چرا برای صادرات گاز باید به سمت LNG برویم؟
مدیرعامل سابق ایران LNG وضعیت همه بازارهای صادراتی گاز و LNG ایران به همسایگان، اروپا و شرق آسیا را تشریح کرد و گفت: 50 تا 55 درصد از گاز وارداتی اروپا از روسیه میآید اما حتی کشوری که 55 درصد از گاز وارداتی اروپا را تأمین میکند نمیتواند بگوید که اروپا به من وابسته است.
به گزارش پارس به نقل از فارسعلی خیراندیش، مدیرعامل سابق ایران LNG پس از گذشت دو سال از ترک این شرکت بالاخره با انجام مصاحبه موافقت کرد. در این مدت وی با هیچ رسانه گروهی مصاحبه نکرده بود و این مصاحبه به نوعی شکست سکوت دوساله وی محسوب میشود. اگرچه در این مصاحبه هم وی صرفا به شرایط بازارهای آینده گاز و LNG و موارد فنی مربوط به صادرات گاز ایران و پروژه ایران LNG پرداخته است.
خیراندیش را در واقع میتوان بنیانگذار پروژه ایران LNG و تنها مدیر ایرانی دانست که به صورت عملیاتی وارد اجرای یک پروژه مایعسازی گاز طبیعی در ایران شده است. برای اجرای این پروژه که از دو سال پیش تقریبا متوقف شده است، تجهیزات عظیم مایعسازی شامل چندین دستگاه 78 مگاواتی الکتروکمپرسور و چندین مبدل اسپیرال با 900 کیلومتر لوله در داخل آن و سایر تجهیزات در بهترین شرکت های اروپایی ساخته شده و از چند سال پیش همانجا بلوکه شدهاند که با رفع تحریمها حمل آنها به ایران ممکن خواهد شد.
این روزها با وارد مدار شدن فازهای پارس جنوبی اعم از فازهای قدیمیتر و فازهای موسوم به 35 ماهه، در کنار تعلیق تحریمها علیه کشورمان بازار بحث درباره صادرات گاز و گاز طبیعی مایع شده LNG از ایران بسیار داغ شده است. چنانکه بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی برای واردات LNG یا گاز از ایران ابراز علاقه میکنند و در عین حال درباره اقتصادی بودن یا نبودن صادرات گاز ایران به اروپا مباحث مفصلی مطرح میشود.
مصاحبه فارس با مدیرعامل سابق ایران LNG که به دلیل حوزه فعالیت خود اطلاعات به روز و مفصلی درباره بازارهای گاز طبیعی و LNG در جهان دارد در 3 بخش تقدیم خواهد شد. بخش نخست گفتوگوی مفصل فارس با خیراندیش درباره بازارهای بالقوه صادرات گاز و LNG ایران پیش روی شماست. در این بخش از گفتوگو درباره امکانسنجی صادرات گاز و LNG ایران به اروپا، شرق آسیا، آمریکای جنوبی و همسایگان ایران، قیمت صادرات گاز ایران به عمان، مقایسه قیمت گاز در هر یک از بازارهای صادراتی و افسانههای مربوط به وابسته کردن اروپا به گاز ایران صحبت کرده ایم.
فارس: به عنوان شروع اجازه بدهید ابتدا گله کنم که زمان زیادی طول کشید تا به درخواست مصاحبه پاسخ مثبت بدهید.
خیراندیش: اجازه بدهید من توضیح بدهم که چرا در دو سال گذشته از مصاحبه با رسانهها رویگردان بودهام. مصاحبه نکردن من درباره پروژه ایران LGN یا مسائل مربوط به تجارت گاز به این دلیل بود که من فکر میکردم در دو سال گذشته باید شرایطی را فراهم کرد که درباره پروژه ایران LNG در یک فضای آرام و بدون تنش تصمیمگیری شود و نمیخواستم خدای نکرده مصاحبه من باعث شود که خسارتی به این شرکت و پروژه ملی وارد شود.
من ایران LNG را دوست دارم و این پروژه مانند فرزند من است. حدود 7 سال آنجا زحمت کشیدهام و احساس میکنم حفظ کردن آن برای من و امثال من یک کار واجب محسوب میشود.
تمام دوستانی که با من همکار بودهاند و تعداد آنها نیز بسیار زیاد است همین رویه را در پیش گرفتهاند. هیچکس هیچ نوعی از مصاحبه، صحبت یا اظهارنظر منفی درباره شرکت انجام نداد و حتی دوستان زیادی تا زمانی که مورد نیاز مدیریت جدید ایران LNG بود آنجا ماندند و همکاری کردند تا حسن نیتها اثبات شود.
علت مصاحبه نکردن من در طول این سالها علیرغم تماس شما و دیگر اهالی رسانه این بود و این مسئله هنوز هم برای من مهم است. یعنی اگر هنوز هم ببینم این صحبت من برای ایران LNG منفی است باز هم مصاحبه نمیکنم.
علت اینکه امروز پذیرفتم هم این است که برداشت من این است که شرایط کنونی کشور به گونهای است که میتواند به نفع پروژهای مانند ایران LNG باشد.
*انتقال گاز با خط لوله بیش از 3 هزار کیلومتر از مبداء تولید اقتصادی نیست
فارس: اجازه بدهید که از صادرات گاز به اروپا و اقتصادی بودن یا نبودن آن آغاز کنیم. قبلاً درباره لزوم صادرات گاز به اروپا با خط لوله زیاد صحبت میشد اما الان گفته میشود صادرات گاز به اروپا از طریق خط لوله به صرفه نیست. وقتی میگوییم صادرات گاز به اروپا به صرفه نیست چه معنایی دارد و این صرفه چگونه محاسبه میشود؟ و سؤال دوم آن است که آیا در همه قیمتهای نفت این عدم صرفه وجود دارد یا در قیمتهای پایین فعلی نفت صادرات گاز به اروپا به صرفه نیست؟
خیراندیش: چند روش برای انتقال گاز وجود دارد. در تمام متنهای علمی برای شیوههای انتقال گاز منحنیهایی رسم میکنند. منهای اینکه اعداد در این منحنی تابعی از مواد اولیه و تجهیزات است، شکل کلی منحنی ثابت و برقرار است.
