روایتی از علاقه عجیب احمدینژاد به نفت!
سیدکاظم وزیری هامانه وزیر نفت دولت نهم از جمله وزرایی بود که در دولت نهم و دهم شبانه برکنار شد. او مخالف تفکر شیوه سرباز و ژنرال احمدینژاد بود تا این مخالفتش بهانهای باشد برای پیوستن به جمع اخراجیهای دولت دهم. وزیری هامانه از جمله مدیرانی بود که به شایستهسالاری معتقد بود و انتصاب تحمیلی افراد را برنمیتافت کما اینکه قائم مقامی مرحوم علی کردان که به توصیه رئیس دولت صورت گرفته بود را نپذیرفت تا سرانجام برکنار شود. وزیری هامانه در خصوص وزیر نفت کابینه یازدهم معتقد است که در این شرایط فقط بیژن زنگنه میتواند اوضاع نابسامان وزارت نفت را سامان ببخشد. او معتقد است که زنگنه میتواند تمامقد در برابر مشکلات عظیم نفتی ایستادگی کند.
به گزارش پارس ، گزیده گفت وگوی دادنا با مهندس سیدکاظم وزیری هامانه اولین وزیر نفت دولت احمدی نژاد که در سال ۸۶ نیز حکم برکناری اش صادر شد، در پی می آید:
* مشکل اصلی من با آقای احمدی نژاد، دخالت ایشان در امور اجرایی صنعت نفت بود؛ علی الخصوص در مورد انتصاب معاونان و مدیران ارشد وزارتخانه. در ابتدای امر که به عنوان وزیر انتخاب شدم قرار بر این بود معاونان را من انتخاب کنم و پس از تایید ایشان انتصاب صورت گیرد و ایشان ممانعتی نکرد اما بعد از مدتی به عهد خود پایبند نماند و دخالت ها نیز شروع شد.
* من با تغییر مدیریتی در نفت مخالف نبودم اما با تغییر شتاب زده همچنان هم مخالفم. پس از انجام تغییرات در نفت بر اساس آنچه گفته شد متأسفانه ایشان برای تغییر مجدد مدیریت در نفت به شدت فشار می آوردند در حالی که من با توجه به افرادی که ایشان معرفی می کردند این امر را به صلاح کشور و صنعت نفت در آن شرایط نمی دانستم از جمله تغییر چند نفر از معاونین وزارت نفت و نیز معرفی مرحوم علی کردان که یکی از مهم ترین دلایل برکناری من از کابینه نهم به حساب می آمد.
* احمدی نژاد علاقه عجیبی به اداره وزارتخانه نفت داشت که حتی بعد از برکناری میرکاظمی حدود ۴۵ روز به عنوان سرپرست در این وزارتخانه فعالیت کرد ولی چون با قانون اساسی مغایرت داشت، علی آبادی را به عنوان سرپرست منصوب کرد. آقای احمدی نژاد حتی در یکی از مصاحبه ها هم اشاره کرد که نفت مسئله حساسی است و باید خودم اداره کنم.
* ایشان می خواست مدیرانی را که در راس کار قرار می دهد از تمامی دستورات وی اطاعت کنند. احمدی نژاد اصلا فکر نمی کرد من آدم مستقلی باشم. چند نفری را به مجلس معرفی کرد و وقتی رای اعتماد از مجلس نگرفت یک بار دیگر به من مراجعه کرد. از روی اجبار به خاطر شرایط کشور تن به این کار دادم. من انتخاب ایشان نبودم بلکه به دلیل شهرت و بدون حاشیه بودن من و اشرافی که روی صنعت پیچیده نفت داشتم، انتخاب شدم و خیلی زود هم جدال ما بر سر این موضوعات شروع شد.
* استعفا برای کسی است که توانایی کاری را نداشته باشد. حتی به شخص رئیس جمهور هم گفتم که شما طبق قانون اساسی اختیار عزل وزرا را دارید و می توانید برکنار کنید ولی من استعفا نمی دهم که احمدی نژاد گفت اگر حکم را نزنید پس برای وزارت نفت فکری خواهم کرد.
* من اواخر مرداد ۸۶ برکنار شدم. در آن زمان اصلا بحث جریانات انحرافی مطرح نبود. من در آن زمان اصلا یاد ندارم با اتاق افرادی که در حال حاضر معروف به جریانات انحرافی هستند ارتباط و یا گفت وگویی داشته باشم. در جلسه هیئت دولت، احمدی نژاد عنوان کرد من مثل مربی تیم در فوتبال احساس کنم بازیکنم خسته شده او را تعویض می کنم. من در همان جلسه اشاره کردم من نه خسته شدم و نه ناتوانم و الان که دو سالی در وزارت نفت هستم کوچک ترین مکثی در بخش تامین انرژی داخلی و حتی خارجی و درآمد ارزی بوجود نیامده. شما انتظار دارید من تمام برنامه ها را به روش شما اجرا کنم در حالی که از روز اول قرار بر این بود که شما سیاست ها را تعیین کنید و من هم با شناختی که دارم سیاست ها را اجرا کنم. امروز در سال ۹۲ می توانم ادعا کنم بخاطر پایمردی و دفاع از صنعت نفت و گذشت از صندلی وزارت، محبوبیت و مقبولیت من در بین کارکنان نفت و حتی بین مردم بالا رفت.
