به گزارش پارس نیوز، 

رضا امیدی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که عصر دوشنبه مدیریت پنل دوم نشست 70 سال برنامه‌ریزی در ایران را به عهده داشت، در ابتدای برنامه گفت: بیش از 110 سال از تلاش برای مشروط کردن قدرت و نهاد برنامه‌ریزی و نظم و نسق دادن به برنامه‌ریزی در کشور می‌گذرد. مشروطه‌خواهان ابزاری می‌خواستند که با آن شفافیت را در حاکمیت به اجرا دربیاورند.

وی افزود: در این 7 دهه 13 برنامه عمرانی و توسعه نوشته شد که 6 تای آن به پیش از انقلاب باز می‌گردد و 7 برنامه مربوط به بعد از انقلاب است. البته‌ برنامه‌های ششم پیش از انقلاب به دلیل وقوع انقلاب و برنامه اول بعد از انقلاب به دلیل جنگ تحمیلی ناقص ماندند و اجرا نشدند.

این عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در این نشست قصد داریم به این سوال‌ها پاسخ دهیم: الزامات برنامه‌ریزی چیست؟ بین نهاد برنامه‌ریزی و حاکمیت چه نسبتی باید باشد؟ برنامه‌ریزی چگونه اجتماعی‌تر می‌شود؟ جایگاه مناطق در برنامه‌ریزی چیست؟ و غیره.

**مردم در ایران استراتژی خود را دنبال می کنند

بایزید مردوخی اقتصاددان در ابتدای صحبت‌های خود عنوان کرد: مردم جهان مدتی است که شروع به اعتراض درباره نوع توسعه کشورهای خود کرده‌اند و این گونه نیست که مردم ساکت بنشینند و حاکمیت هر سیاستی را که دلش خواست اتخاذ کند و مردم بی‌طرف بمانند. خیلی‌ها به نوع توسعه خود نه می‌گویند و مردم شروع کرده‌اند که استراتژی خود را پیگیری کنند.

وی افزود: مردم در ایران هم استراتژی خود را دنبال می‌کنند و درباره نوع توسعه اقتصادی تجدید نظر کرده‌اند و می‌گویند باید در برنامه‌ها به مردم بازگشت به نوعی که شرافت آنها حفظ شود و برنامه‌ها به سمت آنها باشد.
این استاد دانشگاه گفت: در کشورهایی که اساساً حقوق متساوی وجود ندارد دولت‌ها باید از طریق برنامه‌ریزی فرصت‌های برابر ایجاد کنند و دسترسی همگان به امکانات را با آموزش فراگیر ایجاد کنند.

مردوخی خاطرنشان کرد: اولین برخوردهای ما در ایران با برنامه به برنامه‌های 7 ساله اتحاد جماهیر شوروی باز می‌گردد که با انقلابی موفق و فراگیر روی کارآمده بود و به همین جهت اولین برنامه ما هم هفت ساله بود. از سوی دیگر در برنامه‌های شوروی به امور زیربنایی توجه شد و در ایران هم اولین برنامه توسعه با اقدامات زیربنایی همراه بود و از برنامه سوم که پنج ساله بود سرمایه‌گذاری در صنعت و غیره را شروع کردیم.

وی افزود: در اتحاد جماهیر شوروی ما شاهد صنعتی شدن پیشرفته و پیشرفت زیر بنایی بودیم زیرا آنها دو نیروی پیش‌برنده داشت؛ یکی حزبی توتالیتر و دیگری رهبری دیکتاتور که ما در این ایران فاقد این دو بودیم.

این اقتصاددان با نگاهی برنامه‌های اول تا پنجم پیش از انقلاب و برنامه ششم بعد از انقلاب گفت: برنامه، مجموعه پروژه‌ها نیست و وقتی هماهنگی کلان از نظر اجتماعی و اقتصادی نداشته باشد، برنامه محسوب نمی‌شود؛ پروگرامی که در بردارنده پروژه‌هاست برنامه تلقی نمی‌شود.