شکل کلی منحنی میگوید اگر ما در محور y نمودار حجم گازی که میخواهیم منتقل کنیم را قرار دهیم و در محور x مسافت را درج کنیم، اگر یک خط مستقیم با فرمول y=kx رسم کنیم که یک رابطه خطی مستقیم بین y و x را نشان دهد، در بالای این خط همواره انتقال با خط لوله منطقی است. یعنی هر قدر حجم گازی که منتقل میکنیم بیشتر و طول مسیر کمتر باشد انتقال با خط لوله اقتصادیتر است.
طبیعتاً هر قدر حجم کم شود و طول مسیر زیاد شود استفاده از خط لوله غیر اقتصادی میشود. زیر آن خط کج، CNG و LNG را داریم. CNG با تکنولوژیهای امروز در حجمهای خیلی بالا چندان عملیاتی نیست و در نتیجه در پایین این خط کج در جایی به سقف CNG میرسیم و بقیه را LNG تشکیل میدهد.
یعنی ما خطی داریم که ناحیه اول مثلثاتی را تقسیم به دو قسمت نه لزوما مساوی میکند. بالای آن خط لوله و پایین آن CNG و LNG هستند و CNG هم در پایینترین بخش آن قسمت قرار گرفته و بقیه در اختیار LNG است، البته بررسیها در زمانهای مختلف متفاوت است و باعث شیبهای مختلف برای Y=KX خواهد شد.
فارس: چه عواملی روی این شیب و ضرایب تاثیر دارد؟
خیراندیش: درباره خط لوله از جایی که شما شروع میکنید تا مقصد به طور خطی هزینهها افزایش مییابد. شما اگر 100 کیلومتر خط لوله را بخواهید به 200 کیلومتر تبدیل کنید هزینههای شما تقریباً دو برابر میشود و 500 کیلومتر تقریباً 5 برابر میشود و برای 10 هزار کیلومتر خط لوله اگر زمین واجد عوارض ویژهای نباشد عدد مشخصی با همین نسبت وجود خواهد داشت.
در حالی که شما برای LNG یک سرمایهگذاری اولیه میکنید. بعد از آن هزینه کمی نسبت به انتقال با خط لوله برای حمل و نقل و کرایه کشتی پرداخت میکنید. طبیعتاً این هزینه اولیه در جایی با هزینه خط لوله که به صورت خطی افزایش پیدا میکند برابر میشود . تا آنجا LNG منطقی نیست اما از آن نقطه به بعد که هزینه خط لوله بالاتر میرود LNG اقتصادی میشود.
در بررسیهایی که دوستان کارشناس ما انجام دادند با در نظر گرفتن همه مواردی که باید اعمال شود در سالهای گذشته به عدد 2415 کیلومتر رسیده بودیم. که از 2415 کیلومتر به بالا با فرض یک خط لوله 56 اینچ دیگر صادرات گاز از طریق خط لوله اقتصادی نیست. در این 2415 کیلومتر خط لوله همه چیز وجود دارد. یادتان باشد که ما بخشی از گاز را در کمپرسورهای ایستگاههای تقویت فشار میسوزانیم. هزینهای را هم به عنوان هزینه انتقال به کشوری که خط لوله از آن عبور میکند پرداخت میکنیم. هزینهای هم برای تعمیرات ، نگهداری و مالکیت زمینهای احداث خط لوله میدهیم.
در طرف مقابل هم ما هزینههای ایجاد کارخانه LNG، هزینه کرایه کشتی، تبخیر درصدی از LNG در کشتی تا رسیدن به هدف، هزینههای عملیات جاری مجتمع و هزینه گازی که برای مایعسازی در مجتمع سوزانده میشود را داریم.
این هزینهها که با هم مقایسه میشوند با در نظر گرفتن همه اعداد و قیمتها و به خصوص با در نظر گرفتن قیمت روز فولاد که بزرگترین هزینه مؤثر بر اجرای خط لوله است و هزینههای ماشینآلات ویژه مجتمع LNG و جمع دیگر هزینهها ما را به نتیجهای که به آن اشاره کردم رساند.
با پایین آمدن قیمت فولاد و ثابت ماندن قیمت ماشینآلات در شرایط فعلی به نظر میرسد تا حدودی وضع خط لوله بهتر شده باشد و مثلاً شاید تا 3 هزار کیلومتر هم اقتصادی باشد. بالای 3 هزار کیلومتر خط لوله دیگر هیچ اقتصادی ندارد.
فارس: اگر بخواهیم با تکیه به اعداد و ارقام حرف بزنیم، اینکه چنین انتقالی اقتصاد ندارد دقیقاً یعنی چه؟
خیراندیش: اجازه بدهید مثال بزنیم. فرض کنید شما قصد دارید از عسلویه گاز را به ژاپن ببرید. منهای اینکه در بعضی نقاط مثل ژاپن مشکلات اجرایی برای خط لوله وجود دارد، فرض میکنیم چنین کاری شدنی است. شما 10 هزار کیلومتر باید گاز را منتقل کنید و من میخواهم بگویم اگر هزینههای این انتقال 10 هزار کیلومتری را با خط لوله در نظر بگیرید گویی از گازی که از خلیج فارس استخراج کردهاید حتی یک ریال هم سود نکردهاید.
همان قیمتی که در خلیج فارس میتوانید بفروشید را در ژاپن به دست آوردهاید و هزینههای بیشتری هم مانند هزینههای جاری و استهلاک خط لوله دارید که اقتصاد آن را از بین میبرد.
