تأثیر فتنه 88 بر مذاکرات هستهای و تداوم آن تا امروز
وابستگی به یک محصول در حال حاضر یک آسیب جدی برای اقتصاد ایران نیز به شمار می رود. امروز مسأله نفت به بالا بودن یا پایین بودن قیمت آن مربوط نیست، مساله به غیر مقاومتی بودن اقتصاد ایران ارتباط دارد.
ژان پل سارتر فیلسوف نام آشنای فرانسوی در کتاب جنگ شکر در کوبا در تحلیل ریشه های بحران اقتصادی کوبا وابستگی این کشور به فروش تنها یک محصول را به عنوان یک عامل تعیین کننده در نابودی اقتصاد آن کشور در قرن بیستم معرفی می کند. سارتر از یک سیاست استعماری فریبنده توسط آمریکایی ها پرده بر می دارد که با افزایش قیمت خرید قند از کوبا، کشاورزان کوبایی را برای سرمایه گذاری کامل روی این محصول ترغیب می نمایند و پس از دست یابی به اهداف خود در مواجهه با شوروی، دیگر کوبا توانایی ورود به عرصه های دیگر کشاورزی و اقتصادی را از دست داده بود.
قت مهمترین کارکرد اقتصاد مقاومتی مصون سازی اقتصاد از شوک¬های متنوع داخلی و خارجی است. این شوک گاهی با افزایش قیمت نفت و گاهی با کاهش آن مواجه می شود. مدیریت این شوک تنها از طریق تعریف درآمد زایی کشور از سایر صنایع و محصولات است که در حال حاضر فروش دانش یا به عبارت دیگر هم افزایی علم و صنعت، کارآمد ترین روش در مقابله با این تهدید است. توانایی هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز که در ابعاد گوناگون اقتصاد آینده ایران را در مسیر توسعه پایدار قرار خواهد داد یکی از این شیوه ها به شمار می رود. از این رو حساسیت غرب بر موضوع توانایی هسته ای ایران بیش از آنکه به ابعاد تهدیدآمیز نظامی آن مربوط باشد به موضوع استقلال علمی و ذخایر انرژی در آینده جمهوری اسلامی مربوط است.
روند مسیر مقابله غرب با توانایی هسته ای ایران نشان می دهد که آنها اهداف ثابت و تعریف شده ای در مقابله با ایران داشته اند اما در جبهه داخلی به دلیل وجود قرائت های متنوع از روش برخورد با غرب، تغییرات زیادی در مواجهه با این پدیده ایجاد شده است. تغییراتی که در مقطع سال 88 با شکل گیری کودتای سبز تاثیرات قابل توجهی بر روند پرونده مذاکرات هسته ای ایران بر جای گذاشت.
صورت جریان مذاکرات هسته ای ایران که در دولت خاتمی بر اساس تاکتیک تعلیق های داوطلبانه به نتیجه نرسید در همان هفته های پایانی دولت خاتمی تغییر کرد و تاکتیک جدیدی با روی کار آمدن دولت نهم شکل گرفت. جریان مذاکرات هسته ای با شش قدرت جهانی در یک مسیر چهار ساله از سال 84 تا 88 طبق روند مورد نظر جمهوری اسلامی و بر اساس دیدگاه گام های متقابل آغاز شد. این روند به شکلی مطابق با سیاست های نظام جمهوری اسلامی در حال پیشرفت بود که طرف های غربی پذیرفته بودند که برای حل بحران های منطقه و جهانی می بایست از وزن ایران بهره ببرند و مذاکرات را از فاز موضوع صرف هسته ای نیز خارج نمایند. مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در این رابطه می گوید: «من نام این استراتژی ایران را «استراتژی پلکانی گام های متقابل» می گذارم، در نتیجه آن ایران تلاش کرد به غرب بفهماند که به ازای هر قدم خصمانه واکنش نشان می دهد و شدت قدم ها متناسب است با شدت قدم هایی که طرف غربی بر می دارد. ایران در عمل نشان داد که قادر به انجام این مسئله هستیم.»
