به گزارش پارس به نقل از فارس، سید کاظم وزیری هامانه که علیرغم انتقادات شدید زنگنه به مدیریت وزرات نفت در دولت نهم، این روزها در مجلس و در کنار او حضور دارد، دو روز پیش در مصاحبه با روزنامه شرق، انتقادات و اعتراضات به قرارداد کرسنت را سیاسی خواند.

برای کمک به قضاوت درباره صحت و سقم این ادعا بد نیست ایشان به چند پرسش در این باره پاسخ دهند تا معلوم شود، آیا این قرارداد کرسنت است که سیاسی شده اس، ت یا بعضی اظهار نظر ها است که با اقتضائات سیاسی هماهنگ می شود.

۱- آیا این اظهار نظر حمیدرضا کاتوزیان رئیس سابق کمیسیون انرژی مجلس نیز سیاسی است؟ « نتیجه جمع بندی کمیسیون انرژی مجلس نیز توقف قرارداد تا روشن شدن کامل حاشیه های ابهام برانگیز و تعیین قیمت نهایی قیمت فروش گاز بود؛ زیرا تحقق قرارداد در آن شرایط، علاوه بر آسیب های اقتصادی به لحاظ حیثیتی نیز به وجهه کشور آسیب می زند. علاوه بر این پایین بودن قیمت فروش گاز در قرارداد کرسنت، شائبه دریافت های غیر متعارف پول را نیز تقویت می کرد. گزارش های وزارت اطلاعات و سازمان بازرسی کل کشور نیز نکته های مهم و تامل برانگیزی دارد که شفافیت و سلامت قرارداد کرسنت را زیر سؤال می برد، به طوری که در صورت شکایت طرف قرارداد ما، به علت تاخیر در عملیاتی کردن قرارداد یا هر موضوع دیگری، ایران نیز شواهد مستحکم و مستدلی دارد که بی تردید باعث تعجب و شگفتی « آقایان کرسنتی» خواهد شد. »

۲- آیا این اظهارنظر آقای ترکان در مصاحبه با روزنامه شرق نیز سیاسی است؟ : « کرسنت قراردادی است که که بر ارکان درستی بنیان گذاشته نشده و پایه های این قرارداد کج است. افرادی که در آن دخیل بودند- همچون حمید جعفر- افراد سالمی نبودند. ما نمی توانیم روابط بین ایران و امارات را بر اساس روابط اشخاصی که صلاحیت و ظرفیت های لازم را برای واسطه بودن روابط دو کشور ندارند، برقرار کنیم. »

۳- آیا رای شعبه ۸۰ دادگاه کیفری تهران در مجتمع قضایی امور اقتصادی درباره این قرارداد در محکومیت دوستان شما و اعضای سابق هیئت مدیره شرکت ملی نفت نیز سیاسی است؟

۴- آیا اعتراض به انتخاب نقطه نامناسب تحویل گاز کرسنت و بازی با حاکمیت ملی ایران در آب های سرزمینی کشور در نزدیکی جزیره ابوموسی سیاسی است؟

۵- آیا اعتراض به اجرا نشدن مصوبه ۲۱ اسفند ۱۳۷۸ شورای اقتصاد در احداث خط لوله انتقال گاز میدان سلمان به عسلویه و تغییر بدون مجوز مسیر خط لوله به سمت سیری بسیار پیش از انعقاد قرارداد فاجعه بار کرسنت که با شرایط و قیمت فروش گاز به کرسنت باعث غیر اقتصادی شدن طرح توسعه میدان سلمان شد، نیز سیاسی است؟

۶- آیا اعتراض به به تاخیر در اجرای خط لوله سلمان به سیری و سیری به عسلویه که در دوران شما و آقای نوذری اتفاق افتاد و باعث شد، ایران نتواند گاز این میدان مشترک را برداشت کند هم سیاسی است؟

۷- آیا اعتراض به قیمت پایین گاز و دوره طولانی پایین نگه داشتن قیمت گاز تحویلی به کرسنت که حتی نصف قیمت گاز ارزان قیمت قطر است بر خلاف رویه و استاندارد همه قراردادهای صادرات گاز در جهان هم سیاسی است؟

۸- آیا اعتراض آقای حسن روحانی دبیر وقت شورای امنیت ملی نسبت به ابعاد مختلف قرارداد را هم سیاسی می دانید؟

۹- آیا دریافت پول از سوی رئیس دفتر وزیر وقت نفت را هم سیاسی می دانید؟

۱۰- آیا پرداخت پول توسط ع. ت به افراد ذی نفوذ در کشور برای تاثیرگذاری بر این قرارداد هم سیاسی است؟

