از بی کاری کارگران تا حقوقهای چند صد میلیونی مدیران
ماجرای تعطیلی کارخانه ها و صنایع کشورمان یکی یکی رسانه ای میشود. این بار نوبت چراغ کارخانه پارس الکترونیک است که برای صدها کارگر این کارخانه خاموش شود؛محصولات الکترونیک ایرانی که خیلی پیش از این در خانه های ایرانی ها با محصولات لوکس ژاپن،کره یا اروپایی جایگزین شده بود و سرانجام نفسهای آخرش را هم کشید و تمام شد.
ماجرای تعطیلی کارخانه ها و صنایع کشورمان یکی یکی رسانه ای میشود. این بار نوبت چراغ کارخانه پارس الکترونیک است که برای صدها کارگر این کارخانه خاموش شود؛محصولات الکترونیک ایرانی که خیلی پیش از این در خانه های ایرانی ها با محصولات لوکس ژاپن،کره یا اروپایی جایگزین شده بود و سرانجام نفسهای آخرش را هم کشید و تمام شد. ماجرای تعطیلی این صنایع ملی و بی کار شدن صدها و هزاران کارگر در شرایطی رخ می دهد که هر روز شاهد رسانه ای شدن فیشهای حقوقی میلیونی برخی از مدیران دولتی هستیم به گونه ای که این بار سخنگوی دولت بابت آنها از مردم عذرخواهی کرد.
خیلی وقت است که چرخهای صنعت در کشورمان دیگر نمی چرخد و بسیاری از صنایع هم نفسهای آخر خود را می کشند. صنایعی که در صورت حمایت و برنامه ریزی های درست برای به روز رسانی و ارتقای خود می توانستند حتی مزیتی اقتصادی به شمار بیایند و اقتصاد مقاومتی را محقق کنند اما باز کردن درهای کشور به سوی واردات بی رویه و عدم حمایت از صنایع خرد و کلان موجب شد تا به همان میزان که چشم بادامی ها از بازارهای کشورمان سود می برند،تولید کنندگان داخلی تضیعف شوند و به این نتیجه برسند که به جای کار پر دردسر تولید دلال یا وارد کننده شوند و سودهای فراوانی به جیب بزنند. در این میان اما قشر همیشه مظلوم کارگر بود که قربانی شد. وضعیت به جایی رسیده است که آمارها از زندگی 11 میلیون ایرانی زیر خط فقر خبر می دهد؛ امری که خود بستر بسیاری از آسیبهای اجتماعی را فراهم می آورد.
کارگران بی صدا بیکار می شوند
اشتغال یکی از زیربنایی ترین موضوعاتی است که می تواند با مدیریت منابع انسانی جوامع را در پیشبرد برنامه های اقتصادی و زیرساختی هم موفق کند. اما در جوامعی که از ایجاد اشتغال پایدار برای نیروی انسانی شان ناتوانند این نیروی انسانی بی کار و رها شده خود می تواند به یک معضل اجتماعی تبدیل شود. در جامعه امروز ایران هم با معضل انبوهی از بیکاران مواجهیم ؛ بیکارانی که با تعطیلی یکی پس از دیگری واحدهای تولیدی هر روز به تعدادشان اضافه می شود.
کارگران کارخانه ارج، کارخانه پارس الکترونیک،کارخانه کاشی حافظ و بسیاری از واحدهای تولیدی دیگر که بی صدا تعطیل شده اند اغلب افرادی هستند که چندان مهارتی ندارند تا بتوانند به سادگی دوباره جذب بازار کار شوند و از شغل کارگری شان می توان حدس زد با پارتی سر کار نرفته اند اما این روزها این کارگران که اغلبشان چند ماهی است که حقوقشان را هم نگرفته اند سرگردان و بی کار شده اند؛کارگرانی که به جز خود مسئولیت نان آوری برای چند نفر دیگر را هم بر عهده دارند و بی کاریشان یعنی وضعیت نامعلوم حداقل سه چهار نفر آن هم در شرایطی که همه مردم انتظار داشتند با اجرای برجام شرایط اقتصادی کشور روبراه شود اما تنها دستاورد ملموس برجام برای مردم بازتر شدن درهای وارات در حوزه های کالاهای لوکس و مصرفی است؛موضوعی که در دولت دهم آغاز شد و همچنان ادامه دارد. حالا کارگران واحدهای تولیدی ورشکسته که تعدیل یا اخراج می شوند می مانند وغم نان نان خورهایشان. همین مسئله هم موجب می شود تا یا به وادی مشاغل کاذب کشیده شوند و یا به مسیر اعتیاد بیفتند.
آسیبهای اجتماعی دیگر شوخی بردار نیست
نادر قلمبر متخصص علوم روانشناسی معتقد است وضع فعلی آسیبهای اجتماعی دیگر شوخی بردار نیست،.به گفته وی زمانی سن شیوع سیگار در نوجوانان بین ۱۶ تا ۱۷ سالگی بود و الان به ۱۰ سالگی رسیده است.با جوانهایی روبرو هستیم که برای فرار از شرایط موجود، موادمخدر مصرف میکنند. این روانشناس با اشاره به برگزاری جلسه مقام معظم رهبری با مسئولان ارشد نظام و تاکید ایشان بر جدی گرفتن آسیبهای اجتماعی می افزاید: وقتی مقام معظم رهبری شخصاً با سران قوا در خصوص موضوع آسیبهای اجتماعی جلسه میگذراند یعنی آنکه شرایط در وضعی است که دیگر شوخی بردار نیست و نمیتوان با این توجیه که «ما کشوری اسلامی هستیم و آسیب اجتماعی جایی در جامعه اسلامی ما ندارد»، این آسیبها را نادیده گرفت.
این کارشناس افزایش سطح توقع نوجوانان در سالهای اخیر، فقر و فاصله طبقاتی را از عوامل زمینهساز رشد آسیبهای اجتماعی می داند و می افزاید: متأسفانه برخی آمارهای موجود از وجود جمعیت 11 میلیون نفری زیر خط فقر در کشور حکایت دارند که ما تنها توانایی تامین نیازهای اولیه آنها در سطح «بخور و نمیر» را داریم.
از بی کاری تا حقوقهای چند صد میلیونی
در کنار بیکاریهای سریالی کارگران با تعطیلی واحدهای تولیدی انتشار فیشهای نجومی حقوق مدیران دولتی از شکاف عمیق اجتماعی پرده برمیدارد. شکافی که منجر به ایجاد احساس تبعیض در افراد شده و در نهایت به جرم و جنایت منتهی می شود.
بنا به تامید قلمبر فاصله اغنیا و فقرا در جامعه باید کاهش یابد زیرا افزایش اختلاف طبقاتی باعث از دست رفتن امید به زندگی در طبقه متوسط و پایین جامعه و افزایش ناامیدی در میان نوجوانان و جوانان میشود. به باور این کارشناس در شرابط فعلی طبقه وسیعی از جامعه از دسترسی به امکانات، محروم هستند . از سوی دیگر اما به واسطه افزایش سطح توقع نوجوانان و بیشتر شدن فاصله طبقاتی در جامعه، با قشری از نوجوانها و جوانها روبرو هستیم که برای فرار از شرایط موجود، دست به مصرف مواد مخدر میزنند تا از دنیای واقعی دور شوند.
ارسال نظر