پارس؛
آنچه در افشاگری فساداقتصادی دنبال می کنیم/ هزینه غیرقابل برآورد بر سرمایه اجتماعی انقلاب
رسانه میتواند یک جامعه عادی را کاملاً فاسد تصویر سازد و بالعکس. «عرفیسازی فساد» باعث میشود فساد از یک پدیده منزجر و مشمئزکننده به یک اتفاق ساده و رایج تبدیل شود. در این راستا جامعه دچار «تناقض افشاگری» میشود. با فرض اینکه افشاگری فساد با نیت اصلاح صورت میگیرد آنگاه سؤال این است که ما چرا افشاگری میکنیم؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- ارزیابی ما از جامعهای که در آن زندگی میکنیم چیست؟ مسیر تغییرات جامعه را چطور ارزیابی میکنیم؟ حرکت جامعه رو به تعالی است یا دچار عقبگردیم؟
واقعیت این است که برآورد اغلب ما از روی تیترهای رسانهای است. تیتر و خبر کوتاه تلگرامی و غیره. جامعه ما دچار یک دور باطل خبر سیاه است.
باید توجه کنیم که خبر تلخ جذابیتش را از استثنا بودن میگیرد و به خودی خود اهمیت و ترجیح ذاتی ندارد؛ اما وقتی تعداد خبرهای سیاه از حدی عبور میکند و رعایت استثنا بودن آن حفظ نمیشود 2 اتفاق ناگوار و همزمان میافتد. نخست اینکه مردم حساسیت خود را نسبت به اخبار منفی از دست میدهند. از دست دادن حساسیت مردم درنهایت منجر به بیتفاوتی آنان میشود و در زمانی که نیاز به مطلب عمومی داریم، با بیحسی مخاطب مواجه میشویم.
دوم و بدتر اینکه برداشت مردم از این دست اخبار دیگر یک استثنا نیست. وقتی فساد و سیاهی سکه رایج رسانهها میشود، خواه ناخواه آنچه مردم از جامعه برداشت میکنند چنبره پلیدیها و تلخیهاست.
این دو آسیب، هزینه غیرقابل برآوردی بر سرمایه اجتماعی انقلاب وارد میسازند. اثر این دو آسیب، هم بیتوجهی است و هم ناامیدی و هم بدتر عرفی شدن فساد است؛ چه آنکه آخری از همه بدتر است. عرفی شدن فساد مثل عادی شدن گناه در جامعه است. چرا به ما سفارش شده است که گناه را افشا نکنیم یا نسبت به گناه علنی حساسیت وجود دارد؟ علتش در همین بدعت و ساختارشکنی و عادیسازی گناه است. عادیسازی گناه اثرش شکستن قبح گناه است؛ چنانچه فرد برای ارتکاب گناه از وجداندرد کمتری برخوردار است. نکته بسیار کلیدی در رفتارشناسی اجتماعی مردم این است که مردم ما با تصورشان نسبت به جامعه زندگی میکنند. هرآنچه از جامعه تصور کنند عامل رفتار اجتماعیشان است. تصور مردم الزاماً همانی نیست که وجود دارد اما مهم تصویری است که از جامعه در ذهن مردم ساخته شده است. کار رسانه همین تصویرسازی است. رسانه میتواند یک جامعه عادی را کاملاً فاسد تصویر سازد و بالعکس. «عرفیسازی فساد» باعث میشود فساد از یک پدیده منزجر و مشمئزکننده به یک اتفاق ساده و رایج تبدیل شود. در این راستا جامعه دچار «تناقض افشاگری» میشود. با فرض اینکه افشاگری فساد با نیت اصلاح صورت میگیرد آنگاه سؤال این است که ما چرا افشاگری میکنیم؟
