به گزارش پارس به نقل از دنیای اقتصاد: در چیدمان اعضای کابینه و تیم اقتصادی دولت، همواره فرآیندی ساده تکرار شده است. این فرآیند ساده که در مواردی به انتخاب افراد غیرتخصصی برای پست مورد نظر انجامیده، مبتنی بر « اعتماد متقابل میان رییس دولت با فرد مورد نظر» است، اما اگر این « حق» به رییس جمهور – به عنوان بالاترین مقام اجرایی- داده شود که اعضای کابینه خود را از میان معتمدان و نزدیکان خود انتخاب کند که بیش از همه به آنها اعتماد دارد؛ چه تبعاتی می توان برای این شیوه چیدمان اعضای کابینه متصور شد؟ برخی کارشناسان معتقدند که این روش، « بهینه» نیست و مشکلاتی برای چرخه کار در سازمان یا وزارتخانه به وجود می آورد. ضمن اینکه، موجب بروز ناهماهنگی هایی در میان اعضای تیم اقتصادی دولت شده و شرایط « تنش زایی» را موجب می شود.
حال برای جلوگیری از تکرار این روند، در شرایط فعلی اقتصاد ایران که با محدودیت ها و چالش های بی سابقه ای روبه رو است؛ چه راهکاری باید در پیش گرفت و سکان هدایت بزرگ ترین نهاد پولی ایران را باید به چه کسی و با چه ویژگی هایی سپرد؟
نگاهی به گذشته
از سال ۱۳۵۸ تاکنون، بانک مرکزی ۹ رییس کل را به خود دیده است که هر یک کارنامه ای از خود به جای گذاشته اند. اگر سال های اولیه پس از پیروزی انقلاب در این دسته بندی نادیده گرفته شود؛ از دهه ۷۰ به بعد، پست ریاست بانک مرکزی به دست چهره های اقتصادی بوده که هر یک گرایش های خاص خود را داشته اند و بر اساس این گرایش ها، عملکرد متفاوتی را از خود به جای گذاشته اند. از جمله، در دوران ریاست محمد حسین عادلی در بانک مرکزی، در سال ۱۳۶۸، سیاست های تعدیل ساختاری و شناور شدن نرخ ارز، آغاز شد. در دوران ریاست محسن نوربخش که از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۲ به طول انجامید؛ ثبات سیاست گذاری پولی در دستور کار قرار گرفت. در دوران ریاست ابراهیم شیبانی از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶، جهت گیری سیاست ها به دو دوره تقسیم می شود دوره اول از سال ۸۲ تا ۸۴ را در بر می گیرد و دوره دوم نیز از ابتدای ۸۴ تا پایان دوره ریاست او بر ساختمان فیروزه ای را شامل می شود. در دوره دوم به دلیل تغییر رویکرد دولت، سیاست های بانک نیز تغییر کرد، در حالی که دوره اول ادامه دوران نوربخش بود. در دوره کوتاه ریاست طهماسب مظاهری بر بانک مرکزی نیز (از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷) مناقشه میان تیم اقتصادی دولت بر سر نحوه اختصاص اعتبارات به بخش های مختلف بالا گرفت. در دوره دوم دولت احمدی نژاد نیز که ریاست بانک مرکزی به عهده محمود بهمنی بود، این نهاد با یکی از بزرگ ترین چالش های تاریخ خود مواجه شد. نوسان ارزی، از دست رفتن نظام یکسان ارزی و تحریم بانک مرکزی از جمله اتفاقات این دوره بود.
آیا عملکرد بانک مرکزی طی ۲۰ سال گذشته، که نقد آن همواره در اظهارنظر های مختلف مطرح بوده است؛ حاصل ویژگی های روسای کل این بانک در این دو دهه بوده است؟ به هنگام انتخاب روسای کل بانک مرکزی، تا چه حد فاکتورهای مورد نیاز برای این پست در نظر گرفته شده است؟ این فاکتورها چیست و تا چه سطحی می تواند انتخاب درستی برای ریاست باشد؟ برخی کارشناسان برای پاسخ به این سوال چند ویژگی مهم را برای رییس کل بانک مرکزی بر می شمارند که با شناخت و به کارگیری آنها می توان به انتخاب درستی برای ریاست بزرگ ترین نهاد پولی در ایران رسید.
ویژگی اول: دیده بانی
با اینکه بانک مرکزی عنوان « بانک» را دارد؛ اما کارشناسان در بیان وظایف و کارکردهای بانک مرکزی اعتقاد دارند که بانک مرکزی یک « بانک» نیست؛ بلکه « دیده بان اقتصاد کشور» است. آنها وظایف و ساختار دیگری برای بانک مرکزی قائل هستند. از جمله اینکه بانک مرکزی به عنوان نهاد اجرا کننده سیاست های پولی، متفاوت از بانک های تجاری عمل کرده و خود نقش « مدیریت کلان اقتصاد» را به عهده می گیرد. در عین حال، کارشناسان اعتقاد دارند که فرد مورد نظر برای در اختیار گرفتن پست ریاست بانک مرکزی باید توانایی « دیده بانی» روزانه از تحولات اقتصادی داخلی و خارجی را داشته باشد تا متناسب با آن بتواند واکنش مشخص و به روز ارائه کند. به گفته آنها، رییس کل بانک مرکزی با داشتن دیدگاه کلان به اقتصاد باید نسبت به « خوشه بندی متغیرهای اقتصادی» اقدام کند تا با درک بهتری از شرایط اقتصاد کلان، تصمیمات درستی اتخاذ کند. در این میان، کارشناسان توصیه می کنند که رییس کل بانک مرکزی باید از « دو خطای مهم» دوری گزیند: « خطای غفلت» و « خطای مداخله» . به گفته آنها، خطای اول شامل « سکوت» در هنگامی است که « نیاز به دفع خطر احتمالی» وجود دارد خطای دوم، هنگامی شکل می گیرد که « در جایی که نیاز به مداخله نیست؛ رییس کل بانک مرکزی اقدام خاصی انجام دهد. لازمه چنین خصوصیتی این است که فردی در راس بانک مرکزی قرار می گیرد که در حوزه اقتصاد کلان مبرز باشد.