وی افزود: کسانی در بیش از 70 سال پیش به فکر افتادند و متوجه این موضوع شدند که نفت ذخیره‌ای متعلق به همه نسل‌هاست و اگر برنامه نداشته باشیم همه درآمد ما خرج خواهد شد و صرف دو عامل نظامی‌گری و واردات خواهد شد.

مردوخی در ادامه صحبت‌های خود گفت: توسعه در کشور ما با مسئله مهمی برخورد دارد و آن هم تطبیق با نظام تدبیر است. یعنی مکانیزمی که در برنامه‌ریزی رعایت کنیم و در آن فرهنگ و سنت در زندگی روزمره ما، حاکمیت و مجلس را در نظر بگیریم.

وی ادامه داد: برنامه‌های ما در این هفت دهه نتوانسته این نظام تدبیر ایجاد کند نه با قانون اساسی مشروطه و نه با قانون اساس فعلی.

مردوخی افزود: برنامه‌ریزی در قالب نظام تدبیر عملی است و باید در آن 100 سال گذشته لحاظ شود و همچنین به 40 سال بعد از انقلاب هم توجه شد. برای همین برنامه ما نباید خیلی مدرن باشد.

این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که یکی از مشکلات برنامه‌ریزی ما این است که خیلی مرکزنگر است، گفت: در تمام برنامه‌های ما مشارکت مردمی در نظر گرفته نشده است. مشارکت هم بر ماهیت و مردمی بودن برنامه‌ها اثرگذار است و هم در اجرای آن. مشکلات ما فقط این نیست که مکتب فکری برنامه‌های ما مشکل دارد بلکه از جنس لحاظ نکردن نظام تدبیر، عدم مشارکت مردمی و... است.

مردوخی در ادامه عنوان کرد: ماشین برنامه‌ریزی در سال‌های گذشته نه اینکه فاقد شایستگی و توانایی باشد بلکه مسئله این است که چیزی به نام توسعه تحویل مردم نداده است. ما سراغ نداریم که متغیر اقتصادی-اجتماعی در اثر برنامه‌های عمرانی و توسعه دگرگون شده باشد و رو به بهبودی رفته است.

این اقتصاددان 6 عامل را به عنوان دلیل برای عدم رعایت نظام تدبیر در برنامه‌های ما عنوان کرد: یکم قانونمندی است که نمره ما بر اساس ملاک‌های جهانی 18.8از 100 است، دوم کیفیت مقررات است که نمره ما 6 است، ملاک سوم کارآیی دولت است که نمره ما 42 است، چهام ثبات سیاسی و سیاستی است که نمره ما 8 است، پنجم آزادی بیان و حساب دهی نمره ما 6.57 است و ملاک آخر کنترل فساد است که نمره ما در آن 19 است. برنامه‌ریزی و فرآیند توسعه ما به نتیجه نمی‌رسد مگر این در این عوامل نمره ما بهبود پیدا کند و عوض شدن افراد و دولت‌ها اثری ندارد.

وی افزود: در غیر این صورت برنامه‌ای مثل برنامه فعلی توسعه درمی‌آید که به هیچ دردی نمی‌خورد و عملاً در مجلس هم به برنامه دیگری تبدیل شده است. با حدود 40 ماده به مجلس رفت و با 70 ماده و 100 تبصره از مجلس بیرون آمد.

مردوخی در انتهای صحبت‌های خود به پنج دامی که در برنامه‌ریزی به آن دچار هستیم اشاره کرد: اول روتین بودن و جلوگیری از جسارت در نظام اداری ماست، دوم دیدمان کوری است دیدمان یعنی یعنی پاردایم و استراتژی، سوم دام مرکز محوری است، ما 31 استان داریم ولی همه مسائل باید در تهران حل شود و گویی هیچ کس صلاحیت درست کردن کارها را ندارد. باید قبول کنیم توسعه از استان‌ها و محل‌ها شروع می‌شود و باید مشارکت استانی داشته باشیم. چهارم دام قانون‌گذاری است و پنجم دام برنامه‌ریزی.