*دلایل پایینتر بود قیمت گاز در اروپا نسبت به شرق آسیا
*هر میلیون BTU گاز در اروپا 2.5 تا 4.5 دلار ارزانتر از شرق آسیا
فارس: یعنی علیرغم آنکه قیمت گاز در ژاپن بالاتر از خلیج فارس است ما چیزی بیش از خلیج فارس در صادرات گاز به ژاپن دست نمیآوریم.
خیراندیش: دقیقاً. مثلا، شما 7 تا 8 دلار در هر میلیون BTU هزینه میکنید تا گاز را با خط لوله به ژاپن برسانید. اینجا گاز 4 یا 5 دلار در هر میلیون BTU قیمت دارد و در ژاپن 12 یا 13 دلار. اما قیمت تمام شده انتقال این فاصله قیمتی را پوشانده است و چیزی گیر شما نمیآید.
درباره اروپا هم همین شرایط برقرار است. با این تفاوت که قیمت گاز در اروپا نسبت به ژاپن و کره و چین پایینتر است.
فارس: چرا قیمت گاز در اروپا نسبت به شرق آسیا ارزانتر است؟
خیراندیش: به چند دلیل، اول اینکه گازی که در اروپا مصرف میشود LPG و اتان کمتری دارد و در نتیجه ارزش حرارتی 970 تا 1000 را میدهد ولی ژاپن گاز را با ارزش حرارتی 1100 میخرد که در قیمت تفاوت قابل توجه ایجاد میکند.
به علاوه اروپا بازاری است که به طور سنتی مانند ژاپن و کره در بحران نیست و به تأمین کنندگان گاز نزدیکتر است. تأمینکنندگانی از جمله لیبی، الجزایر،نروژ و روسیه دائم گاز اروپا را تأمین میکنند.
به همین دلیل قیمت گاز در اروپا در هر میلیون BTU بین 2.5 تا 4.5 دلار در شرایط مختلف از متوسط ژاپن و کره ارزانتر است.
با این مفروضات احتمالاً کسی که درباره اقتصادی نبودن صادرات گاز به اروپا اظهارنظر کرده همین موارد را در نظر گرفته است. مضافاً به اینکه ما بعضی وقتها چیزهایی را بر زبان میآوریم اما اجرایی کردن آنها کار سادهای نیست.
مثلاً ما تلاش کردیم خط لوله صلح را اجرا کنیم بین پاکستان و هند. این ایده، ایده خیلی خوبی بود اما شما هیچ وقت نتوانستید بین هند و پاکستان توافقی به وجود بیاورید تا این خط لوله احداث شود و توافق هم به این آسانی به وجود نخواهد آمد و اگر بشود در این میان کسی که چوب آن توافق را خواهد خورد ما هستیم.
ما خط لوله را تا مرز پاکستان کشیدهایم. پاکستان معلوم نیست به دلایل داخلی از ما گاز ببرد و هند هم نمیتواند گاز ببرد چون میترسد که پاکستان ممکن است بین راه ارسال گاز را قطع کند. پس این اتفاق ، یعنی ارسال گاز نخواهد افتاد.
حالا برای صادرات به اروپا شما مسیری دارید که از 10 یا 15 کشور میگذرد. امروز ترکیه ممکن است با بلغارستان یا یونان درگیر شود. یونان ممکن است با صربستان درگیر شود یا با مقدونیه دچار مشکل شود یا یونان از دست اتحادیه اروپا عصبانی شود و کار به تهدید و مواردی از این دست بکشد. این مواردی است که همیشه امکان وقوع آنها وجود دارد چون تعداد زیادی کشور در این مسیر وجود دارد. کسی نمیتواند در این مورد تضمین بدهد.
*چرا روسیه نتوانست شیر گاز را به روی اروپا ببندد؟
*داستانهای وابسته کردن اروپا به گاز ایران
فارس: جایگاه آن ماجرای مشهور بستن شیر فلکه گاز روی اروپا در این معادله کجاست؟
خیراندیش: آن داستانهایی که تعریف میکنند که ما اروپا را به خودمان وابسته میکنیم را باید بیشتر مورد تعمق قرار داد.
روسیه 25 درصد گاز مصرفی اروپا را تأمین میکند یعنی 50 درصد از گاز وارداتی اروپا از روسیه میآید که در بعضی موارد به 55 یا 56 درصد میرسد.
حتی کشوری که 55 درصد از گاز وارداتی اروپا را تأمین میکند نمیتواند با اطمینان بگوید که اروپا به من وابسته است. حالا اگر فرضاً ما یک خط لوله هم احداث کنیم، 7 یا 8 خط لوله 56 اینچ از روسیه به اروپا میرود. با این تعداد خط لوله روسیه چنین ادعایی ندارد. ما با یک خط لوله چه میتوانیم بکنیم؟ این ادعا از سوی ما یک شوخی یا ادعای غیر کارشناسی است.
فارس: گاهی این ادعاها برای توجیه بعضی اقدامات است که افراد علاقه زیادی به انجام آن دارند...
خیراندیش: به نظر من چنین صحبتهایی در عرصه عمل ، اجرایی نیست. واقعیت آن است که همانطور که شما به آنها وابسته هستید آنها هم به شما وابسته هستند.
سال گذشته اتحادیه اروپا روسیه را به دلایلی تحریم کرد. درباره درست یا غلط بودن دلایل این تحریم صحبت نمیکنم ، اما در همان شرایط هم روسیه نتوانست گاز اتحادیه اروپا را قطع کند یا نخواست قطع کند. چون روسیه هم به این درآمد نیاز دارد. اینگونه نیست که شما بگویید من هر وقت خواستم شیر گاز را باز میکنم و هر وقت خواستم میبندم. همانطور که او به گاز نیاز دارد شما هم به درآمد آن نیاز دارید.
