بررسی نظام اقتصادی کشور در گفتوگو با کارشناس مسائل اقتصادی:
با این ساختار اقتصادی نیز میتوان جز اقتصادهای بزرگ دنیا شد
![lead](/images/topnews-text-icon.png)
مشکل اصلی اقتصاد ایرا پایین بودن نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی است. طوری که این نسبت در حد پایینترین نسبت در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا است. اقتصاد ترکیه در نسبتی کمتر از ۱۲ سال توانست خودش را از آن تورم لجامگسیخته خارج کند و به کشوری تبدیل شود که الآن جزء ۲۰ اقتصاد بزرگ جهان باشد.
چندی پیش دکتر صادق زیباکلام در واکنش به وضعیت اقتصادی کشور و انتقادات گسترده نسبت به عملکرد برخی از سیاستگذاران اقتصادی، گفت: «اگر بهجای ولیالله سیف، آدام اسمیت هم بود وضع اقتصادی فرقی نمیکرد. اگر بهجای این گروه اقتصادی، کینز و ریکاردو هم بودند نمیتوانستند در این شرایط معجزه کنند. اگر به دلیل تحریمها، خریداران نفت از ایران نفت نخرند سیف و کرباسیان چهکاری میتوانند انجام دهند.» سخن زیباکلام تلویحاً بر این موضوع دلالت دارد که ریشه مشکلات اقتصادی کشور به ساختار نظام اقتصادی و مسائل حاکم بر آن بازمیگردد. از نظر این استاد دانشگاه تهران، یکی از مشکلات مهم در راه توسعه اقتصادی ایران ساختار خاص آن است که راه هرگونه توسعه را بسته است و در صورت عدمتغییر آن، راهکار خاصی وجود نخواهد داشت. به بهانه این مطلب بر آن شدیم تا بدانیم آیا ریشه تمام مشکلات ایران با ساختار حاکم بر آن مرتبط است؟ آیا در چنین ساختاری امکان رشد و توسعه اقتصادی امکانپذیر نیست؟ آیا نقش افراد و سیاستگذاران اقتصادی در چنین ساختاری، بالاجبار منفعلانه است؟
برای پاسخ به این سؤالات سراغ دکتر بهمن آرمان رفتیم و در ابتدا نظر ایشان را در رابطه با اظهارات دکتر زیباکلام پرسیدم. آرمان در پاسخ به این سؤال گفت: «آقای زیباکلام بهتر است درزمینهٔ مسائلی که در آنها آگاهی کافی دارد، صحبت کند و راجع به مسائلی که از پیچیدگی زیادی برخوردار است و در تخصص ایشان نیست، پرهیز کنند. زیرا ممکن است به اعتبار ایشان آسیب وارد شود».
آرمان، سپس به واکاوی مشکلات کنونی اقتصاد ایران پرداخت و گفت: «اما در رابطه با مسائل اقتصاد ایران موضوع مشخص است و در وهله اول به قوانین ضد تولیدی در ایران بازمیگردد. یعنی یک جریان سیاسی بسیار قوی در ایران وجود دارد که با هرگونه فرایند توسعه اقتصادی مخالفت میکند. مثلاً قانون مالیات به نفع تولید نیست و یا قانون جذب سرمایهگذاری خارجی به نفع سرمایهگذار خارجی و تولید وجود ندارد. یا اینکه قانون مناطق آزاد به نفع تولید نیست. بروکراسی حاکم در وزارت صنعت، معدن و تجارت آنچنان پیچیده است که هرکسی را از انجام سرمایهگذاری دور میکند. هیچ قانون مشخصی وجود ندارد که مجوزهای صادره برای واحدهای تولیدی را کنترل و درنهایت هدایت کند».
آنچه مهم است و آقای زیباکلام نمیدانند و تنها با نگرش سیاسی به آن نگاه میکنند، این واقعیت است که در علم اقتصاد راهکارهای مشخصی وجود دارد. اقتصادهای بسیاری در امریکای لاتین و ترکیه در شرایط فعلی ایران بودند ولی الآن تبدیل به اقتصادهای بزرگ جهان شدند.
این کارشناس در ادامه این موضوع گفت: «در علم اقتصاد، یک اصل وجود دارد که بر پایهی آن ظرفیت تولید یک واحد تولیدی یک اندازه مشخص است یعنی بهطور مثال تولید فولاد اگر از طریق گاز طبیعی باشد، در زیر ۲ میلیون تن اقتصادی نیست. در تولید فولاد به روش استفاده از زغالسنگ نیز تولید زیر ۵ میلیون تن اقتصادی نیست».