۱۱- آیا اعتراض به ظرفیت ناکافی گاز سلمان برای تامین گاز مورد نیاز قرارداد کرسنت و الزام شرکت ملی نفت ایران برای تامین باقیمانده این گاز از هر طریق ممکن را هم سیاسی می دانید؟

۱۲- آیا عدم اعتراض شما به عنوان وزیر نفت به سودجویی هنگفت ۲۲۲ میلیارد دلاری پذیره نویسی مالکان کرسنت در شرکت دانا گاز شارجه که تنها با تکیه بر قرارداد خرید گاز از ایران به دست آمده نیز سیاسی است؟

۱۳- آیا عدم اعتراض شما به سود هنگفت کرسنت در مقابل زیان شرکت ملی نفت ایران از محل صادرات گاز به امارات نیز سیاسی است؟

۱۴- آیا اعتراض به برافراشتن پرچم امارات در سکوهای نفتی و گازی در آب های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در نزدیک جزیره ابوموسی سیاسی است؟

۱۵- آیا رسیدگی به دریافت وجوه غیر قانونی از شرکت کرسنت توسط رئیس اسبق کمیسیون انرژی مجلس سیاسی است؟

۱۶- آیا گزارش های متعدد شرکت ملی نفت در دوره مدیریت آقای جشن ساز پیرامون نقاط ضعف متعدد این قرارداد هم سیاسی است؟

۱۷- آیا اعتراض به واگذاری مسئولیت پیگیری قرارداد کرسنت از سوی آقای نوذری به وزیر کشور وقت یعنی مرحوم کردان و حضور آقای جشن ساز مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت در دفتر وزیر کشور سیاسی است؟

۱۸- آیا اعتراض به انعقاد قرارداد با یک شرکت فاقد صلاحیت که حتی توان ارائه تضمین ۴۰ میلیون دلاری را نیز نداشته است، به جای دولت امارات سیاسی است؟

۱۹- آیا اعتراض به فروش گاز ترش به کرسنت در صورتی که ایران می توانست با سرمایه گذاری ۲۰۰ میلیون دلاری درآمد خود را ۲۰ درصد افزایش داده و میعانات گازی حاصل از فرآوری را مستقیما به فروش برساند، سیاسی است؟

۲۰- آیا اعتراض به از دست دادن صرفه جویی ارزی سالانه ۸۰۰ میلیون دلاری در اثر مصرف گاز در داخل کشور در ازای درآمد سالانه ۱۰۰ میلیون دلاری از محل فروش گاز به کرسنت سیاسی است؟

۲۱- آیا اعتراض به حق انحصاری ۲۵ ساله کرسنت برای فروش گاز ایران به امارات بدون هیچ دلیلی منطقی و بدون دریافت هیچ امتیاز معوض سیاسی یا اقتصادی از طرف مقابل سیاسی است؟

۲۲- آیا اعتراض به تفاوت فجیع قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه و امارات که باعث شده کل درآمد ایران از محل قرارداد کرسنت تنها ۱۶ درصد از درآمد صادرات گاز ایران به ترکیه باشد، نیز سیاسی است؟ (میانگین قیمت گاز در ۷ سال اول قرارداد ۱۵ درصد و در ۱۸ سال بعدی ۲۵ درصد قیمت قرارداد صدور گاز به ترکیه است)

۲۳- آیا اعتراض به قیمت بالاتر گاز ترش برای پتروشیمی های داخلی (۲۱ دلار در هر هزار متر مکعب) در برابر قیمت گاز ترش تحویلی به کرسنت (۱۷.۵ دلار در هر هزار متر مکعب) آن هم با سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیون دلاری سیاسی است؟

۲۴- قیمت گاز کرسنت در ۷ سال اول این قرارداد بر اساس قیمت نفت ۱۸ دلاری تثبیت شد در حالی که در زمان انعقاد قرارداد قیمت نفت به ۲۴ دلار افزایش یافته بود. آیا اعتراض به این مساله ساده هم سیاسی است؟

۲۵- آیا اعتراض به استفاده نکردن از فرصت فسخ یا اصلاح مشکلات متعدد قرارداد با توجه به الحاقیه پنجم و ناشی از ناتوانی شرکت بی اعتبار کرسنت در ارائه تضامین حداقلی و وحشتناک تر از آن ارائه امتیازات بسیار بیشتر در الحاقیه ششم به این شرکت سیاسی است؟