پس فکر کنم این ایدهها چندان واقعی نیست. اجازه بدهید راحتتر بگویم این در تخصص من نیست من نه ژئوپلتیک میفهمم و نه علاقهمندم که بفهمم. این کار افراد سیاسی است و من هم نمیخواهم دخالت کنم. اما به لحاظ اقتصادی محاسبات ما میگوید خط لوله تا 2415 کیلومتر از عسلویه توجیه اقتصادی دارد. شما اگر این عدد را 3 هزار کیلومتر فرض کنید باز هم به انتهای ترکیه نمیرسید.
مگر اینکه بخواهید از عراق و سوریه با توجه به شرایط امروز آنها عبور کنید که به نظر من در این حالت تا 7 یا 8 سال آینده هم خط لولهای احداث نخواهد شد.
بله، بردن خط لوله به شرق عراق که امن است قابل بحث است. اما اگر خط لوله را به سمت شمال غرب عراق و منطقه موصل و تکریت ببرید احداث خط لوله فقط یک شوخی است. در مورد سوریه هم شرایط مشابهی وجود دارد.
بنابراین باید برویم تا مرز بازرگان و ازآنجا از طریق ترکیه گاز را به سمت اروپا ببریم. 1400 کیلومتر تا بازرگان در داخل کشور و 1300 کیلومتر هم طول ترکیه را باید طی کنیم که بخش اعظم 3 هزار کیلومتر طی میشود.
به همین دلیل از نظر من خط لوله برای مسیرهای دور از روز اول هم اقتصاد نداشته است.
در این دایره 3 هزار کیلومتری میتوانیم با استفاده از خط لوله ، گاز صادر کنیم ، این دایره به شمال غرب هند میرسد و عملاً عمده هند را برنمیگیرد. پاکستان در این دایره است. افعانستان هم در این دایره است و نمیدانم توان پرداخت هزینه گاز را دارد یا نه. یا شاید در افغانستان از ما انتظار دارند با قیمتهای پایینتری به آنها گاز بدهیم.
در آسیای میانه و قفقاز نیز ترکمنستان به ما گاز صادر میکند، ازبکستان تولیدکننده گاز است، تکلیف قزاقستان هم معلوم است، تاجیکستان و قرقیزستان بر لب مرز این دایره قرار دارند و بازارهای کوچکی هم دارند، آذربایجان به ما گاز صادر میکند، بازار ارمنستان هم بسیار کوچک است و صادرات گاز به روسیه هم که منتفی است.
در غرب به ترکیه گاز صادر میکنیم ، عراق و سوریه و اردن هم هستند. عراق یکی از کشورهای بزرگ دارای مخازن نفت است و در خرید گاز همان بحثی را دارد که امارات خواهد داشت. یعنی همان بحثهایی که در کرسنت مشکل ایجاد کرد یعنی دولت من به من گاز را به قیمت دیگری میدهد و شما به ما ارزانتر بدهید. من متصدی بازار داخلی آن کشورها نیستیم اما باید با اطلاعات درست تصمیمگیری کرد. اردن و سوریه هم بازارهای کوچکی دارند.
در جنوب ما هم عربستان و امارات و قطر و کویت قرار دارند که باید درباره آنها فکر کرد.
خطوط لوله در آینده صادرات گاز ایران معنای زیادی نخواهد داشت، این را اقتصاد میگوید. اگر قرار است با کشوری توافق کنیم که گاز بخرد و به میادین نفتی خود تزریق کند و نفت بیشتری استخراج کند و بفروشد تا برای او صرف داشته باشد، خوب میتوانیم گاز را به میادین نفتی خودمان تزریق کنیم.
مواردی هم هست که از حیطه دانستههای من خارج است و زیاد روی آنها متمرکز نمیشوم.
*قیمت گاز صادراتی ایران به عمان چقدر است؟
*قیمت گاز در خلیجفارس فاجعه است
فارس: تصور میکنید ظرفیت صادرات گاز ما از طریق خط لوله کلاً چقدر خواهد بود؟ با توجه به تمایلاتی که از سوی عمان و امارات و عراق و ترکیه و پاکستان و هند ابراز میشود؟
خیراندیش: اجازه بدهید یکی یکی بررسی کنیم عمان یک مجتمع 3.5 میلیون تنی LGN دارد که برای استفاده از ظرفیت کامل آن گاز کافی در اختیار ندارد.
سؤال اول این است که چرا ما باید تحریم شویم و واحد LNG ما روی زمین بماند و گاز را به عمان بدهیم تا LNG تولید کند و مشکل کسی که ما را تحریم کرده برطرف کند؟ سؤال دوم این است که کلاً چقدر گاز نیاز دارد؟ چیزی حدود 7 bcm. عمان میخواهد 30 یا 40 درصد از LNG آن مجتمع را به ما بدهد.
بنده در سالهای 89 یا 90 مدت کوتاهی با عمانیها در این باره مذاکره کردم و بلافاصله قرار شد شرکت ملی گاز پیگیری این مذاکرات را برعهده بگیرد که این کار هم انجام شد. تنها پیشنهادی که میشود با عمان جلو برد آن است که ما LNG را بازاریابی میکنیم و مبلغ ثابت را ما به عنوان بهای گاز برمیداریم و یک مبلغ ثابت را هم عمان به عنوان هزینههای تولید LNG بردارد و بقیه را هم تقسیم کنیم.
