ویژگیهای رییسجمهور ایدهآل برای رونق اقتصادی
این روزها از مشکلات حوزههای کلان اقتصاد یعنی تورم، بیکاری، چالشهای ارزی، فقدان سرمایهگذاری و… در سخنان تبلیغاتی ۸ کاندیدای ریاستجمهوری دولت یازدهم زیاد میشنویم.
به گزارش پارس به نقل از دنیای اقتصاد، امروز نه تنها کاندیداها، بلکه عموم مردم هم عملا، اقتصاددان شده اند و با برشمردن مشکلات عمده اقتصادی، توقع بهبود از دولت آینده را دارند. فارغ از راهکارهایی که هر یک از نامزدهای ریاست جمهوری در اختیار مردم قرار می دهند، تقریبا همگی بر ریشه مشکلات امروز اقتصادی اتفاق نظر دارند؛ یعنی « بر هم خوردن توازن روابط خارجی» و « مشکلات ساختار داخلی اقتصاد از جمله ضعف مدیریت» . « یحیی آل اسحاق» هم که قرار بود یکی از همین کاندیداها باشد، وزنه روابط خارجی را در بهبود مسائل اقتصاد ایران بسیار سنگین می داند و معتقد است: « رییس جمهور آینده باید رابطه بر هم خورده و از تعادل خارج شده ایران و نظام مهندسی جهان را به ریل اصلی خود برگرداند. » رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران برای تشریح بیشتر ویژگی هایی که باید در دولت یازدهم یافت، به « دنیای اقتصاد» آمد و بر نکاتی چون ضرورت هماهنگی تیم اقتصادی رییس جمهور آینده تاکید کرد. جزئیات آنچه را در دیدار وزیر اسبق بازرگانی و کارشناس امروز اقتصادی بخش خصوصی با ما مطرح شد در ادامه می خوانید:
***
جناب دکتر، با توجه به شرایط فعلی کشور به ویژه در حوزه های سیاست خارجی و اقتصادی، رییس جمهور آینده ایران باید از چه ویژگی ها و برنامه هایی برخوردار باشد تا بتواند مسیر فعلی کشور را به سمت نقطه تعادل و بهبود، هدایت کند؟
در پاسخ به این سوال ابتدا به جایگاه رییس جمهور در مختصات و ساختار نظام اشاره می کنم. رییس جمهور آینده ایران برای آغاز کار ابتدا باید به درستی درک کند که او فقط « رییس قوه مجریه» است. برای درک بیشتر، رییس قوه مجریه را به « مدیرعامل یک بنگاه» تشبیه می کنم. مدیرعامل یک بنگاه باید بداند که رییس هیات مدیره نیست و صرفا مجری سیاست هایی است که هیات مدیره در مجمع سالانه تصویب می کند و باید در چارچوب اساسنامه حرکت کند. بر این اساس، این فرد باید هم مورد حسابرسی قرار گیرد و هم نسبت به آنچه در اداره امور جاری انجام می دهد، پاسخگو باشد و در پیشبرد امور بنگاه تحت
مدیریتش، « آتیه نگری» کند. اگر رییس جمهوری آینده ایران نیز چنین جایگاهی را برای خود درک کند و بداند که در چارچوب چه سیاست هایی باید حرکت کند، آن وقت دیگر به اینجا نمی رسیم که برخی کاندیداها، وعده هایی به مردم بدهند که عملا تحقق آن، خارج از حیطه توانایی ها و سیاست های آنها است.
این مختصات در ارتباط به ویژگی های خاص کشور ما یعنی، « اسلامی بودن» و آرمان هایی که در مسیر نظام جمهوری اسلامی تبیین شده، چگونه تفسیر می شود؟
نکته دقیقا همین جا است. پسوند اسلام در ساختار سیاسی کشور ما، یعنی اینکه کسی که رییس جمهور ایران می شود، باید علاوه بر ویژگی هایی که روسای جمهور دیگر کشورها دارند، نسبت به آرمان های انقلاب و قانون اساسی یعنی ارکان جهت ساز نظام پایبند باشد و جمهوری اسلامی را با این ارکان هدایت کند. سختی کار هم درست همین جا است؛ یعنی این ارکان جهت ساز، محدودیت هایی در مسیر حرکت برای رییس جمهور ایجاد می کند و کسی که قرار است رییس جمهور ایران باشد، باید در هر حرکتی، گفتمانی یکسان با آرمان های امام و رهبری داشته باشد؛ در غیر این صورت، هر کجا کج رفت، مشکل ایجاد خواهد شد و نمونه این کج
روی را ما در بنی صدر دیدیم.