**عدم موفقیت برنامه ریزی در ایران

علی دینی ترکمانی اقتصاددان و استاد دانشگاه در ادامه این نشست گفت: صحبت‌های من سه بخش دارد یکی در اهمیت برنامه ریزی توسعه است دوم در عدم موفقیت نظام برنامه و برنامه‌ریزی در ایران است و بخش سوم ارائه راهکاری اساسی برای بنا شدن نظام برنامه و برنامه‌ریزی کارآمد.

وی ادامه داد: برنامه‌ریزی از زمان تشکیل دولت-ملت و برای اینکه نتیجه بهتری برای حاکمیت از نظر داخلی و کسب قدرت هژمونیک در سطح منطقه‌ای و جهانی، ایجاد شد. البته برنامه‌ریزی به صورت مدون از زمان تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد.

دینی ترکمانی در ادامه صحبت‌های خود گفت: استدلال‌های مختلفی برای ایجاد برنامه شده است اما مهم‌ترین آنها این است که بازار آزاد جهانی نمی‌تواند عقب ‌ماندگی کشورها را جبران کند و برای این منظور نیاز به برنامه‌ریزی است؛ مانند الگویی که ژاپن و آلمان داشتند.

وی افزود: در سطح داخلی هم بحث توسعه نامتوازن مطرح است که اگر برنامه نباشد دچار شکست می‌شود. بازار آزاد توان حل شکاف مرکز و پیرامون را ندارد و نابرابری ایجاد می کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه آزادترین کشورها هم برنامه دارند، افزود: برنامه یعنی مداخله دولت که البته به همین دلیل کسانی مثل فرید و هایک با آن مخالف‌اند اما تجربه تاریخی نشان داده است که موافقان برنامه‌ریزی بحث‌شان درست‌تر است و هیچ کشوری و هیچ شرکت بزرگی وجود ندارد که در سطح ملی و بین‌المللی برنامه نداشته باشد. برنامه‌ریزی وجه مشخصه‌ همه کشورهاست و گریزی از نظام برنامه‌ریزی نداریم.

دینی ترکمانی درباره اینکه نفس برنامه در ایران موفق نبوده یا اجرای آن مشکل داشته است، گفت: به نظر من به اجرا بر می‌گردد زیرا همین برنامه داشتن در کره‌جنوبی جواب داد اما در ایران اجرای آن مشکل داشت و ما نتوانستیم خوب اجرا کنیم.

وی افزود: ما در 70 سال گذشته دو دوره متمایز داشتیم یکی قبل از انقلاب که اگر نگوییم عالی بوده اما خوب بوده و ما بالای 10 درصد رشد اقتصادی داشتیم و دیگری بعد از انقلاب است که ما برنامه‌ریزی بدی داشتیم.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: مشکل اصلی ما در بعد از انقلاب این بوده است که ما تو در تویی نهادی داشتیم و زیرساخت حقوقی‌ای شکل گرفته و ساختار قدرتی شکل گرفته که وجه مشخصه آن دولت در دولت بودن و نهاد در نهاد بودن است و نهادهای موازی در کنار هم تاسیس می‌شود و امکان تعریف و اجرای یک برنامه نیست. برنامه تلاش سازمان‌یافته و هماهنگ برای رسیدن به اهدافی مشخص است.

دینی ترکمانی در ادامه به مشکلاتی که در نتیجه تودرتویی نهادی ایجاد می‌شود اشاره کرد: مشکل اول موازی کاری بیش از اندازه و اتلاف شدید منابع است، مشکل دوم دور زدن قوانین و درگیر شدن شدید در فساد است، مشکل سوم عدم مسئولیت‌پذیری و مشخص نبودن مسئول است و مشکل آخر بی‌ثباتی ساختاری سازمان است.

این اقتصاددان گرایش سنت‌گرای تجدیدستیز را عامل تودرتویی نهادی دانست و گفت: رویکرد سنت‌گرای تجدیدستیز در بعد از انقلاب سیطره پیدا کرده و اجازه نمی‌دهد نظام بروکراتیک کارآمدی شکل بگیرد. نوع نگاه باید اقتضای زمانه را در نظر بگیرد و با نگاه پیشا مدرن نمی‌توان برنامه‌ریزی مدرن کرد.