اینها تنها راهی است که شاید جواب بدهد. اینجا به یک نکته جالب دقت کنید. فرض کنید قیمت نفت مثل امروز به زیر 50 دلار در هر بشکه برسد. فرض کنید ما 14 درصد از قیمت یک بشکه نفت را برای LNG در نظربگیریم. برآورد من این است که یک شرکت که یک مجتمع LNG بسازد با زیر 2 تا 3 دلار زیر بار مایعسازی نمیرود. البته الان بالای این ارقام مطرح میشود اما فرض کنید ما بگیریم 2 دلار. یعنی از 7 دلار، عمان 2 دلار را به عنوان هزینه ثابت خود بردارد. فرض کنیم 2 تا 3 دلار هم به ایران بدهند. حدود 3 دلار باقی میماند. حدود 0.5 دلار هزینههای حمل و امثال آن است و 0.5 دلار هم هزینههای عملیات است که 2 دلار باقی میماند. فرض کنید از این 2 دلار یک دلار به ایران و یک دلار به عمان اختصاص یابد. یعنی ایران گاز خود را به 3 دلار در هر میلیون BTU فروخته است. 3 دلار در هر میلیون BTU حدود 10 سنت میشود.
سؤال اینجا است که امروز میتوانیم گاز را 10 سنت به عمان بدهیم ، چنین قیمتی در کشور موجب اعتراض نخواهد شد؟
مگر اینکه ما به عمان بگوییم تو چیزی نگیر و ما پول را برمیداریم و همه پول مال ما که بعید است عمان بپذیرد و این اتفاق بیفتد. بنابراین این قضیه محتاج یک تصمیمگیری بسیار بزرگ در کشور است که در آن یک اجماع بزرگ در کشور شکل بگیرد و همه بگویند ما پذیرفتیم که ما میخواهیم گاز را به عمان صادر کنیم و آن هم به هر هزینهای.
فارس: بحث خردهفروشی در بازار گاز عمان که به تازگی درباره آن زیاد صحبت میشود قابل دسترسی است؟ اصلاً بازار خردهفروشی گاز در عمان چه ابعادی دارد که ما بخواهیم در آن مشارکت کنیم؟
خیراندیش: بزرگترین شرکتی که وارد بازار خردهفروشی در دنیا شده است، گاز پروم روسیه است که از طریق خریدن سهام شرکتهای توزیع گاز اروپا وارد بازار خردهفروشی گاز اروپا شده است.
سؤال من این است که گاز پروم ازاین استراتژی چقدر سود برده است؟ تقریباً هیچ.
واقعیت این است شما فکر میکنید چند درصد مشتریان شرکت ملی گاز هزینه گاز را به موقع پرداخت میکنند؟ توانیر یا شرکت های توزیع نیروی برق چند درصد از پول برق را نمیتوانند از مشترکان دریافت کنند؟
وقتی شما وارد بازار خرده فروشی شدید دردسرهای شما هم چند برابر میشود. احتیاج به یک سیستم جداگانه دارید. خیلی کار سادهای نیست. نمیگویم ممکن نیست اما چنین مواردی نیاز به یک همدلی بسیار بزرگ در کشور دارد.
این بحثها در قراردادهای دیگر ما هم وجود دارد. طرف به شما میگوید دولت امارات از خط لوله دلفین گاز را 80 سنت در هر میلیون BTU دریافت میکند تو چرا میگویی من باید 2 دلار بدهم؟ اینجا شما بین دو چیز مخیر میشوید. یک منافع او و دوم منافع خودتان. و این منافع هیچگاه با هم یکی نمیشود. چرا؟ چون شما زمینهای دارید که به شما اجازه نمیدهد از یک قیمتی پایینتر بیاید و او هم زمینهای دارد که به او اجازه نمیدهد از قیمت خاص بالاتر بیاید. پس این قضیه همیشه دچار مشکل است.
دولتهای جنوب خلیج فارس همگی درباره قیمتهای گاز به خصوص و در بعضی حاملهای دیگر انرژی به مشتریان تخفیف میدهند. این تخفیف را ما چگونه میخواهیم حل کنیم؟ یعنی ما گاز را به عمان و امارات صادر کنیم و به آنها سوبسید بدهیم؟ آیا این در کشور ما قابلیت پذیرفته شدن دارد؟ قطعاً خیلی ساده نخواهد بود.
به همین دلیل استراتژیهای صادراتی ما در سالهای اخیر خیلی راحت جواب نداده است. ما این مشکل بزرگ را داریم. قطر با خط لوله دلفین گاز را به امارات 80 سنت در هر میلیون BTU میدهد. یعنی همان 3 دلاری که درباره عدم امکان آن صحبت میکردم، اینجا تبدیل به 80 سنت شده است. یعنی عملاً هیچ. 1.5 برابر قیمت قرارداد کرسنت تازه آن هم به شرط آنکه ما گاز موضوع قرارداد را غنی نکنیم. چون اگر گاز موضوع قرارداد کرسنت غنی شود شاید تا 5 دلار در هر BTU هم بتوان آن را به مشتریهایی فروخت. اما این قیمتها فاجعه است. یعنی هیچ.
به همه این موارد باید فکر شود و در کشور درباره آن اجماع ایجاد شود تا بشود گاز را به عمان و امثال عمان صادر کرد.
*LNG در بازار پاکستان دست برتر را دارد
*بهترین بازار گاز ایران در کنار ترکیه، عراق است
*نابوکو بدون گاز ایران محلی از اعراب ندارد اما نباید معطل آن بمانیم
فارس: در مورد صادرات به پاکستان وضعیت چگونه است؟
خیراندیش: ما با پاکستان قرارداد داریم. مشکل بزرگ ما در پاکستان این است که عمده مصارف این کشور در شرق آن قرار گرفته است. ما از غرب وارد پاکستان میشویم و یک خط لوله نسبتاً بزرگ باید کشیده شود تا ساحل رود سند و به کراچی، لاهور، اسلامآباد، راولپندی و دیگر شهرهای بزرگ پاکستان گاز بدهد. این خط لوله هزینه سنگینی دارد. به نظر میرسد اگر پاکستان بتواند LNG را به کراچی برساند، انگیزه خود برای خرید گاز از خط لوله ایران را از دست میدهد. فرض کنید 12 تا 14 درصد قیمت نفت برای هر میلیون BTU گاز در نظر گرفته شود، در این حالت برای پاکستان دیگر خرید گاز از خط لوله ایران اقتصادی نخواهد بود.
