به گزارش پارس نیوز، 

مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران: بررسی نتیجه تحولات اخیر در برجام نیازمند درک واقع‌بینانه از منافع سه‌جانبه آمریکا، اروپا و ایران است. متاسفانه میزان اثرگذاری اقتصاد آمریکا بر اقتصاد جهانی فراتر از اندازه‌ای است که اقتصاد ایران بتواند یک‌تنه با آن مقابله کند. چند وقت قبل تحلیلگر موسسه سی‌ان‌ان مانی در تفسیر این موقعیت آمریکا را به «گوریلی» تشبیه کرده بود که علاوه بر کنترل منابع خودش، قصد دارد که منابع دیگران را نیز در اختیار داشته باشد.

محصول این نگاه وضع یک قاعده خطرناک است که تاکید می‌کند شرکت‌هایی که نقض تحریم‌ها توسط آنها اثبات شود، ممکن است با خطر قطع دسترسی به نظام مالی آمریکا و نیز تحمل برخی مجازات‌های دیگر روبه‌رو شوند. طبیعی است که در اقتصاد، رفتارهایی که از سوی کمپانی‌ها صورت می‌گیرد با نهایت محافظه‌کاری همراه باشد، به همین دلیل هم شرکت‌های اروپایی در بیانیه خود که بعد از تحریم‌های آمریکا اتفاق افتاد، تاکید کردند تمامی قوانین و مقررات جاری را رعایت خواهند کرد. امروز چین، روسیه، هند و کره‌جنوبی هم در مورد شیوه ارتباط با ایران دچار تناقضاتی در تصمیم‌گیری هستند. در سوی دیگر اقتصاد ایران پس از برجام روی همکاری آلمان، فرانسه، انگلیس و کلیت قاره اروپا درمورد سرمایه‌گذاری‌های مشترک حساب ویژه‌ای باز کرده ‌بود ولی پس از تصمیم ترامپ کمپانی‌هایی مانند فولکس واگن و ایرباس به سرعت طی بیانیه‌هایی اعلام کردند موقعیت آینده را بررسی می‌کنند و خروجی این عمل نیز به قطع همکاری‌هایشان با اقتصاد ایران منجر خواهد شد.

تحریم‌های آمریکا متاسفانه فراگیری بالایی دارد به‌طوری که تاکید می‌کند اشخاص حقیقی و حقوقی که مشغول انجام فعالیت‌هایی بوده‌اند که قبلا به موجب برجام انجام این فعالیت‌ها مجاز بوده‌است، باید اقدامات لازم را به جهت توقف این فعالیت‌ها تا ۶ اوت یا ۴ نوامبر ۲۰۱۸ انجام دهند تا از گزند تحریم‌ها یا اقدامات قانونی به موجب قوانین آمریکا مصون بمانند. همچنین این تحریم‌ها اشاره می‌کند که از ۶ آگوست ۲۰۱۸، تحریم‌های مربوط به خرید یا دسترسی به اسکناس‌های بانکی دلار آمریکا توسط ایران، تجارت طلا یا فلزات گران‌بها توسط ایران، فروش، عرضه یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم گرافیت و فلزات خام یا نیمه‌تمام مبدأ ایران یا به مقصد این کشور، معاملات قابل‌توجه مرتبط با خرید یا فروش ریال ایران، خرید، اشتراک یا تسهیل انتشار دیون حاکمیتی ایران و بخشی از خودروسازی ایران مجددا برقرار خواهند شد و در عین حال مجوز عمومی واردات فرش و مواد خوراکی از ایران و مجوز فعالیت‌های مبتنی بر محوزهای مشخصی که در ارتباط با سیاست اعطای مجوز مرتبط با فعالیت‌های مربوط به صادرات یا بازصادرات هواپیماهای مسافربری و قطعات و خدمات مربوطه به ایران صورت گرفته‌اند نیز برقرار خواهند شد. از آن مهم‌تر اینکه از تاریخ ۴ نوامبر ۲۰۱۸، تحریم‌های ثانویه علیه حوزه‌های کشتیرانی، انرژی و مالی ایران مجددا اعمال خواهند شد، هم اینکه به موجب تصمیم آمریکا، هم شرکت‌های آمریکایی و هم شرکت‌های غیرآمریکایی باید به سرعت موارد حساسیت‌برانگیز مربوط به خود در ارتباط با ایران را مورد ارزیابی قرار دهند و میزان امکان قرار گرفتن در معرض تحریم‌های مرتبط با ایران را تعیین کنند.