فارغ از مقتضیات کلان کشور که رییس جمهور آینده باید از آن برخوردار باشد، در بعد روابط خارجی و اقتصادی، رییس دولت یازدهم وارث مسائل و چالش های مشخصی است که اگر ابتدا، آنها را بهبود ندهد، طرح و برنامه های دیگرش هم به بار نخواهد نشست؛ برای مواجهه با این واقعیت که بخش عمده ای از آن در حوزه روابط خارجی رقم خورده است، رییس جمهور آینده چه باید بکند؟
رییس جمهور آینده ایران ابتدا باید مسائلی را که ما اکنون در حوزه های داخلی و بین المللی با آن درگیر هستیم، بشناسد و برای آن نسخه بدهد. به عبارتی، « رییس جمهوری دولت یازدهم، باید امروز ایران را بشناسد. » شرایط امروز ایران را باید ابتدا در بخش روابط خارجی تفسیر کرد و نقش ویژه رییس جمهور آینده در تبیین جایگاه پر اهمیت ایران در منطقه و جهان و ضرورت بهبود روابط خارجی ایران را پررنگ کرد. ما بر اساس ارکان جهت ساز نظام، امروز با نظام مهندسی جهان در چالش قرار گرفته ایم. نوع چالش هم « رو در رویی با قدرت های تاثیرگذار جهان» است؛ یعنی ۳۰ سال است که ما با نظام مهندسی
جهان همخوان نیستیم و این موضوع دلایل متفاوتی دارد. یکی از مهم ترین این دلایل این است که ما زورپذیر نیستیم و نمی خواهیم به خواست آنها، داخل مختصات جهان برویم. از طرف دیگر، فکر می کنیم که روز به روز در حال پیشرفت هستیم و عملا از قدرت های تاثیرگذار جهان، بی نیاز شده ایم. حال آن کسی که می خواهد رییس جمهور آینده ایران باشد، باید به سراغ تبیین « یک نقطه تعادل» در این مسیر برود. نقطه ای که هنوز کسی مشخص نکرده است و این کار وارث بعدی دولت را سخت تر می کند، زیرا امروز « ایران هراسی» بیش از هر زمان دیگر در دنیا پررنگ شده است. آنها که رو در روی ما ایستاده اند، امروز آن
چنان « ایران هراسی» را برای کشورهای دیگر به باور رسانده اند که گویی منافع حیاتی همه کشورها با این گره خورده است که ایران را سرجایش بنشانند؛ چرا که دشمنان ایران امروز را منبع تهدید معرفی کرده اند. اساسا برای این پروژه، در بودجه های خود، ردیف دفاعی برای ایران در نظر گرفته اند. در همین مسیر، در هشت سال گذشته، هماهنگی بین اروپا و آمریکا افزایش یافت و زمینه اصلی این هماهنگی علیه ایران نیز، « اقتصاد» است.
پس رییس جمهور آینده باید به خوبی درک کند که « استراتژی جهانی در رابطه با ما، برخورد در حوزه اقتصاد است. » امروز زمینه اقتصادی را طوری ترسیم کرده اند که هر کس در ارتباط اقتصادی با ایران باشد، باید هزینه بدهد و اگرچه آنها به اهداف خود نرسیده اند، اما آسیب هایی را به ما وارد کرده اند. مهم ترین نتیجه این آسیب ها نیز این است که امروز « ما گران زندگی می کنیم» و هزینه تمام شده زندگی برای ما، حداقل ۲۵درصد افزایش یافته است. البته اینجا باز هم بحث ارکان و آرمان ها پررنگ می شود؛ یعنی ضرورت توجه ویژه به شرایط ویژه کنونی کشور در حالی است که رییس جمهور آینده، نباید
فراموش کند که منافع ملی ما از جمله تولید، سرانه و درآمد، با آرمان هایمان گره خورده است و اگر کسی به آرمان های ما حمله کند، انگار به مرز ما حمله کرده است. این یعنی اینکه شرایط ما با کشورهایی مثل ترکیه و مالزی متفاوت است و « دوز آرمانی» ما غلیظ تر است. همین آرمان ها است که می گوید: « ما توسعه و رشد بدون عدالت را نمی خواهیم. » مصداق این جمله این است که مثلا اگر درآمد سرانه افزایش یابد، ولی همزمان، شکاف طبقاتی هم بالا رود، این مورد قبول نیست. پس تهدید اول کنونی ما، در حوزه « اقتصاد آرمانی» است؛ اما چالش های دیگری هم داریم که نباید از آنها غافل شد.