مگر اینکه آنقدر مصرف گاز پاکستان بالا برود و اخیراً هم اخباری در این باره منتشر شده است که این انگیزه برای پاکستان ایجاد شود که به هر حال گاز را از ایران بخرد.
ولی باز هم از یاد نبریم که LNG در بازار پاکستان دست بالاتری دارد و به راحتی در شرق پاکستان محمولهها را تخلیه میکند.
فارس: به سراغ غرب کشور یعنی عراق و ترکیه برویم. بازار صادراتی غرب ایران ر با خط لوله چه وضعیتی دارد؟
خیراندیش: باید ببینیم عراق گاز را برای چه مصرفی میخواهد. اگر با گاز برق تولید کند شاید با قیمتهایی که ما میگوییم یعنی تا 25 الی 30 سنت از ما بخرد. یا برای مصارف مشابه آن هم برای مدتی.
البته عراق نفت زیادی هم دارد اما بازار خوبی برای ما محسوب میشود .حرکت در مسیر بازار عراق به نفع کشور ما است. اگر ناامنیهای عراق رفع شود شاید بهترین بازار در کنار بازار ترکیه برای گاز ایران بازار عراق باشد. البته با شروطی بازار پاکستان را هم میتوان به این دو اضافه کرد.
فارس: ما تا چه حد امکان افزایش صادرات گاز به ترکیه را داریم؟
خیراندیش: در بازار ترکیه ما همیشه رقیبی به نام روسیه داریم که به ترکیه گاز میفروشد ، بر آورد من این است که بازار مصرف ترکیه ظرفیت توسعه زیادی ندارد و بنابراین ما نمیتوانیم چندان از سقف قراردادهای قبلی فراتر برویم. نهایتاً 20 یا 25 درصد میتوانیم به آن اضافه کنیم. ما بازار ترکیه را داریم و بازار خوبی و با قیمت خوبی هم محسوب میشود. فارغ از ادعاهایی که ترکیه مرتباً در داوریها مطرح میکند به نظر من ترکیه بازاری است که میتوان روی آن حساب باز کرد.
فارس: مطلب مهم دیگر در این زمینه وضعیت خطوط لولهای است که از اطراف ما به مقاصد مختلف کشیده شود و تأثیر آنها روی وضعیت صادرات ما است. آیا برای آذربایجان یا ترکمنستان احداث این خطوط لوله به صرفه خواهد بود؟ و سؤال دوم اینکه آیا ما نمیتوانیم به عنوان یک منتقلکننده یا تأمینکننده در فرآیندی که آنها وارد آن میشوند، وارد شویم؟
خیراندیش: در واقع شما درباره خط لولهای که شرکت OMV دنبال احداث آن بود یعنی نابوکو(Nabucco)صحبت میکنید. این خط لوله به روشهای مختلفی طراحی شد. دوستان من که آن زمان میخواستند سهامدار ایران LNG شوند پیگیر آن بودند و همگی هم به خوبی شرایط آن خط لوله را میدانند. آن خط لوله بدون گاز ما اجرایی نخواهد شد یا اگر اجرایی بشود در حد یک کار بسیار کم توان در برابر گازی که روسیه به اروپا صادر میکند قرار خواهد گرفت. اگر گاز ما وارد آن خط لوله شود و خط لوله در کلاس 900 اجرا شود و بتواند مقدار زیادی گاز مثلاً در حد 30 BCM را به اروپا برساند میتوان روی آن حساب کرد. اما این موارد از آن حرفهایی است که ما را مدتها معطل کرده است.
به نظر من باید به عنوان یک کشور یاد بگیریم که به داشتههای خودمان تکیه کنیم آنچه خودمان داریم حرف اول را میزند.
حالا فرض کنید آذربایجان تصمیم گرفت یک خط لوله به اروپا بکشد یا گفتند از شمال عراق یک خط لوله به اروپا خواهد رفت. اگر اشتباه نکنم این رؤیا یک رؤیای 20 ساله است چقدر این رؤیا محقق شده است؟ تقریباً هیچ.
کلاً قرار است گاز 30 یا 40 سال دیگر صادر شود و ما معطل چنین مسائلی شدهایم. به نظر باید این موارد را در حد شوخی فرض کرد. اصلاً میتوانیم بگوئیم اگر واقعاً اجرا شد ما هم هستیم. بیشتر نگاه کنیم به اینکه ما میتوانیم انرژی صادر کنیم و خط لولههای خودمان را بکشیم. و چندان دنبال این نباشیم که به آنها میشود اتکا کرد یا نه. از نظر من چنین مواردی زیاد جدی نیست.
*زمانی تصور این بود که قیمت هر متر مکعب گاز به یک دلار میرسد
*کشیدن خط لوله گاز از ایران به اروپا به دلایل مختلف زیر سؤال رفته است
*اغلب تجهیزات ایران LNG ساخته شده و آماده حمل و نصب هستند
فارس: قبلاً اروپاییها تمایل زیادی به واردات گاز از طریق خط لوله از ایران ابراز میکردند. نام سوئیس، اتریش، یونان و امثال آنها زیاد شنیده میشد. الان این تمایل به صورت جدی دیده نمیشود. سوئیس یک طرفی عقب کشیده است و از بقیه هم ابراز تمایل جدی شنیده نمیشود. فکر میکنید چرا اروپاییها از خریدن گاز از طریق خط لوله منصرف شدهاند؟ ناامنیهای منطقه در این مسئله دخیل بوده یا دلایل دیگری میدارد؟
خیراندیش: هزار دلیل وجود دارد. یکی از آنها میتواند مسائل سیاسی و ناامنی منطقه برای خط لوله باشد. یک دلیل هم میتواند اقتصاد این کار باشد. یک زمانی برداشت این بود که قیمت گاز به مترمکعبی یک دلار خواهد رسید و میتوان در کنارنفت 150 دلاری هزار متر مکعب گاز را هزار دلار در اروپا بفروشیم. آن زمان همه این سناریوها میتوانست اقتصادی باشد. امروز قیمت گاز خیلی از این ارقام کمتر است.