ویژگی دوم: « قدرت نه»
ساختار بانک مرکزی و وظایف محول شده به این نهاد پولی، به گونه ای است که خطر دخالت نهادهای بالادستی قدرت در سیاست گذاری های آن همواره وجود دارد. از این رو، کارشناسان در بیان ویژگی دوم رییس کل بانک مرکزی، بر « قدرت نه» فرد مورد نظر برای تصدی این پست، تاکید دارند. از دیدگاه آنها، رییس کل بانک مرکزی باید قدرت تصمیم گیری داشته باشد؛ به نحوی که بتواند در مقابل برخی از سیاست گذاری هایی که به این نهاد « تحمیل» می شود، قدرت « نه گفتن» داشته باشد. به اعتقاد کارشناسان، « شجاعت» رییس کل بانک مرکزی، ناشی از امیال شخصی نیست؛ بلکه « درک عمیق» او از مسائل مرتبط با حوزه کاری وی است. به اعتقاد کارشناسان، قدرت نه گفتن بانک مرکزی و رییس کل باید متکی بر استدلال و تصمیم های سیاستی باشد نه بر مبنای شرایط و مسائل سیاسی.
ویژگی سوم: قدرت تعامل
نظام پولی ایران در عرصه بین المللی در سه سال اخیر با بحران های پیاپی مواجه شده است که عمده دلیل آن، مساله اعمال تحریم های یک جانبه غرب علیه ایران بوده است. در شرایط فعلی، نقل وانتقال پول در حوزه بین المللی به سختی صورت می گیرد و علاوه بر سیاست گذاری کلان دولت یازدهم برای حل معضل تحریم ها، چگونگی برخورد بانک مرکزی با این چالش در بلندمدت تاثیرگذار است. از این رو، کارشناسان رییس کل بانک مرکزی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران، یک « وزیر خارجه دوم» می نامند که باید در حوزه های مختلف مالی، برای برداشتن تحریم ها یا حداقل کاستن از هزینه های آن، شانه به شانه وزیر امور خارجه حرکت کند. به گفته کارشناسان، فرد مورد نظر برای ریاست بانک مرکزی، باید علاوه بر قدرت تعامل و مذاکره، در سطح منطقه شناخته شده و در دنیا قابل احترام باشد تا بتواند اقتصاد ایران را از این گردنه سخت عبور دهد.
ویژگی چهارم: « تیم کاری»
آیا در شرایط فعلی که بانک مرکزی نیاز به یک « ابر مرد» برای حل مشکلات کنونی پولی ایران در عرصه داخلی و خارجی دارد؛ چنین شخصی وجود دارد؟ کارشناسان به این سوال اینگونه پاسخ می دهند که حتی اگر شخص مورد نظر با ویژگی های یاد شده وجود نداشته باشد؛ می توان از فردی استفاده کرد که مسائل اقتصاد کلان را به طور کلی می شناسد و از مشکلات نظام بانکی و پولی باخبر است، اما این فرد باید با « تیم» هماهنگی کار کند و بتواند هماهنگی میان اعضای تیم خود را بالاتر ببرد؛ بنابراین ویژگی بعدی رییس کل آینده نحوه و نگرش به انتخاب تیم کاری است. رییس کل آینده باید از میان گروهی انتخاب شود که اگر در حوزه ای تخصص ندارد، آن را به اهلش بسپارد، اما نقطه کلیدی در ویژگی شخصیت کاری رییس کل است. رییس کل باید از چنان اعتباری برخودار باشد که اهل فن در هر حوزه ای حاضر به همکاری با او باشند. از دیدگاه کارشناسان، هر کدام از اعضای تیم رییس کل جدید بانک مرکزی باید در حوزه کاری خود « سرآمد» باشد تا بتواند شناخت مشخص و درستی از وضعیت فعلی پیدا کند؛ به طور مثال اگر رییس کل در حوزه ارزی تبحری ندارد، این ویژگی باید در معاون ارزی برجسته شود. اگر رییس کل آینده شناخت اندکی از حوزه بانک های تجاری داشته باشد، این مسوولیت را باید دبیرکل یا معاون نظارتی وی بر عهده گیرد؛ بنابراین در هر حوزه ضعف های احتمالی باید از طریق انتخاب تیم مناسب برطرف شود. ویژگی ای که لازمه آن اعتبار شخصیتی رییس کل در کارکردن با چهره های بزرگ است.