این چالش های عمده چیست؟
ما هم اکنون سه چالش عمده در حوزه « هسته ای» ، « منطقه ای» و « انرژی» داریم. چالش حوزه هسته ای ما این است که ایران هسته ای قابل تحمل در دنیا نیست و هر چند که ما بر اساس اعتقاد و آرمان هایمان، خود می دانیم و اعلام می کنیم که دنبال سلاح هسته ای نیستیم؛ اما تمام برخوردهای کنونی اروپا و آمریکا با ما به خاطر این است که آنها نمی خواهند که حتی یک درصد احتمال برای دستیابی ایران به سلاح هسته ای باقی بماند. در حوزه منطقه ای نیز رییس جمهور آینده باید بداند که از قول تاریخ، منطقه خاورمیانه به دلیل خصوصیات ژئوپلتیکی، منطقه بسیار ویژه دنیا است و ایران نیز در این
منطقه، به دلایل تاریخی و برخورداری از ذخایر فراوان، بسیار ویژه است. پس رییس جمهور آینده کشور باید بداند، عمل و عکس العمل جایی که می خواهد آن را مدیریت کند، در مدیریت جهان نقش ویژه دارد. مشکلات امروز روابط خارجی ایران نیز به همین دلیل است که غربی ها می خواهند مهره ایران را که ۳۰ و اندی سال است از مدار سلطه پذیری خارج شده را به چرخه برگردانند و از طرفی، باور اعتقادی ما نیز این است که روزی ما جهان را مدیریت خواهیم کرد. به همین دلیل، نگرانی نظام مهندسی جهان نیز این است که این باور به کشورهای دیگر اسلامی سرایت کند؛ چیزی که عملا با بهار عربی و بیداری اسلامی در برخی
کشورها در حال تحقق است و از این رو است که غرب با تمام توان، در برابر ایران ایستادگی می کند. حال کسی که رییس جمهور آینده است، باید بداند که این وضعیت را چگونه مدیریت کند و تعادل ببخشد. در حوزه انرژی نیز منطقه خاورمیانه، تامین کننده سوخت جهان است و نقش ویژه ایران در این حوزه با برخورداری از ذخایر عظیم و ویژگی « هاب» منطقه بودن در حوزه نقل و انتقال، نشان می دهد که اهمیت کشور ما در جهان چیست. پس در مجموع، رییس جمهور آینده باید سه استراتژی کلان برای این سه ویژگی داشته باشد.
چند راهکار می توان برای این استراتژی های کلان در حوزه روابط خارجی متصور شد؟
ما اساسا چهار راه در مسیر تعاملات جهانی پیش رو داریم.
« یا در نظام مهندسی جهان هضم شویم»
« یا در نظام مهندسی جهان حذف شویم»
« یا همین طور بی نتیجه جلو رویم»
« یا با تعامل منطقی، نظام مهندسی جهان را مدیریت کنیم»
گزینه اول که عملا طبق باورهای ما، رد شده است.
گزینه دوم که نمونه ای مثل کره شمالی را برای ما پدید می آورد و منطقا باید از آن گذشت.
گزینه سوم که عملا احتیاج به رییس و مدیر ندارد و بی نتیجه باقی می ماند.
اما گزینه چهارم، گزینه ای است که اساسا تنها راه چاره رییس جمهور آینده است. رییس جمهور آینده باید تکلیف خود را با این چالش بزرگ مشخص کند. متاسفانه اکنون بیشتر باورها، صفر و صدی است؛ یعنی برخی که باورهای تند دارند، می گویند که حتی لفظ مذاکره به معنای سازش است و از سوی دیگر، برخی فکر می کنند که تنها راه نجات ما، هضم شدن در نظام مهندسی جهان است. این در شرایطی است که شخص مقام معظم رهبری تاکید کرده اند که « من راه را نشان می دهم؛ اگر آمریکا دست از دشمنی بردارد، با مذاکره مخالف نیستیم. »
با توجه به این اصل که نظام تعیین کرده، رییس جمهور باید کاری کند که مذاکره با غرب مفید باشد.