واقعیت این است که حتی بزرگترین کشوری که در دنیا خط لوله اجرا کرده است و از سرناچاری هم این کار را کرده است یعنی روسیه، امروز احداث واحدهای LNG را در شمال این کشور یعنی شبیه جزیره یامال و میدان گازی اشتوکمن و دیگر مناطق پیگیری میکند. چرا؟ برای اینکه روسیه هم به این نتیجه رسیده است که خط لوله مانند شلنگی میماند که با آن یک باغچه را آب میدهید و امکان تغییر جای آن را ندارید و اگر با صاحب باغچه به اختلاف بخورید خط لوله شما بیکار میافتد. الان خط لوله عراق که از پایین سوریه عبور میکند کجاست؟ خط لولهای که مصر به سمت اسرائیل کشیده کجاست؟ اینها هستند اما چیزی در آنها جریان ندارد. فرق LNG با خط لوله این است که پس از تبدیل، آن را وارد دریای آزاد میکنید و احتمال رسیدن آن به مقصد خیلی بالاتر میرود.
دوم اینکه اروپا به این مسئله نگاه میکند که اگر روسیه LNG را راه بیندازد یا خط لوله جدید بکشد برای روسیه رساندن گاز به اروپا بسیار آسانتر است. بنابراین هم به دلایل اقتصادی، هم به دلیل امکانسنجی و هم به دلایل سیاسی کشیدن خط لوله گاز از ایران به اروپا زیر سؤال رفته است پس منطق دارد که اروپاییها دنبال خط لوله نباشند.
فارس: جالب است که در مقابل، هیأتهای اروپایی که به تهران سفر میکنند درباره واردات LNG از ایران صحبت میکنند آن هم در شرایطی که ایران اساساً تا دو سال آینده LNG تولید نخواهد کرد. به نظر شما صادرات LNG به اروپا در چه سطحی امکانپذیر است و آیا اساساً بزرگترین بازارهای احتمالی LNG ایران اروپا خواهد بود یا دیگر مناطق جهان به خصوص شرق آسیا؟
خیراندیش: ببینید اگر ما بخواهیم خط لوله گاز هم اجرا کنیم کمتر از 3 یا 4 سال نخواهد شد. پس بنابراین اروپاییها بین دو گزینه قرار گرفتهاند پروژه ایران LNG به عنوان صادرکننده LNG و خط لوله. و چون تحریم در حال برداشته شدن است و اینکه میدانند درصد عمدهای از کمپرسورهای ایران LNG ساخته شده و از 2 تا 6 ماه پس از برداشته شدن تحریم همه کمپرسورها میتوانند وارد ایران شوند، و از 4 تا 8 ماه پس از تحریم همه مبدلها هم میتوانند به کشور وارد شوند، به معنای آن است که بعد از رسیدن این تجهیزات ایران LNG یک پروژه اجرایی است. این را آمریکاییها و اروپاییها خوب میدانند. اروپاییها میدانند کمپرسورها و دیگر تجهیزات در چه وضعیتی قرار دارند.
تعداد بسیار زیادی از کمپرسورهای ما قبل از تشدید تحریم مونتاژ شد حتی تست گرم روی آنها انجام شد دوباره از هم جدا شد و وارد جعبههای بستهبندی شد. و قرار بود حمل شود که به تحریم خوردیم.
فارس: هزینهها هم پرداخت شده است؟
خیراندیش: بخش عمدهای از هزینهها هم پرداخت شده و بخشی هم باید پرداخت شود ولی این اصلاً مهم نیست. وقتی شما کمپرسور و الکتروموتور را سر هم کردید، دستگاه کنترلی هم به آن وصل شد و گاز به تجهیز تزریق شد و گاز را کمپرس کرد و به حجم مورد نیاز رساند و تحویل داد و مدتی در این شرایط کار کرد، و بعد آنرا خاموش کردید یعنی کمپرسور آماده است.
فارس: یعنی فقط باید حملونصب شود...
خیراندیش: دقیقاً. فقط باید نصب شود. چون حتی نقشه نصب را هم همانجا در کارخانه خودشان یک بار به صورت کامل جلوی چشم ما اجرا کرده اند. بنابراین چیزی نیست که قابل اجرا نباشد. اروپاییها میدانند که اگر اولین کمپرسورهای پروژه دو ماهه آماده حمل شود، 2 ماه هم حمل آن طول بکشد و 5 ماه هم نصب آن زمان خواهد برد و در مجموع 9 ماه بعد اولین کمپرسور میتواند نصب شده و آماده عملیات باشد. آخرین کمپرسور هم 4 ماه بعد از آن آماده خواهد بود. یعنی 13 ماه پس از برداشته شدن تحریم.
آخرین مبدلها هم 4 ماه بعد از آخرین کمپرسور آماده بهرهبرداری خواهد بود و ظرف 17 ماه همه مبدلها و کمپرسورهای اصلی پروژه ایران LNG را در اختیار داریم و چیزی نیست که نداشته باشیم.کمپرسور 78 مگاواتی که برای اولینبار در جهان ما برای پروژه ایران LNG ساختیم ، تست شده و هیچ بحرانی ندارد که بخواهیم آن را حملونصب کنیم. یعنی در شرایط عملیاتی تست شده و جواب داده است. اروپاییها این را میدانند این را هم میدانند که «لینده» مبدلهای ما را تا چه مرحلهای ساخته است. یعنی ایران LNG به سرعت میتواند عملیاتی شود. ظرف 2 سال یا حتی کمی کمتر امکان عملیاتی شدن پروژه وجود دارد. این امکان البته دو شرط اساسی دارد که همیشه گفتهایم و همیشه هم نشنیده گرفته شده است. به شرط تزریق پول مناسب به پروژه این امکان وجود دارد و شرط دوم هم برداشته شدن تحریم و تحویل اجناس است. این اصلیترین اتفاقی است که باید بیفتد و آنها میدانند. در این صورت دو ساله ایران LNG وارد مدار میشود.
