به گزارش خبرنگار پارس به نقل از  خبرگزاری دانشجو،  اتحاد شوم تروریسم و سیاست، که زاییده‌ ذهن الکُلی نوادگان ماکیاولی بود، امروز پاچه‌گیر غرب شده است. جماعت «وحشی‌صفتِ عقل‌رمیده‌ای» که غربی‌ها برای به هم ریختن نظم غرب آسیا به جان مردم انداخته بودند، امروز گریبان سرزمین‌شان را گرفته است.

 

«برخی کشورهای منطقه اکنون با کمک به گروه‌های تکفیری، از کشتار و جنایات آنها در سوریه و برخی کشورهای دیگر حمایت می‌کنند، اما در آینده نه‌چندان دور این گروه‌ها بلای جان همان کشورهای حامی خواهند شد و در نهایت مجبور خواهند بود با هزینه زیاد، آنها را از بین ببرند» (رهبری معظم انقلاب،‌۱۲ خرداد ۹۳، در دیدار با امیر کویت)

 

آن آینده‌ی نه چندان دور از راه رسیده است! «داعش» فرزند اتحاد شوم تروریسم و سیاست، که زاییده‌ی ذهن الکُلی نوادگان ماکیاولی بود، امروز پاچه‌گیر جهان غرب شده است. جماعت «وحشی‌صفتِ عقل‌رمیده‌ای» که غربی‌ها برای به هم ریختن نظم غرب آسیا به جان مردم انداخته بودند، امروز گریبان خود و مردم سرزمین‌شان را گرفته است. غربی‌ها باد کاشتند، و حالا ارزانی‌شان باد توفانی که درو می‌کنند!

 

شاید آن روزها که هیلاری کلینتون وزیر خارجه‌ی سابق امریکا؛ آن‌چنان که در خاطراتش می‌گوید برای توجیه مقامات کشورهای مختلف درباره‌ی اختراع داعش، به ۱۱۲ کشور جهان سفر می‌کرد، در مخلیه‌اش تصویر روشنی از آخر و عاقبت تروریسم‌پروری و آنارشیسمی که نقشه‌ی شوم امریکایی‌ها می‌توانست به جان مردم بی گناه بیاندازد، نداشت.

 

هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش (انتخاب‌های سخت) می‌نویسد: «ما در جنگ عراق، سوریه و لیبی شرکت کردیم و همه چیز خوب بود، اما به یک‌باره انقلاب سی‌اُم ژوئن در مصر علیه دولت اخوان المسلمین رخ داد و همه چیز در مدت هفتاد و دو ساعت تغییر کرد. ما با اخوان در مصر توافق کرده بودیم داعش در «سینا» تشکیل شود. قرار بود بخشی از سینا به حماس و بخش دیگر آن به اسرائیل واگذار شود و حلایب و شلاتین به سودان ملحق شود و دولت مصر مرزها با لیبی را در منطقه السلوم باز کند.»

 

 

هم‌چنان که وزیر خارجه سابق ایالات متحده هم می‌نویسد، امریکایی‌ها بعد از ناکامی‌های ناگواری که از دخالت مستقیم نظامی در منطقه تحصیل کردند، سرشکسته و نومید، کوشیدند تا با بازنگری در سیاست‌های راهبردی خود در قبال منطقه، امورات مرتبط با آن‌را به متحدین و تروریستهای مزدور واگذار کنند. به این ترتیب به ماجراجویی و جهان‌گشایی در شرق دور و در قلمروهای چین مشغول شوند. از همان نخستین روزهای شروع جنگ‌های نیابتی، ایران و دیگر دلسوزان بشریت، نسبت به جهان‌گیر شدن شعله‌های آتشی که یانکی‌ها در سوریه افروخته بودند، هشدار دادند، هرچند آن‌ها حتی گوش بدهکاری نداشتند که پذیرای نصایح مشفقانه‌ی ایران و رهبری معظم انقلاب باشد.

