروی ویژه برای مبارزه با داعش با تحولات اخیر ارتباط مستقیم دارد. طالبان قصد باقی ماندن طولانی مدت در قندوز، فاریاب، غزنی و هلمند را نداشتند. به نظر میرسد که مهمترین هدف آنها به نمایش گذاشتن توانایی خود و ضربه زدن به اعتبار و حیثیت دولت کابل بود.
البته موضوع ضرورت مبارزه علیه داعش، تحکیم موقعیت طالبان در میان مردم را نیز دنبال میکند که این موضوع همزمان بازگوکننده ضعف دولت افغانستان و نیروهای مسلح و پلیس آن برای مقابله با تهدیدات نیز میباشد.
با توجه به اینکه طی بیش از نیم سال اخیر با میانجیگری پکن و ریاض بین شورای طالبان کویته و کابل مذاکرات ادامه دارد، تشدید فعالیت در مناطق مختلف و اعلام آمادگی برای مبارزه با داعش را میتوان به نوعی تلاش برای تقویت موقعیت طالبان در این مذاکرات دانست.
همچنین باید گفت که تضاد و اختلاف میان طالبان و داعش دارای ابعاد و سطوح مختلفی میباشند. امروز در افغانستان از این 2 گروه حامیان مالی مختلف پشتیبانی به عمل میآورند که در مواردی منافعشان در تضاد و رویارویی قرار میگیرد. به عنوان مثال قطر حامی عمده داعش در جهت گسترش نفوذ در افغانستان بوده و طالبان کویته به صورت اساسی به عربستان سعودی به عنوان بنیانگذار و پشتیبان اصلی خود وفادار باقی ماندهاند.
همچنین بین این 2 گروه تفاوتهای ایدئولوژیکی نیز وجود دارد. چرا که از لحاظ تاریخی در افغانستان تصوف همیشه نقش و تاثیر زیادی داشته و برخی از سنن و عناصر قومی و محلی که حتی تا قبل از اسلام وجود داشتهاند، به نوعی حفظ شدهاند.
بنابر این تفسیری که داعش از اسلام ارائه میکند شاید در افغانستان فقط از سوی تعداد محدودی پذیرفته شده و در مجموع کل مردم و حتی طالبان پشتون آن را رد خواهند کرد چرا که برای آنها در کنار ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیسم قومی مهم است. ضمنا در دهه 80 قرن گذشته موقعی عربها سعی در تحمیل ایدئولوژی سلفیگری و تکفیری به مجاهدین میکردند این اقدام منجر به درگیریهای مسلحانه بین آنها میشد که از این موقعیت گاه شوروی و مقامات کابل استفاده میکردند.
و در نهایت این موضوع نیز وجود دارد که در شرایط معمولی یکی از منابع عمده درآمد گروههای طالبان اخاذی و قاچاق مواد مخدر میباشد که هرگز دوست ندارند آن را با اعراب به اشتراک گذارند.
ارسال نظر