دکتر آرمان به نمونههایی از ادعاهای خودپرداخت و گفت: «شاهد مدعا اینکه ذوبآهن به علت ظرفیت پایین یک بنگاه اقتصادی زیانده است. یا در نمونهای دیگر، در مورد تولید کاشی و سرامیک هم تولید زیر ظرفیت ۱۰ میلیون مترمکعب اقتصادی نیست. ولی هیچ نظامی حاکم بر مجوزهای صادره توسط وزارت صنایع نیست و درنتیجه ما تعداد بسیار زیادی بنگاه اقتصادی داریم که اسم کارخانه دارند اما در اصل کارگاه تولیدی هستند».
آرمان به مشکل دیگر اقتصاد ایران یعنی دولتی بودن آن نیز اشاره کرد و گفت: «تولید با جهانیشدن اقتصاد باید در ابعاد جهانی صورت گیرد. اینکه چین توانسته بازارهای جهانی را در بسیاری از زمینهها به کنترل خود درآورد بهاینعلت است که تولید ظرفیت بسیار بالا داشته و عملاً هزینه تولید را شدیداً کاهش میدهد. اما اکثر واحدهای تولیدی ما زیر چتر حمایتی ناخواسته دولتی قرار دارند و هر آن این چتر برداشته شود، این واحدها هم از بین میروند».
در ادامه گفتوگو از دکتر آرمان سؤال کردیم که "آیا دولت در چنین ساختاری میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد یا نه؟" که پاسخ داد: «آنچه مهم است و آقای زیباکلام نمیدانند و تنها با نگرش سیاسی به آن نگاه میکنند، این واقعیت است که در علم اقتصاد راهکارهای مشخصی وجود دارد. اقتصادهای بسیاری در امریکای لاتین و ترکیه در شرایط فعلی ایران بودند ولی الآن تبدیل به اقتصادهای بزرگ جهان شدند. سه کشور ترکیه، آرژانتین و برزیل جزء ۲۰ اقتصاد بزرگ جهان هستند که قبلاً در شرایطی بهمراتب بدتر از شرایط فعلی ایران قرار داشتند. پس علم اقتصاد برای این موارد هم راهکارهای مشخصی دارد».
بهمن آرمان در ادامه به موضوع فساد در اقتصاد ایران هم اشاره نمود و گفت: «مشکل اصلی اقتصاد ایران سوای فساد مالی نهادینهشده در آن، پایین بودن نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی است. طوری که بر پایهی آمارهای موجود نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی در ایران در حد پایینترین نسبت در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا است. اقتصاد ترکیه در نسبتی کمتر از ۱۲ سال توانست خودش را از آن تورم لجامگسیخته خارج کند و به کشوری تبدیل شود که الآن جزء ۲۰ اقتصاد بزرگ جهان باشد».
آرمان در پاسخ به این سؤال که "آیا گزینش افراد میتوانست باعث عملکرد مناسبتری در عرصه اقتصادی باشد؟" گفت: «مشکل ایران استفاده از یک سیکل معیوب از گزینش افراد برای در اختیار داشتن پستهای مهم و کلیدی و حضور در مراکز تصمیمگیری هست. بهطور مثال دولت گمان میکرد با عوض کردن آقای سیف و آوردن آقای همتی مشکل بحران ارزی کشور حل میشود؛ اما اینگونه نشد؛ زیرا مسائل و مشکلات فراتر از موضوع افراد بود. البته نمیتوان منکر تأثیر شایستهسالاری بر عملکرد یکنهاد خاص شد».
آرمان در ادامه به تأثیر سیاستگذاران در سایر نهادها پرداخت و گفت: «مثلاً درباره مسئله آب و برق اگر تیمی در وزارت نیرو وجود میداشت، شرایط متفاوت میبود. طبق برنامه ۵ ساله پنجم ما میباید سالانه ۵ هزار مگاوات نیروگاه جدید احداث میکردیم که اینطور نشد. در مورد مصرف آب هم بالغبر ۹۲ درصد آب کشور را در بخش کشاورزی استفاده میکنیم و این در حالی است که بزرگترین اقلام وارداتی کالاهای کشاورزی ما کالاهای اساسی است. پس هیچ مدیریتی بر مصرف آب و ذخیرهسازی آن برای موارد اضطراری وجود نداشته است. در ایران هم هیچ چارهای جز شیرین کردن آب دریا برای رفع این مشکل نیست. جمعیت فلات مرکزی ایران از دوره هخامنشیان تاکنون هیچگاه ۸۰ میلیون نفر نبوده است و صنایع و میزان مصرف فعلی آب را نداشته است. در عربستان سعودی رودخانهای وجود ندارد و ذخایر آب زیرزمینی هم محدود است، اما آنها با کمک شیرین کردن آب دریا یکی از بزرگترین صادرکنندگان آب شیرین از دریا هستند».