در واقع مسیر جمهوری اسلامی در امر مذاکره در دولت نهم مقابله پایاپای با فشارهای خارجی بود. پس از قطعنامه 1696 سانتریفیوژهای ایران در نطنز از 10 عدد به 164 عدد افزایش یافت. همین طور با صدور قطعنامه 1737 ایران اعلام نمود که نصب 3 هزار سانتریفیوژ در نطنز را آغاز نموده است. پس از قطعنامه 1747 ایران اعلام کرد که نصب 3 هزار ماشین سانتریفیوژ را در نطنز به اتمام رسانده است. در مقابل قطعنامه 1803 نیز ایران خبر استفاده از نسل سوم سانتریفیوژها در نطنز را منتشر نمود. همچنین پس از قطنامه 1835 ایران اعلام کرد از ماشین های نسل 2 و 3 به جای بخش آزمایشگاهی در بخش صنعتی نیز استفاده می کنیم.
این روند مذاکره در داخل، منتقدان فراوانی داشت که محور تمام نقد آنها نیز خطر حمله نظامی به تاسیسات هسته ای کشور بود. نقدی که پشتوانه تئوری و علمی نداشت و تنها برخاسته از یک نگاه واپسگرایانه بود. غیر کارشناسی بودن این نقدها در مقایسه با دو بسته پیشنهادی غرب به ایران قابل ارزیابی است دو بسته ای که به فاصله 3 سال به ایران ارائه شد.
بسته اول مربوط به 5 اوت 2005 و پس از حدود 3 سال اعتماد سازی یک طرفه و داوطلبانه ایران بود و بسته دوم مربوط می شد به ژوئن 2008 یعنی پس از حدود سه سال رویکرد مقاومت جمهوری اسلامی.
خاویر سولانا مذاکره کننده ارشد 6 کشور در سفری به ایران برای اولین بار اعلام نمود که ما غنی سازی را در ایران به رسمیت می شناسیم و خواستار تعلیق آن نیستیم. وی با یک عقب نشینی آشکار اعلام کرد مطالبه تعلیق دیگر وجود ندارد و به جای آن موضوع فریز را مطرح کرد؛ بدین معنا که تاسیسات هسته ای شما در همین مرحله ای که قرار دارد باقی بماند اما توسعه پیدا نکند. وی عدم توسعه تاسیسات را شرط گفتگوی 6 کشور با ایران اعلام نمود.
این تغییر رویکرد غرب در ژوئن 2008 برابر بود با خرداد ماه 87 دقیقا یک سال پیش از انتخابات 88. در واقع در جریان برنامه گام به گام جمهوری اسلامی این امر به طرف غربی تفهیم شده بود که رفتار ایران در مواجه با غرب آن طور که آنها می خواهند تابع فشارهای تحریم و قطعنامه نیست. به ازای هر فشار و تحریم بیشتر از جانب آنها ایران گام بلندتری در مسیر پیشرفت و دست یافتن به تکنولوژی های برتر بر می داشت.
تاثیر حواشی مربوط به انتخابات 88 در برگزاری مذاکرات ژنو 2 که پس از ارائه بسته ژوئن 2008 بنا بود در نوامبر 2008 برگزار شود پیشاپیش خود را به نمایش گذاشت. این اطلاعات تاسف برانگیز ماه ها بعد از کودتای 88 برای کارشناسان مشخص گشت. اطلاعاتی که از طرف برخی عناصر سیاسی داخلی به طرف غربی مخابره شده بود به آنها اعلام می کرد که مذاکرات ژنو 2 در نوامبر 2008 را به حالت تعلیق درآورده و تا پس از انتخابات 88 مذاکرات هسته ای با ایران را ادامه ندهند. به همین دلیل بسته ژودن 2008 ارائه شده از جانب 1 + 5 در نوامبر به جلسه مذاکره نرسید و هر بار با بهانه هایی از قبیل بیماری سولانا و یا جنگ گرجستان و بهانه های واهی دیگر به تاخیر افتاد تا زمان انتخابات رسید و مسئله فتنه بسیاری از معادلات را تغییر داد.
فتنه 88 نتیجه خود را در روند مذاکرات هسته ای در تابستان 89 نشان داد. در خرداد این سال قطعنامه 1929 تصویت شد. قطعنامه 1929 سنگین ترین قطعنامه ای است که در طول تاریخ شورای امنیت برای اعمال تحریم علیه یک کشور صادر شد. در واقع سنگ بنای بسیاری از تحریم های اساسی علیه جمهوری اسلامی اعم از تحریم های نفتی، بانکی و سایر تحریم ها با قطعنامه 1929 پایه ریزی شد.