متاسفانه تحریم‌ها فراگیری بالایی دارد و در این شرایط اینکه امروز ما روی موضوع استفاده از شکاف میان آمریکا و اروپا برای گسترش روابط تجاری‌مان با اروپا استفاده کنیم، کمی غیرواقع‌بینانه به‌نظر می‌رسد. کما اینکه پیش از این هم اروپا  درباره ارتباط با ایران رفتارهای بسیار محتاطانه‌ای داشت و حتی در چند سفر دیپلماتیک هیات‌های تجاری ایرانی به اروپا هم بارها این انتقاد از طرف بخش‌خصوصی ایران به آنها وارد شد که در مورد رابطه با ایران رفتاری مستقل از آمریکا و شجاعانه‌تر داشته ‌باشند که متاسفانه این اتفاق رخ نداد.

نکته قابل‌تامل اینکه حتی واگرایی میان سیاست‌های آمریکا و اروپا بر سر وضع تحریم‌ها علیه ایران هم چالش‌های جدیدی را برای شرکت‌های طرف قرارداد با ایران ایجاد می‌کند. ساده‌ترین مثال این است که ادامه این واگرایی منجر به سردرگمی پرسنل، نیروهای کارشناسی و مدیریتی کمپانی‌هایی می‌شود که با ایران در ارتباط هستند. وضعیت واقع‌بینانه این است که شرکت‌های اروپایی باید میان توجه به قوانین محلی و نادیده گرفتن تحریم‌های آمریکا یا دقت به قوانین بین‌المللی تحت‌اختیار آمریکا در جهت رعایت آنها، یک راه‌حل را انتخاب کنند. اساس محاسبه شیوه رفتاری در این دوره زمانی از سوی شرکت‌ها برای آنها هزینه‌زاست.

اما اصل ماجرا این است که در این وضعیت ما باید چه کنیم؟ نظام در این شرایط باید با واقع‌بینی اقدام به پیش‌بینی و آینده‌پژوهی سناریوهای پیش‌رو، همچنین شیوه برخورد با هرکدام از آنها کند. ممکن است که این سناریوها کمی سختگیرانه باشد ولی قطعا باعث می‌شود که اقتصاد ایران مقهور تحولات پیش‌‌رو نشود. سناریوی اول می‌تواند بر این محور استوار باشد که تحریم‌ها تا کجا پیش می‌روند و چه نتایجی دارند؟ سناریوی دوم باید پیش‌بینی کند که در صورت تحریم نفتی و ایجاد روند نفت در برابر غذا، کشور باید چه تدبیری داشته باشد؟ سناریوی سوم باید به‌صورت مشخص به این موضوع بپردازد که آیا امکان جدیدی برای ادامه مذاکرات و گفت‌وگوها وجود دارد یا نه؟

متاسفانه سیاست داخلی و منازعات جناحی به اولویت برای برخی نخبگان، رسانه‌ها و جریان‌های فکری تبدیل شده‌ و این در حالی است که اکنون منافع بلندمدت و مادی کشور در خطری اساسی قرار دارند. جامعه ایران برای عبور از این شرایط خطرناک نیازمند وحدت، اعتدال و آرامش است. اینکه چهره‌های سیاسی صفحات رسانه‌ها را به افشاگری علیه یکدیگر یا گوشزدکردن اشتباهات گذشته پر کنند، هیچ حاصلی به‌غیر از قطع امید مردم از نخبگان ندارد. اقتصاد اولویت قطعی و مطلق امروز ایران است. در حال‌حاضر گزینه‌های پیش‌روی اقتصاد ایران به‌شدت محدود شده و با وجود تمام پتانسیل‌ها، جهان بیرون از امکانات ما اطلاع درستی ندارد. امروز باید تلاش کنیم تا با ابزارهای رسانه‌ای اروپا، امکانات لابی‌گری بین‌المللی، برگزاری همایش‌های جهانی و مشارکت در امور اقتصادی تا سرحد امکان توان اقتصاد ایران را به اروپا بازنمایی کنیم. این فرصتی است که اگر از دست برود، خسارت‌های سنگینی به آینده کشور وارد می‌کند.


انتهای پیام/