آبگوشت گوزن روسی در دیزی سراهای تهران
در خبرها آمده است که به زودی گوشت گوساله روسی و گوشت گوزن روسی قرار است در قصابی های تهران به فروش برسد. ما واقعا داریم با این شتاب به کدام سو می رویم؟
از طرفی سیرابی هایمان را به ویتنام صادر می کنیم. چه شدند مردان سیراب خور قدیم؟ کجا رفتند عاشقان بی ادعای سیرابی؟! چه شده که امروز به جای نان داغ کباب داغ، نان داغ شکلات داغ می خوریم؟ به جای چنجه و شیشلیک گوسفندی، استیک و همبرگر گوزن؟
حالا نظر چند تن از چهره های اجتماعی و فرهنگی را درباره این تغییرات بزرگ فرهنگی و اجتماعی می خوانیم:
وزیر ارشاد: علاوه بر تجهیزات پزشکی، برای بهبود شجریان آبگوشت بزباش روسی فرستادیم دم منزلشان.
مرد جهنده روی پراید: من اگر امروز می توانم با کمک کسی در یک حرکت روی سقف پراید بپرم، به خاطر همان سیراب و شیردانهای کله پزی چشم آبی است که امروز متاسفانه شاهد این هستیم که با کمک دولت لولو دارد /ان سیرابی را می برد به ویتنام.
فراستی: اگر فیلم اصغر فرهادی چیزی ما قبل بد است، آبگوشت گوزن روسی چیزی مابعد بد است.
فرهادی: حالا که فروشنده اسکاری شد، همه هیات انتخاب یه دست دل و جگر گوزن روسی مهمان من هستند.
مزدک میرزایی: دربی ای که برنده نداشته باشه، از آبگوشت گوزن روسی هم بی مزه تره.
بهمن هاشمی: من نمکم بیشتره یا گوشت گوزن؟
علی منصور: اصلا شما صدر جدول، ما ته جدول، شما شیشلیک گوزن روسی، ما آب سیرابی ویتنامی، دیدید این همه کری خوندید آخرش هم به زور مساوی کردید؟
برانکو: ما استقلال رو مثل گوشت گوزن به سیخ کشیدیم اما آتیش خط حمله برای کباب کردنشون کافی نبود.
افخمی: رفتن فروشنده به اسکار اصلا دلیل نمی شود که فروشنده فیلم خوبی باشد، ما سیرابی هم به ویتنام صادر می کنیم، این اصلا دلیل نمی شود که بگوییم سیرابی از گوشت گوزن بهتر است.
زیباکلام: از یک طرف پارلمان انگلیس از من دعوت می کند که برای سخنرانی بروم، از طرف دیگر گوشت گوزن روسی می فرستند در خانه ام. سیاست یعنی همین.
ارسال نظر