یادداشت اختصاصی از دکتر وحید شقاقی شهری
عدم اجرای سیاست آمایش سرزمینی؛ شکاف گسترده هزینه و درآمد در استان ها/ نابرابری توزیع ثروت در کشور
![lead](/images/topnews-text-icon.png)
متأسفانه مشکلات مربوط به آب، محیطزیست، ریز گردها و اشتغال باعث شده است که مهاجرت ها به تهران خصوصاً در بین جوانان تحصیل کرده بهصورت بیرویهای انجام شود. مهاجرت بیرویه موجب افزایش هزینهها میشود؛ چراکه بهعنوان نمونه هزینه اجاره مسکن افزایش پیدا میکند و 30% هزینه های یک خانوار را تشکیل می دهد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر وحید شقاقی شهری» عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم اقتصادی تهران در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی آمار هزینه و درآمد خانوارهای روستایی و شهری نوشت:
موضوعاتی در بحث آمار هزینه و درآمد خانوارها وجود دارد که باید موردتوجه ویژه قرار گیرد. یکی از این موضوعات عبارت است از اینکه این آمارها نشان می دهد که شکاف درآمد- هزینه در بین استان های کشور افزایش پیدا می کند. طبق آمار منتشرشده هزینه سالانه در استان ایلام حدوداً شانزده میلیون و در تهران حدوداً سی وهفت میلیون است. افزایش هرچه بیشتر این شکاف، نابرابری بیشتر را نشان می دهد.
افزایش شکاف هزینه ها در بین استان ها نشان می دهد که تمرکز ثروت، کار و صنایع دانشپایه در برخی استان ها بیشتر می شود. بهعبارتدیگر توزیع ثروت در استان ها نامناسب تر می شود. هرچه دامنه بین بیشترین و کمترین کاسته شود، نشان می دهد که آمایش سرزمین و توزیع ثروت در سطح کشور رعایت شده است؛ اما هرچه این دامنه افزایش یابد، نشان می دهد که شکاف و نابرابری افزایش پیدا کرده و سیاست های تمرکزی اجرا شده است. تداوم این شکاف به نابرابری بیشتر در آینده منجر می شود.
متأسفانه مشکلات مربوط به آب، محیطزیست، ریز گردها و اشتغال باعث شده است که مهاجرت ها به تهران خصوصاً در بین جوانان تحصیل کرده بهصورت بیرویهای انجام شود. مهاجرت بیرویه موجب افزایش هزینهها میشود؛ چراکه بهعنوان نمونه هزینه اجاره مسکن افزایش پیدا میکند و 30% هزینه های یک خانوار را تشکیل می دهد.
گرچه افزایش تمرکز موجب افزایش درآمدها نیز می شود؛ اما هزینهها نیز افزایش پیدا میکند. دستمزد خدمات در تهران با استان-های محروم تفاوت فاحشی دارد. یکی از مشکلات بنیادینی که چنین شکاف هایی را به نمایش می گذارد، عدم آمایش سرزمینی و عدم تمرکززدایی در سطح کشور است. پیشبینی می شود که کلانشهر تهران در آینده باید گنجایش 20 میلیون نفر را داشته باشد.
درآمدها و هزینه ها در ارتباط با یکدیگر هستند. هرچه هزینهها بیشتر می شود، افراد مجبور هستند که زمان بیشتری را برای کسب درآمد بیشتر صرف کنند. افرادی دو شغله و سه شغله در تهران وجود دارند؛ اما در استان های محروم چنین امری وجود ندارد. زمانی که هزینه ها افزایش یابد، افراد از زمان استراحت و تفریح خود صرفنظر می کنند و برای کسب درآمد بیشتر تلاش می کنند. بالعکس هرچه هزینه ها پایین باشد، درآمدها نیز کاهش پیدا می کند.
سطح دستمزدها در تهران نسبت به استان های دیگر بالا است؛ چراکه تمرکز جمعیتی در تهران زیاد است. بر این اساس سطح درآمدها نیز افزایش پیدا می کند. تمرکز صنایع و منابع در تهران باعث شده است که افراد شغل های دوم و سوم داشته باشند؛ این در حالی است که در استان های محروم امکان دو شغله و سه شغله بودن مقدور نیست. فرصت های شغلی باعث می شود که افراد در تهران شغلهای دوم و سوم داشته باشند.
یک رابطه دوسویه بین درآمدها و هزینه ها وجود دارد. بر این اساس بهعنوان نمونه در استانی مثل استان ایلام طبیعتاً سطح درآمدها پایین تر است و هزینه ها نیز متناسب با کاهش سطح درآمدها کاسته می شود؛ اما در کلانشهری مثل تهران که سطح درآمدها بیشتر است، هزینه ها نیز متناسب با آن افزایش پیدا می کند.
به نظر می رسد که این شکاف در آینده نیز بیشتر خواهد شد؛ چراکه مهاجرت ها به سمت کلانشهرها مثل تهران افزایش پیدا خواهد کرد. جوانان تحصیلکرده در شهرهای خود نمی توانند به مشاغل سطح پایین بپردازند؛ لذا آن ها مجبور می شوند به کلانشهری مثل تهران مهاجرت کنند که فضای عدم شناخت وجود دارد.
شکاف بیشترین و کمترین سطح درآمد و هزینه در بین استان های کشور در حال حاضر حدوداً یازده میلیون است؛ اما این شکاف در آینده افزایش پیدا خواهد کرد. سیاستهای کلی آمایش سرزمینی ابلاغ شده است؛ اما این سیاست ها اجرایی نشده که به دنبال آن مشکلات عدیده ای به وجود آمده است. متأسفانه صنایع دانشپایه در استان های محروم شکل نگرفته است. صنایع نیز در این استانها به حالت تعطیل و نیمه تعطیل هستند؛ لذا جوانان تحصیلکرده مجبور به مهاجرت به کلانشهرهایی چون تهران می شوند و اگر شغل متناسب با رشته تحصیلی خود پیدا نکنند، به شغل های سطح پایین مشغول می شوند.
تنها راهحل دراینباره تمرکززدایی در منابع قدرت و ثروت است. خدمات رفاهی، درمانی، فرهنگی و اقتصادی در استان هایی چون ایلام پایین است. تمرکز ثروت و قدرت در کلانشهرها در مقایسه با استان های محروم بالا است. هزینه و درآمد خانوارها بهصورت پیوسته در کلانشهرها افزایش پیدا می کند.
سطح دستمزدها در استان هایی که مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان هستند، افزایش چشمگیری داشته است؛ اما سطح دستمزدها در استان هایی که مبتنی بر کشاورزی هستند، پایین است. 60% ارزشافزوده کل خدمات مالی ایران در تهران قرار گرفته است. سطح درآمدها در خدمات بانکی، مؤسسات مالی و بیمه ها بالا است؛ لذا تمرکز شدیدی در حوزه خدمات مالی، بانکی و سایر مشاغل صنعتی و دانشپایه در کلانشهرهایی چون تهران، مشهد و اصفهان وجود دارد. البته الآن به خاطر مشکلاتی چون بحران آب و محیطزیست، مهاجرت از استان هایی چون اصفهان به تهران نیز بالا است. این تمرکز گسترده در آینده بیشتر خواهد شد و باعث نابرابری گسترده در اقتصاد ایران خواهد شد؛ مگر اینکه دولت ها سیاست های آمایش سرزمینی را با جدیت دنبال کنند.
ارسال نظر