کسی که رییس جمهور می شود، حق ندارد رابطه ما با تمام دنیا را به هم بزند، بلکه باید زمینه حل و فصل مسائل پیش رو را فراهم کند. هنر رییس جمهور این است که مساله هسته ای را که عملا اکنون بهانه چالش های دیگر در حوزه های منطقه ای و انرژی شده طوری مدیریت کند که باور نظام ما که « ما سلاح هسته ای نمی خواهیم» را به مخالفان بقبولاند.
پس عملا « تعادل و تعامل» نکته پررنگ ادبیات رییس جمهور آینده در روابط خارجی باید باشد؟
دقیقا، رییس جمهور آینده باید معتدل باشد و با ادبیات تعاملی، به عنوان رییس قوه مجریه، آسیب ها را کم کند. اساسا اکنون منافع مشترک در حوزه های اقتصادی به گونه ای است که باید به حوزه تعامل برویم. در یک دست رییس جمهور آینده باید نسخه نظام داخلی باشد و در دست دیگرش، نسخه شناخت دنیا.
از مسائل روابط خارجی که بگذریم، در حوزه داخل با چه مسائل کلانی به ویژه در بخش اقتصاد مواجه هستیم؟
مهم ترین چالش کنونی داخلی کشور، حوزه اقتصاد است. مسائلی چون بیکاری، تورم، ارز سرگردان، کمبود بودجه، کمبود سرمایه گذاری داخلی و خارجی؛ اینها همه مسائلی است که محصول مشترک « بی تعاملی با جهان» و « مدیریت غلط داخلی» است.
ما هم اکنون سه میلیون نفر بیکار داریم. در سال جاری نیز، یک میلیون نفر نیروی تحصیل کرده جدید وارد بازار کار می شود؛ پس ما ۴ میلیون نفر جویای کار در کشور داریم که برای آنها باید فرصت شغلی ایجاد کنیم و برای هر فرصت شغلی نیز، به ۱۰۰ میلیون تومان بودجه نیاز داریم. رییس جمهور آینده باید بداند که با کدام بودجه و امکانات، می خواهد با این جمعیت که عمدتا در سن ۱۹ تا ۲۸ سال هستند و سالانه نیاز به ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار شغل جدید دارند، روبه رو شود. از سوی دیگر، رییس جمهور باید برای تورمی که در نرخ آن، در رتبه نخست دنیا قرار گرفته ایم، برنامه داشته باشد. با « ماشاءلله» و « ان شالله» که کار درست نمی شود! رییس جمهور باید بداند که می خواهد با بیش از ۴۵۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان کشور که آثارش را همه می دانند، چه کند؟ باید بداند که می خواهد برای تلاطمات ارزی چه کار کند؟ هم اکنون در حوزه اقتصاد خرد، با کاهش شدید قدرت خرید مردم مواجه هستیم. در پروژه های کلان عمرانی از جمله « مسکن مهر» نیز که ۴۰ درصد تسهیلات بانکی را جذب کرده، هم اکنون با کمبود بودجه مواجه هستیم و این پروژه، ۴۰ هزار میلیارد تومان اعتبار برای اتمام، نیاز دارد. از سوی دیگر، در حوزه هایی مثل سلامت نیز، هم اکنون ۷۰درصد هزینه های درمان را مردم متقبل شده اند. در حوزه های فرهنگی و اجتماعی نیز، فضای تعارضی کشور به بر هم ریختن نظام خانواده و جامعه منجر شده و آمار آسیب های اجتماعی چون اعتیاد و طلاق افزایش یافته است.