ایران LNG حدود 10.5 میلیون تن یعنی حدود 14BCM ظرفیت دارد این رقم عدد قابل توجهی است و اروپاییها هم دوست دارند که اتفاق بیفتد. البته این غیر از LPG و میعانات تولیدی است.
*بازار چین و هند برای LNG ایران بسیار جذابتر از اروپا هستند
*به جز ایران، استرالیا و روسیه گزینه دیگری برای تامین گاز جهان وجود ندارد
فارس: برای مقایسه آنچه به ترکیه میفرستیم چند BCM است؟
خیراندیش: اطلاعات من دقیق نیست ولی تصور میکنم سالانه حدود 10BCM به ترکیه در سالهای قبل گاز صادر کردهایم. اما نکته مهم این است آیا این کار اقتصادی است یا نه؟ من به شما میگویم به نظر من بازارهای چین و هند شرقی یا هند غربی برای ما جذابتر از بازارهای اروپا خواهد بود.
چین 2 سال پیش 18 مجتمع تخلیه و تبدیل LNG به گاز را در حال ساخت و نصب تجهیزات یا در حال عملیات داشت. این یعنی چین میخواهد 18 تا 5 میلیون تن LNG وارد کند یعنی 90 میلیون تن. و توجه کنید که قطر قبلاً گاز خود را به بازارهای دیگر تخصیص داده است و کسی که باید برای چین گاز تأمین کند استرالیا، روسیه و ایران هستند و نه کس دیگری. کس دیگری در بازار دنیا نیست.
فارس:واقعاً گزینه دیگری در بازار تأمین گاز جهان نیست؟
خیراندیش: به این بزرگی نه. شاید یک 3 میلیون تن یا 5 میلیون تن از جایی وارد شود اما کسی که گاز داشته باشد و بتواند 30 تا 50 میلیون تن LNG وارد مدار کند جز این 3 کشور نیست. روسیه طرحهای بلند پروازانه 100 میلیون تنی برای LNG دارد. زمانی طرحهای ما 70 میلیون تن بوده است. استرالیا هم 40 تا 70 میلیون تن طرح دارد 30 تا 40 میلیون تن آن وارد مدار شده و بقیه هم وارد مدار خواهد شد.
مهمترین مصرفکننده چین و هند هستند. این دو روی هم شاید 100 تا 120 میلیون تن مصرفکنند، آسیای جنوب شرقی هم به این دو اضافه میشود ، با توجه به مشکلاتی که مالزی و اندونزی به آن برخورد کردهاند و از یک طرف LNG صادر و از طرف دیگر وارد میکنند، به نظر میآید آسیای جنوبی و شرقی و جنوب شرقی به تنهایی 150 میلیون تن مصرف داشته باشد، در حالی که این رقم در اروپا 20 یا 25 میلیون تن است.
پس اروپا بازار چندان جذابی ندارد به اضافه اینکه از یاد نبرید ، اروپا لیبی را کنار خود دارد ، همینطور الجزایر را و نروژ را که با 1000 تا 2000 کیلومتر حمل ، خودشان را به بازار مصرف میرسانند و نسبت به ما که باید 8 هزار کیلومتر تا بازار مصرف LNG را حمل کنیم مزیت زیادی دارند.
علاوه بر این، این کشورها میتوانند خط لوله احداث کنند به نظر میرسد اروپا منهای بعضی مناطق آن چندان برای ما جذابیت نداشته باشد.
فارس: کدام مناطق اروپا میتواند برای ما جذاب باشد؟
خیراندیش: شاید در اروپای جنوب شرقی و اروپای شمال غربی مناطقی برای ما جذاب باشد مانند فرانسه یا شاید بلژیک یا در دریای آدریاتیک کشورهای جدا شده از یوگسلاوی سابق یا یکی دو مجتمع تخلیه و تبدیل LNG به گاز که در واقع متعلق به ایتالیاییها است اما در آلبانی اجرا میشود و یک مجتمع متعلق به OMV که در کرواسی اجرا میشود اینها شاید جذابترین نقاطی در اروپا باشند که بخواهند از ما LNG بخرند.
فارس: اما بازارهای شرقی برای ما تضمین شدهتر هستند؟
خیراندیش: بسیار اقتصادیتر هستند برای ایران، البته بازارهای دیگری مانند بازار پاکستان، آفریقای جنوبی، آمریکای جنوبی هم برای ما وجود دارد.
فارس:بازار آمریکای جنوبی از گاز شیل آمریکا متأثر نخواهد بود؟ برای ما هم جایی وجود خواهد داشت؟
خیراندیش: قطعاً تأثیرگذار خواهد بود ولی نه آنقدر که بگوییم گاز شیل قیمت گاز را در آمریکای جنوبی به شدت کاهش داده است.
شما جایی مانند اروگوئه را دارید که 10 هزار کیلومتر تا آمریکا فاصله دارد یا آرژانتین و شیلی. البته کشورهایی مانند بولیوی که گاز دارد برای شما رقیب مهمی خواهد بود ، اکوادر و ونزوئلا هم رقبای قدرتمندی خواهند بود ، برزیل هم مناطق گازی دارد اما به گاز نیاز هم دارد. جنوب برزیل ،اروگوئه، پاراگوئه، آرژانتین و شیلی ب ازارهای هدف خوبی محسوب میشوند. البته بازارهای بزرگی نیستند اما بازارهای بدی هم نیستند.
پایان بخش اول
گفتوگو از علی فروزنده
ارسال نظر