دینی ترکمانی در پایان صحبت‌های خود به راهکار برای برون‌رفت از وضعیت فعلی پرداخت و گفت: ما باید تضاد میان سنت‌گرایی تجدیدستیز و تجدد را حل کنیم و لازمه آن این است که به شعار «جهانی فکر کن، ملی عمل کن» باید توجه کنیم. اصل بحث در این است که در کیفیت نظام حکمرانی به ریشه‌های قانونی و شرط حداقلی توازن قوا توجه می‌شود یا خیر؟

**هر سندی که تشریفات قانونی دارد برنامه نیست

احسان خاندوزی اقتصاددان و استاد دانشگاه سخنرانی بعدی پنل دوم بود که در ابتدای صحبت‌های خود اظهار کرد: کدام برنامه‌ریزی؟ ما برنامه‌ریزی نداشتیم البته به این معنا نیست که سازمان برنامه و بودجه نداشتیم یا اسنادی که دولت و مجلس تهیه کردند. هر سندی که تشریفات قانونی خود را طی کند لزوماً به معنای برنامه داشتن نیست.

وی در ادامه صحبت‌های خود به دلایل برنامه نداشتن و مشکلات ما در این زمینه اشاره کرد و گفت: اولین مشکل ما فقدان فهم مشترک از مقصد توسعه و مسیر توسعه است، دوم، فقدان نظام اطلاعات و آمار متناسب با برنامه ریزی، سوم فقدان اسناد آینده‌پژوهانه در مسیر تدوین برنامه، چهارم عدم مشارکت ذی‌نفعان و تدوین برنامه‌ بالا به پایین است، پنجم عدم توجه به فضای منطقه‌ای و آمایش سرزمینی، ششم عدم انطباق برنامه‌های کشور با برنامه سیاسی، هفتم عدم تعیین اولویت‌های تعیین ساختار و جامعیت زدگی، هشتم عدم اجماع راجع به پاردایم‌های اقتصادی برنامه‌ها، نهم فقدان پروگرام اجرایی ذیل برنامه، دهم ضعف پاسخگویی و نظارت بر برنامه‌هاست، یازدهم عدم تعیین نقش مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی است و... با این نگاه است که می‌گویم ما 70 سال است که برنامه‌ریزی نداریم.

خاندوزی ادامه داد: ما قبل از انقلاب هم نظام برنامه‌ریزی موفق نداشتیم هرچند عملکرد و رشد اقتصادی خوبی داشتیم. در آن زمان ما دچار از هم‌گسیختگی در نظام برنامه‌ریزی خود بودیم.

وی افزود: سندهای برنامه‌ای و بخشی در طول این 70 سال داشته‌ایم اما هیچ وقت برنامه‌ریزی به این معنی که کجا هستیم و کجا باید برویم نداشته‌ایم.

این استاد دانشگاه ادامه داد : ما اساساً در سیاست‌گذاری خود مسئله‌ای به نام حکمرانی را به رسمیت نمی‌شناسیم. ماشین اجرای برنامه به شدن معیوب، ناقص و غیرپاسخگوست و در هیچ خودآگاهی‌ای وجود ندارد.

وی افزود: ما در اینجا دو دام داریم؛ اول این است که مشکلات را در حوزه حکمرانی قبول نکنیم و دوم این است که توجهی به برطرف‌ کردن این مشکلات و خروج از آنها نداریم.

خاندوزی گفت: ما اگر در یک نظام دیکتاتوری یا دموکراتیک حزبی زندگی می‌کردیم این مشکلات کمتر بود زیرا نهادها بلندمدت‌تر بودند و ما می‌دانستیم که با چه چیزهایی مواجه هستیم. اولویت ما مطالبه ایجاد نهادها و منفعت‌های بلندمدت است.

انتهای پیام/