وزرایی که ما الآن در تیم اقتصادی دولت داریم، بیشتر افراد وابسته به جناحهای سیاسی گوناگون هستند و نه افرادی که بر اساس شایستهسالاری و مکانیزم امروز دنیا انتخابشده باشند.
بهمن آرمان به موضوع سؤمدیریت در برخی از تصمیمات سیاستی اشاره نمود و اظهار داشت: «مسئله این است که باید از ابتدای انقلاب باید این موارد در دستور کار قرار میگرفت که متأسفانه چنین نشد وعدهای نادان با اغراض سیاسی تعداد سدهای ساختهشده را دلیل کمآبی در ایران تلقی نمودند. درحالیکه اگر همین سدها نبود الآن شرایط بدتر بود. طبق مطالعاتی که مهندسان مشاور سوئیسی پیش از انقلاب انجام دادند، سطح زیر کشت حوزه آبریز دریاچه ارومیه ۱۲۰ هزار هکتار بود. درحالیکه اکنون از ۵۰۰ هزار هکتار هم بالاتر رفته است و این خود نشان میدهد که مدیریت لازم وجود نداشته است. تصور کنید که سیستم آبیاری مدرن در حال حاضر تغییرات عمده داشته و تبدیل به آبیاری زیرزمینی شده و میزان برداشت از واحد سطح را شدیداً افزایش داده و میزان مصرف آب را هم شدیداً کاهش داده است. پس نبود یک ساختار مدیریتی کارآمد در سیستم اقتصادی دولت که شامل وزارت اقتصاد، نیرو، نفت، کشاورزی، صنعت و معدن و تجارت است، عامل نابسامانی فعلی است. وگرنه نقطهنظرهای سه اقتصاد بزرگ تأثیرگذار در زندگی بشر مانند آدام اسمیت، ریکاردو و کینز میتوانند راهکارهای قابل اجرایی ارائه دهند».
این کارشناس اقتصادی به تشریح بیشتر گزینش افراد و برخی از موانع و محدودیتهای موجود بر آن اشاره نمود و گفت: «درنتیجه مطلبی که آقای زیباکلام بیان میکنند، بیشتر جنبه شوی سیاسی دارد و شاید هم درست باشد که در شرایط فعلی با ساختاری که در ایران وجود دارد و فیلترهایی که برای گزینش مدیران ردهبالا در نظر گرفتهشده، اگر بهترین اقتصاددانان هم بیایند، کاری نمیتوان انجام داد. زیرا که انجام کارهای بزرگ نیاز به انسانهای بزرگ دارد و افراد کوچک توان کارهای بزرگ را ندارند. ما در دوره سازندگی بودیم و آقای هاشمی شرطی که با وزرایش گذاشتند این بود که شما تکنوکرات هستید و صرفاً باید کار کنید و آنچه مربوط به مسائل سیاسی است به من مربوط است و من خود بهاندازه کافی سیاسی هستم».
آرمان با انتقاد از سیاسی بودن برخی از سیاستگذاران سیاسی و اقتصادی دولت گفت: «وزرایی که ما الآن در تیم اقتصادی دولت داریم، بیشتر افراد وابسته به جناحهای سیاسی گوناگون هستند و نه افرادی که بر اساس شایستهسالاری و مکانیزم امروز دنیا انتخابشده باشند. در کشورهای پیشرفته دنیا شرکتهای بزرگ برای استخدام افراد در هنگام مصاحبه استخدامی یک روانشناس هم قرار میدهند که فرد را ازنظر انفعال و یا جاهطلبی و باقی موارد شناسایی کند زیرا روی آن فرد قرار است صدها هزار دلار سرمایهگذاری شود؛ اما در ایران معیارهایی که برای گزینش افراد در نظر گرفتهشده باعث شده تا افراد انتخابشده یا آلوده به فساد هستند و یا افرادی باشند خانواده آنها در ایران زندگی نمیکنند و عرقی به ایران ندارند و آن حبالوطنی که مدنظر اسلام است در آن آقایان دیده نمیشود. افرادی را هم سرکار گذاشتیم که افکار توسعهای ندارند و مسائل مردم مسئله آنها نیست و اکثراً از قشر روستایی و متوسط هستند که دید محدودی دارند و جهانبینی لازم برای اداره امور را ندارند».
ارسال نظر