پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مجید فضائلی- تصور کنید، رفته اید در یک کفش فروشی. از همین هایی که اسم شان دولتی است، مثل بلا و ملی. یکی را می پسندید و می پوشید و خوشتان می آید. قیمتش را می پرسید. گران است و توان پرداخت ندارید. احتمالا کمی غرولند می کنید و کفش را پس می دهید و بیرون می آیید. هیچ وقت هم برایتان این انتظار پیش نمی آید که باید کفش را به رایگان به شما می دادند یا اینکه آن کاسب خیلی آدم بی انصافی بوده است یا اینکه وظیفۀ اخلاقی تولیدکنندۀ کفش این بوده است که به رایگان خدمت رسانی کند.

داستان باز کردن نخ بخیه از چانۀ این کودک چهار ساله هم به همین سادگی است. یک پدر کارگر توان پرداخت هزینه را ندارد، پس نظام سلامت کشور خدمتی را که ارائه داده است، پس می گیرد! مهم هم نیست که شما هیچ گزینۀ دیگری ندارید و مرگ و زندگیتان به میان کشیده شده است. مهم این است که شما توان پرداخت قیمت یک کالا و خدمت را ندارید!

سال هاست که مسیر کالایی شدن خدمات اجتماعی بطور عام و خدمات بهداشتی و سلامت بطور خاص را طی می کنیم. از همان روزی که سفرۀ مسئولین محترم از مردمان زحمتکش جدا شد و نمایندۀ مجلس و قاضی قوۀ قضائیه و ضابطین امنیت جامعه بر سر خان گستردۀ بیمۀ تکمیلی نشستند، باید این روزها را هم پیش بینی می کردیم. 

همان روزهایی که مدام بر تعداد داوطلبان کنکور تجربی افزوده می شد و سودای دکتر شدن چشم خیلی ها را کور کرده بود، باید فکر این روزها را می کردیم. 

همان موقعی که بسیاری از مسئولین دولتی متولی حوزۀ بهداشت و درمان، سهامدار معظم ترین بیمارستان های بخش خصوصی می شدند باید این اتفاقات را حدس می زدیم. 

همان روزهایی که نایب رئیس وقت مجلس شورای اسلامی اختیاراتی حیرت آور برای نظام صنفی پزشکان می گرفت و حتا از قوۀ قضائیه هم برای محاکمه سلب اختیار کرد، باید به چنین حوادثی می اندیشیدیم. 

همان روزهایی که تعرفه های پزشکی چندین برابر شد و باز هم مسئولین نفهمیدند و مردم بارش را به دوش کشیدند.

همان روزهایی که خبر درامدهای چند صد میلیونی و حتا چند میلیاردی برخی پزشکان رسانه ای شد، همان روزهایی که داستان زیرمیزی ها بالاگرفته بود و کارد را به استخوان مردم رسانده بود، باید این روزها را می دیدیم.

فاجعۀ پیش آمده، ادامۀ منطقی مسیری است که سال هاست در آن پا گذاشته ایم. 

مسیری که جان انسان ها را قیمت می گذارد، در نتیجه می ارزد که برای عبور از سد کنکور ده ها میلیون تومان خرج کنند. مسیری که سلفی گرفتن با اجساد در آن مشابه ایستادن کنار خودرویی لوکس یا بستن ساعتی گرانقیمت یا حضور در ویلایی تجملاتی است. مسیری که مردم هزینه اش را می دهند، مسئولین منفعتش را می برند و عده ای پزشک، تجارتخانه های پررونقی دایر میکنند.