آنچه که در تحلیل این واقعه به عنوان برجسته ترین عامل در تغییر رویکرد ناگهانی غرب علیه ایران ظهور یافت موضوع فتنه 88 و معارضه بخشی از عناصر سیاسی داخلی علیه اصل جمهوری اسلامی ایران است. در واقع 1 + 5 توانسته بود در میدان رویارویی با ایران یک همراه داخلی نیز از درون جمهوری اسلامی برای خود مهیا نماید و بدین وسیله دیگر نیازی به بسته ژوئن 2008 نبود. پر واضح است که از ژوئن 2008 و پس از ورود سولانا به ایران و پذیرفتن غنی سازی در ایران تا مدت 2 سال پس از آن که قطعنامه 1929 تصویب شد، یکی از یزرگترین آسیب های فتنه 1388 بر مردم و حکومت به وجود آمد.
جریان فتنه این برآورد را برای طرف غربی به ارمغان آورد که دیگر در ایران اجماع ملی وجود ندارد و نه تنها موضوع مذاکرات هسته ای دچار تشتت آرا شده است؛ بلکه در ایران حتی بر سر مسائل کلان تر نیز اختلافات و ناآرامی های شدید روی داده است. بنابراین طبیعی بود که غرب رویکرد خود را مجددا بر اساس افزایش تحریم و فشار بنا نهد تا تمام مجاری مقاومت در ایران را با کمک فتنه گران و آشوب های خیابانی مجبور به سازش نماید.
جریان فتنه در این چهارچوب نابود کننده مسیر دیپلماسی شد و همزمان نقش عامل اصلی تحریک غرب برای افزایش فشارهای شدید علیه مردم ایران را بازی کرد. این جریان با روی کار آمدن دولت یازدهم زمینه بازتولید مجدد خود را فراهم می دید؛ اما با افزایش سطح آگاهی های عمومی و اطلاع مردم از نتایج مثبت مقاومت در برابر غرب، رویکرد غرب گرایی راه یافته در سیاست های دولت جدید امکان تکرار سیاست های هسته ای دولت خاتمی را نمی داد از این رو عبارت مذاکرات برد - برد در حالی مطرح شد که زمینه فریب و بد عهدی آمریکایی های علیه ایران روشن و جدی بود. زمینه ای که امروز با گذشت حدود 5 ماه از توافق نهایی، همچنان با بد عهدی های آمریکایی ها مواجه است. تحلیل این تجربه سه ساله که توسط دولت روحانی رقم زده شد با در کنار هم قرار دادن دو بخش از دو سخنرانی مقام معظم رهبری امکان پذیر می شود. ایشان در آبان ماه 92 می فرمایند: «یک تجربه ای در اختیار ملت ایران است. این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه ای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه تعلیق غنی سازی انجام گرفت، که آن وقت تعلیق غنی سازی را در مذاکرات با همین اروپایی ها، جمهوری اسلامی برای یک مدتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی سازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقا وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذره شما عقب نشینی می کردید، همه مشکلات حل می شد، پرونده هسته ای ایران عادی می شد. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البته بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی کنم این مذاکرات آن نتیجه ای را که ملت ایران انتظار دارد، به دست بدهد، لکن تجربه ای است و پشتوانه تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد.» و امروز در جدیدترین موضع رهبری در حوزه هسته ای ایشان در سخنرانی 14 خرداد 95 در حرم امام (ره) علیه می فرمایند: «یک تجربه ای ما در مذاکرات هسته ای پیدا کردیم؛ این تجربه را نباید فراموش کنیم. این تجربه این است که اگر ما تنازل هم بکنیم، آمریکا دست از نقش مخرب خودش بر نمی دارد؛ این را ما در مذاکرات هسته ای تجربه کردیم. ما نشستیم در جمع ۱+۵، و حتی جداگانه با آمریکایی ها مذاکره کردیم برای قضیه هسته ای؛ برادران ما، فعالان پر تلاش ما به یک نقاط مشترکی رسیدند، به یک نتایجی رسیدند؛ طرف -که آمریکا باشد - یک تعهداتی کرد؛ جمهوری اسلامی تعهدات خودش را انجام داد، آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبه می کند؛ تا الان دبه کرده است. خیلی خب، این یک تجربه است، این شد تجربه.»
ارسال نظر