 

عواقب آتش‌بازی‌ای که غربی‌ها به سرکردگی ایالات متحده برای ارضای ماجراجویی‌هایشان در منطقه به راه انداخته بودند، از ابتدا روشن بود. ناظرین سیاسی معتقد بودند آنارشیسم فزاینده ای که آن‌ها با راه اندازی گروه‌های ریز و درشت تروریستی از قبیل داعش به این منطقه تزریق می‌کنند، روزی گریبان‌گیر آن‌ها در قلب اروپا خواهد شد. کمتر کسی در این که حوادث تروریستی روزهای اخیر در خیابان‌های پاریس میوه‌ی سیاست‌های غلط غربی‌ها است، تردید می‌کند. وقتی آنها مرزهای خود را برای آمد و شد تروریست‌ها ‌گشوده بودند و پیدا و پنهان از ایشان حمایت‌های لجستیک و تسلیحاتی می‌کردند، می‌باید روزهایی را تصور می‌کردند که همین تفنگ به دست‌ها قلب شهروندان خودشان در اروپا را هدف قرار دهند. تروریسمی که غرب آن‌را به مثابه چاقوی تیزی برای پیشبرد نقشه‌های شوم خود در منطقه پروریده بود، دسته‌ی خود را بُرید!  

 

با این همه جمهوری اسلامی ایران با درک راهبردی از خطر بالقوه‌ای که این تروریست‌ها می‌توانستند برای امنیت منطقه و مرزهای کشور ایجاد کنند، از همان ابتدا با تجهیز و حمایت غرب از آن‌ها سر ناسازگاری گذاشت و بارها به ایشان نسبت به عواقب این دست رفتارهای غیرمسؤلانه هشدار داد. کارشناسان معتقدند اگر مجاهدت‌ها و تلاش‌های شبانه‌روزی نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در رأس آن‌ها سردار سرلشگر پاسدار قاسم سلیمانی نبود، احتمالاً این روزها و به جای استادوفرانس پاریس، استادیوم آزادی جولان‌گاه تروریست‌ها بود. اینکه امروز هنردوستان و دانشجویان کشور با خاطری آسوده به ایرانشهر می‌روند و ایمن از فاجعه‌ای که در «باتاکلان» افتاد به تماشای تئاتر دلخواه خود می‌پردازند، ناشی از همین جان‌فشانی‌ها است.

 

 

سلمان و اباذرانی که علیرغم تمام حرف‌ها و اتهاماتی که از سوی برخی جریانات مغرض سیاسی متوجه آنان بود، هوشمندانه و بی مدعا به جنگ با تروریست ها در سرزمین شام رفته و آنان را هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران اسلامی نگاه داشتند. امروز افکار عمومی به خوبی درک کرده که امنیت مرزهای ما، امنیت استادیوم‌ها و تماشاخانه‌های این سرزمین؛ ثمره‌ی همین مبارزات خاموش و البته درک صحیح و تحلیل و تصمیم راهبردی‌ای بوده که نظام جمهوری اسلامی به نحو هوشمندانه‌ای اتخاذ کرده است.

 

 

غرب سردرگم است. از سویی متحدین راهبردی ایالات متحده در غرب آسیا ناتوان از مدیریت اوضاع، عملاً قافیه‌ی نظم نوین منطقه را به ایران و محور مقاومت واگزار کردند، و از سوی دیگر تروریست‌های دست‌پروده شان، افسار گسیخته و بی‌پروا تفنگ خود را به قلب اروپا نشانه رفته‌اند. شکست و سرگردانی تمام دستاورد یانکی ها از ارزیابی‌های راهبردی تازه ای بود که با روی کار آمدن دموکرات‌ها در منطقه پیش گرفتند. ایالات متحده امروز در حالی غرب آسیا را از دست رفته می‌بیند، که در جهانجویی در شرق دور هم اساساً ناکام مانده است. چاهی که آنها برای مردم منطقه حفر کرده بودند، می‌رود تا هم‌پیمانان‌شان را در خود فرو برد.