۲۶- آیا اعتراض به کاهش مدت تضمین بانکی کرسنت از ۱۰ سال به دو سال و گرفتن تضمین ۴۰ میلیون دلاری از این شرکت که تنها پرداخت پول چند ماه از گاز صادراتی ایران را از سوی این شرکت تضمین می کند، در برابر سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیون دلاری ایران برای استخراج گاز کرسنت سیاسی است؟

۲۷- آیا اعتراض به فرمول افتضاح ارائه شده از سوی کرسنت برای قیمت گذاری گاز تحویلی به این شرکت و عدم انجام هرگونه مطالعه پشتیبان در ایران برای طراحی یک فرمول منطقی که منافع دو طرف را تامین کند را هم سیاسی می دانید؟ (به جز قیمت پایین، این فرمول اشکالات عدیده و عجیبی دارد که یکی از آنها همبستگی ضعیف این فرمول با قیمت نفت است، چنانکه با افزایش قیمت نفت هرچه زمان پیشتر برود زیان وارده به کشور به صورت تصاعدی افزایش می یابد)

۲۸- آیا درخواست شفاف شدن ابهاماتی چون نحوه احراز صلاحیت کرسنت، امضای قرارداد اصلی و اصلاحیه شماره یک و الحاقیه های اول و چهارم در یک روز، علت عدم کسب مجوز مراجع ذیربط درباره نقطه تحویل گاز و علت تعیین نقطه تحویل بر خلاف همه رویه های منطقی مرتبط به منافع ملی در ۹ مایلی جزیره ابوموسی و دیگر ابهامات این قرارداد غیر قابل توجیه، سیاسی است؟

۲۹- یکی از استدلال های جالب مدافعان قرارداد کرسنت که با تمسک به آن حتی از منتقدان قرارداد طلبکار می شوند ادعای سوزانده شدن گاز میدان سلمان در صورت تحویل نشدن آن به کرسنت است. اما واقعیت آن است که در حال حاضر همه ۱۰ حلقه چاهی که برای بهره برداری از گاز سلمان حفر شده اند، مسدود و برای بهره برداری نیازمند تعمیرات اساسی هستند و عملا تا کنون هیچ گازی از لایه گازی این میدان برداشت نشده است که درباره سوزاندن یا نسوزاندن آن بحث شود. آنچه در فلر میدان سلمان سوزانده می شود گاز همراه نفت این میدان است که مشابه همه میادین خشکی و دریایی دیگر ایران وارد فلر شده و سوزانده می شود. این گاز حجم بسیار کمی دارد و قطعا طراحی قراردادی مانند کرسنت برای جلوگیری از سوزانده شدن این گاز بی معنا است. حال آقای هامانه می توانند توضیح دهند تمسک به این ادعا برای مشروع دادن قرارداد وهن آوری چون کرسنت سیاسی است، تا بازگویی این خلاف گویی آشکار توسط منتقدان؟

۳۰- آیا اعتراض به سود حداقل ۳.۴ میلیارد دلاری کرسنت از فروش گاز ایران در برابر سود ۲.۵ میلیارد دلاری مالک این گاز یعنی شرکت ملی نفت ایران (با احتساب نفت ۴۰ دلاری) سیاسی است؟

جناب آقای وزیری هامانه، جناب آقای نوذری و دیگر توجیه کنندگان قرارداد ننگین کرسنت مناسب است، برای یک بار هم شده به دقت فرمول قرارداد را ملاحظه کنند، تا ببینند بر اساس قیمت های جاری نفت در هفت سال اول قرارداد نه تنها سودی نصیب شرکت ملی نفت ایران نمی شود، بلکه با توجه به سرمایه گذاری قابل توجه مورد نیاز برای توسعه سلمان به ازای هر میلیون فوت مکعب رقم قابل توجهی زیان متوجه کشور می شود. (در فرمول ۷ سال اول قرارداد با احتساب قیمت ۱۲۰ دلار برای هر بشکه نفت، در هر میلیون BTU قریب به ۱.۱۵ دلار زیان نصیب ایران می شود)

به عبارت روشن تر ایران برای استخراج و انتقال و فرآورش گاز سلمان به امارات نه تنها سود نمی کند، بلکه این گاز حتی رایگان هم نیست و کشور باید برای تحویل آن به امارات هزینه ای نیز پرداخت کند. هر کس با ساده ترین مفاهیم فعالیت اقتصادی حتی در سطح اقتصاد خانوار آشنا باشد عمق فاجعه را درک می کند و طبعا وزرای اسبق نفت هم باید بتوانند این مساله را درک کنند.