یک اصل کلی و همیشگی وجود دارد؛ هر نوع تغییر پایداری فقط و فقط از طریق مطالبه مردمی صورت میگیرد. به تعبیری، برای اصلاح و مقابله با فساد نیازمند همراهی مردم هستیم. تا مطالبه ضدفساد شکل نگیرد؛ هر میزان نهادهای نظارتی افزایش یابند، باز هم اثری روی کاهش فساد نخواهد داشت. شاید به همین جهت است که تأکید بسیاری بر اصل امر به معروف و نهی از منکر مردمی در معارف دینی شده است. بنابراین افشاگری با هدف ایجاد مطالبه عمومی صورت میگیرد. حال تناقض کجاست؟ وقتی افشاگری تبدیل به رقابت سیاسی یا ابزار رسانه برای جلب مخاطب شود، جامعه بهسرعت دچار عرفیگرایی فساد خواهد شد. عرفیگرایی فساد همانطور که گفته شد جامعه را دچار بیحسی اجتماعی میکند. هم بیحسی و هم ناامیدی. درنهایت افشاگریهای پیدرپی نهفقط جامعه را برای مبارزه همراه نمیسازد، بلکه آنها را بیاعتنا و بدتر اینکه ناامید از اصلاح میکند. از این جهت میتوان گفت که «عرفیسازی فساد» به «تناقض افشاگری» میانجامد. با این توضیح، سؤال این است که آیا این یادداشت مخالف افشاگری است؟ آیا افشاگری را منع میکند؟
خیر. تردیدی نیست که افشاگری و روشنگری یک اصل در جهت تغییر و اصلاح است؛ اما این مهم ملاحظاتی دارد که اگر رعایت نشود از حاشیه خارج و متن و هدف اصلی افشاگری را ضربه میزند. سه نکته کلیدی برای انجام «افشاگری اصلاحگرایانه» وجود دارد. نخست. افشاگری باید تأکید شود که یک استثناست. تحقق این مهم بهصرف بیان هم میسر نیست. مدل افشاگری باید از جنس «یک اتفاق کمیاب» باشد. طبیعی است که باید و باید بین افشاگری یک رسانه انقلابی با افشاگری یک رسانه ضدانقلاب تفکیک روشن ادبیاتی وجود داشته باشد. دوم. افشاگری نباید به سطح رقابتهای سیاسی و ابزار جلب مخاطب تنزل یابد. عارضه این کمتوجهی ذبح سرمایه اجتماعی و تهدید اعتماد ملی است که در کوتاهمدت و میانمدت قابل اصلاح نیست. سوم. افشاگری باید موردی باشد. هر نوع افشاگری که از آن تلقی فساد سیستمی شود خطای راهبردی است. فساد سیستمی اگر به معنای ساختار فاسد باشد، جز بیاطمینانی و ناامیدی هیچ دستاورد دیگری ندارد. درنهایت و از همه مهمتر اینکه، نباید اجازه دهیم که فساد از یک استثنا خارج شود. راه رسیدن به این هدف توجه به نقاط مثبت و قابل اعتنای اجتماعی است. اخبار سیاه را باید در کنار اخبار سفید تحلیل کرد. بیتوجهی رسانهای به اخبار سفید و امیدوارکننده باعث میشود تحلیل جامعه از پیرامونش فراتر از تیترهای تلخ رسانهای نرود.
در افشاگری نیاز به ملاحظات نیست ، مگر اینکه خود ناشر مسئله داشته باشد
اقای محترم به نظرم ما انقلاب اسلامی کرده ایم، با فلسفه و رعایت ملاحظات نمیشود مملکت را انقلابی نگه داشت
انقلاب شد که دزدی و فساد نباشد و ...
باسلام
متاسفانه کاملا مشخص است که یا شما را فریب داده اند یا سعی در فریب ما را دارید با سفسطه ولفاظی گناه را پاک نکنید وبگذاریددرجامعه شفافیت و اگر ترس از خدا نیست حداقل ترس از افشا وازدست دادن باشد وکمتر شاهد این همه حجمه فساد وتبانی باشیم .
پارس جان شما فقط بگوئيد اصول قانون اساسي كه رئس قوه قضايي را مامور كرده ثروت مديران و خانواده شان را ثبت و كنترول و بررسي نمايد اياعمل نموده يا ريشه اين فسادهها عدم توجه به قانون اساسي است