یکی از چالش هایی که هم اکنون در کلان مدیریت کشور با آن روبه رو هستیم، ایجاد فضای بی اعتمادی در جامعه نسبت به دولتمردان است. از سوی دیگر، فضای بی اعتمادی که دولت نسبت به فعالان اقتصادی داشته، موجب شده که بسیاری از اصول کلان اقتصاد از جمله اصل ۴۴ قانون اساسی، شکل درست خود را پیدا نکند. مدیریت اجرایی کشور چگونه باید اصلاح شود تا فضای بی اعتمادی و بداخلاقی از بین برود؟
دقیقا یکی از معضلاتی که هم اکنون با آن روبه رو هستیم، همین موارد است. برای مثال، امروز مردم نسبت به روند مدیریت در کشور در حوزه های مختلف به ویژه سیاسی و اقتصادی، اعتماد خود را از دست داده اند. هم اکنون نه تنها در داخل کشور، با از بین رفتن حقوق فردی و اجتماعی مردم در حوزه های مختلف مواجه هستیم، بلکه در حوزه های بین المللی نیز، اعتبار مردم تحت الشعاع قرار گرفته است و برای نمونه، مشکلات مرتبط با عدم گشایش « ال. سی» برای فعالان اقتصادی نمونه ای از این خدشه دار شدن اعتبار بین المللی مردم و فعالان اقتصادی است. از سوی دیگر، بی اعتمادی دولتمردان به فعالان اقتصادی در
شرایطی است که هم اکنون نصف بودجه دولت، کسری است و بدهی چند صد هزار میلیاردی دارد و اینها ناشی از دولتی بودن ۸۰درصد اقتصاد ایران است؛ بر این اساس، دولت ناگزیر به استفاده از سرمایه های اجتماعی یعنی مردم است و این در شرایطی است که اقتصاد کشور، با اصل ۴۴ به جای اینکه « خصوصی» شود، « خصولتی» شده است. در مجموع، در حال حاضر، ایجاد حماسه اقتصادی و سیاسی در کشور در شرایطی به حضور مردم منوط شده که فضای بدبینی و بداخلاقی جامعه را فراگرفته است. در این شرایط رییس جمهور آینده باید بداند که چه طور، محیط رانت ساز کنونی اقتصاد و مسائل پشت پرده آن را درست کند. در یک جمع
بندی، رییس جمهور آینده کشور باید با مختصات فعلی کشور آشنا باشد و علم اقتصاد داشته باشد.
اگر بخواهید سه مورد از مهم ترین ویژگی های رییس جمهور آینده ایران را نام ببرید، آنها چیست؟
رییس جمهور آینده ایران در یک کلام، باید « واقع نگر» باشد. رییس جمهور آینده نباید صرفا آرمانی فکر کند و باید واقعیات امروز ایران را بشناسد. این واقع نگری، به اصلاح مدیریت ها در کشور در حوزه های مختلف کمک می کند.
از سوی دیگر، رییس جمهور آینده کشور باید « اعتدال همراه با سعه صدر» داشته باشد و بهترین توصیف آن را می توان « نقش پدری» خواند. همچنین « تیم رییس جمهور آینده باید در تحلیل مسائل، یکدست باشد» و به اصطلاح « افراد تیم، در یک باشگاه توپ بزنند. » باید گفت افرادی که در کنار رییس جمهور آینده قرار می گیرند، باید عملا مدیریت بحران کرده باشند و با شرایط غیرعادی روبه رو شده باشند و عقبه علمی داشته باشند. تنها با این ویژگی ها است که رییس جمهور آینده مورد اعتماد نخبه ها و فعالان اقتصادی و عموم مردم قرار می گیرد.
هم اکنون مردم از کجا تشخیص بدهند که کدام یک از کاندیداهای ریاست جمهوری، شناخت کافی نسبت به عموم مسائل کنونی ایران دارد؟
شناخت نامزدها برای عامه مردم و نخبگان، بحث های مجزا دارد. گروه مرجع نیز که عملا خودشان می دانند چه کسی اصلح است. موضوع مهم اینجا است که ما هم اکنون در همه حوزه ها، در نقطه عطف تاریخ هستیم. کسانی که می دانند کشور با چه مشکلاتی دست به گریبان است و سکوت می کنند، عملا به مردم خیانت کرده اند، بنابراین بزرگ ترین مسوولیت برای کسانی است که می دانند و حرف نمی زنند. از طرفی، عامه مردم که خودشان می دانند، زندگیشان مشکل دارد و باید اصلاح شود؛ بنابراین باید در مورد نامزدها و برنامه هایشان تفحص درست کنند و به سابقه نامزدها نگاه کنند، یا اگر نمی توانند، از افراد معتمد بپرسند.
اتفاقا ملت ایران، مردم باهوشی هستند و خوب می دانند که « چه کسی می خواهد نان را به نرخ روز بخورد! »
نکته آخر…
نکته آخر اینکه مجموعه کسانی که می خواهند در دولت یازدهم، بر مسند امور بنشینند، باید با مردم صادق باشند و در یک جمله؛ « مردم آنها را به عنوان افراد هفت خط نشناسند. »
ارسال نظر