* صنعت نفت در دولت دهم بزرگ ترین آسیب را دید و به طور کلی در دوره احمدی نژاد به دلیل اینکه ۸ وزیر و سرپرست در نفت عوض شد، وزارت نفت ثبات خود را از دست داد. وزارتخانه ای که در آن سالی یک مدیر عوض شود آیا می تواند عملکرد خوبی داشته باشد؟ البته تحریم ها هم در صنعت نفت نقش داشته است ولی تغییر پیاپی و انتخاب مدیران بی تجربه که اصلا هیچ گونه فعالیت نفتی نداشتند و برکناری مدیران ارشد و باتجربه از اصلی ترین آسیب ها در این وزارتخانه که موتور متحرک کشور است، بود. روزی که از کابینه عزل شدم با صدای بلند در مراسم تودیع گفتم نفت را می خواهند شخم بزنند و اگر شخم بزنند چیزی باقی نمی ماند. متاسفانه کسی حرف من را باور نکرد.
* در دو دولت احمدی نژاد سهم نفت در بودجه ها افزایش پیدا کرد؛ بنابراین این حرف یک شعار بود و ایشان با راه های مختلف سعی داشت ارقام و سهم نفت در بودجه را غیر نفتی نشان دهند که واقعیت نداشت.
* از روز اولی که مافیای نفت را مطرح کردند، واکنش نشان دادم و رد کردم چون از اول نفت در دست انگلیسی ها بود بعد به دست آمریکایی ها افتاد و از اول انقلاب در جامعه این جو وجود داشت که نفت تافته جدا بافته است. احمدی نژاد راحت از این موضوع سوءاستفاده کرد و آن چیزی که درون دل مردم بود به زبان آورد تا جلب آرا کند. همین امر باعث دلسردی خیلی از مدیران و معاونان نفتی شد و من به شدت مخالفت کردم و گفتم اگر مافیا هم باشد که هست در خارج از نفت است که می خواهند به نفت چنگ بیندازند.
* اصلی ترین دلیل برکناری من مخالفت با حکم مرحوم کردان بود. مواردی که در مجلس درباره وی عنوان شد من زودتر فهمیده بودم و با توجه به بررسی هایی که انجام دادم صلاح نمی دانستم وی را به سمت قائم مقامی وزارتخانه مهم و حساس نفت در بیاورم. ایشان حتی یک ساعت در وزارتخانه نفت نبود و هیچگونه تجربه ای نداشت ولی احمدی نژاد اصرار داشت که این کار انجام شود. بعد از اینکه در مجموعه تغییراتی انجام شد، احمدی نژاد از من خواست معاونین و مدیران باتجربه و ارشد نفت را برکنار کنم و افراد معرفی شده و بی ارتباط با نفت را وارد این صنعت نمایم. خلاصه با مدیران بی تجربه و بی تخصص در صنعت نفت کاری جز شخم زدن انجام نمی گرفت و طبیعتا صنعت پیچیده نفت با افراد غیر متخصص به روزی می افتاد که افتاده است!
* آقای روحانی فردی متعدل، فرهیخته، امتحان پس داده و از یاران انقلاب است. با ترکیب کابینه نشان می دهند دنبال اعتدال هستند و از افراد باتجربه استفاده می کنند و تمام سعی و تلاش خود را بر این دارند تا جامعه را از نابسامانی به سمت برنامه پیش ببرند. البته حرف و حدیث هایی هم هست که سن کابینه بالاست ولی این چنین نیست. من معتقدم استفاده از افراد باتجربه در شرایط کنونی دلیل تعقل است چون فرصتی برای سعی و خطا نداریم.
* اعتقادم بر این است که آقای زنگنه در این برهه زمانی می تواند وزارت نفت را از شرایط ناپایدار و اسف بار خارج کند و مشکل وزارتخانه را حل کند. مهندس زنگنه به دلیل اینکه سابقه مدیریتی دارند با اشراف مناسب بر صنعت انرژی کشور (۸ سال در نفت و ۸ سال در نیرو) ، با تجربه مفید در داخل و ارتباط خوب با کشورهای غربی و اوپک انشاءالله نفت را به ریل خود بر می گردانند.
* در زمان ترک وزارت بنده و آقای نوذری، میزان تولید نفت علاوه بر جبران افت طبیعی از میزان تولید در سال ۸۴ بیشتر بود و تولید در سال ۸۴ یک رکورد نبود. تولید حداقل ۱۵۰ هزار بشکه افزایش یافته بود که این علاوه بر جبران سالی ۲۰۰ هزار بشکه افت طبیعی تولید بود و در سال های بعد که نتوانستند افت تولید را جبران کنند تولید کاهش پیدا کرد. حالا مهندس زنگنه باید تولید را به بالای ۴۲۵۰ هزار بشکه برساند تا رکورد قبلی به دست آید و برنامه هم رقم ۵ میلیون بشکه را پیش بینی کرده است. این امر به سادگی میسر نخواهد بود.
* من بازنشسته ام و دلیلی ندارد که پیشنهادی به من شود ولی به آقای مهندس زنگنه قول دادم هر کاری از دستم بر آید انجام بدهم، به دلیل اینکه سرباز انقلاب و عضوی از خانواده صنعت نفت کشور هستم ولی دنبال پست یا شغلی برای خودم نیستم.
ارسال نظر