به گزارش پارس به نقل از افکارنیوز، از فردای توافقنامه وین شاهد تولد «ادبیات» تازه ای در سطح دولتمردان هستیم بگونه ای که کار را تمام شده فرض و فرصت را برای «تاختن» به مخالفان سیاسی مهیا دیده اند. این رویکرد به وضوح در ادبیات جدید دولتمردان قابل مشاهده است. سیر صعودی شکایت از مخالفان سیاسی و «تحقیر» مخالفان توافقنامه در ادبیات سیاسی دولتمردان یا حامیان دولت نشانه ای از ورود دولت به فاز سیاست داخلی در پایان دومین سال دولت روحانی است.

از آغاز دولت روحانی تا دو سال اول دولت خواسته یا ناخواسته همه توان خود را برای حل پرونده هسته ای و به فرجام رساندن مذاکرات گذراند تا وعده حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری در «چرخیدن همزمان زندگی مردم و سانتریفیوژها» تحقق یابد.

فارغ از اینکه این اتفاق افتاده یا خیر و اینکه آیا دولت محترم می تواند از این منزلگاه به سلامت عبور کند یا خیر، بحث اصلی نوع تعامل دولتمردان با مخالفان است.

اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی و مردی که به تنهایی بخش عظیمی از حملات دولت به مخالفان را در سخنرانی های روزانه خود نمایندگی می کند در جلسه شورای اداری گلستان خطاب به مخالفان نیز گفته: این مخالفان باید تنها درحد همان ۴ درصد حرف بزنند و نباید با لحن طلبکارانه صحبت کنند.

این سخنان شدیدترین حمله به مخالفان دولت در روزهای بعد از توافق وین است. جهانگیری در حالی از موافقت ۹۶ درصدی مردم ایران با توافق سخن گفته که هنوز مشخص نیست این آمار از صندوق کدام نظرسنجی بیرون آمده و آیا مخالفان یا منتقدان توافق در ایران واقعا فقط ۴ درصدند؟

نکته اینجاست که سیاستمداران در همه جای دنیا وقتی بیرون از دایره قدرت رسمی به سر می برند، به انتقاد از زمین و زمان و هر فعل و رفتار دولت مستقر می پردازند اما وقتی به دولت می رسند بعد از مدتی عملا راه و روش دولت قبل را می پیمایند.

بزرگترین انتقادی که اصلاح طلبان از دولت محمود احمدی نژاد داشتند استفاده گسترده وی از کلمات عامیانه بخصوص در نحوه برخورد با سازمان های بین المللی بود. اینک اما استفاده مدیران دولت که اکثرا سابقه حضور در دولت اصلاحات را نیز دارند از واژه هایی که روزگاری مورد انتقاد خودشان بود جای سوال دارد.

نکته اینجاست که روحانی از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بیشترین شعارها را در زمینه تحمل منتقدان و لزوم انتقادها گفته بود و اینک رسانه ها و سیاستمداران منتقد دقیقا از همین فاز مورد حمله قرار می گیرند و روزی به کم سوادی و روز دیگری به اقلیتی چهاردرصدی متهم می شوند.

«چهاردرصد» خواندن مخالفان و ادعای همراهی ۹۶ درصدی مردم با توافق نامه ای که نه به بار است و نه به دار( یادمان نرود توافق نامه نه در کنگره امریکا و نه در مجلس ایران تائید نشده)، بیش از هرچیز زنگ خطر را برای خود دولت به صدا درآورده است.

اگر همراهی ۹۶ درصدی مردم با توافق را بپذیریم، باید این نکته را نیز به دولتمردان یادآوری کرد که اصولا مردم ایران با وعده حل مشکلات ناشی از تحریم، به روایت دولتمردان از مذاکرات دل خوش کرده اند. اینک که توافق حاصل شده اولین خواسته ۹۶ درصدی که آقای جهانگیری آنها را حامیان توافق می داند، چرخیدن چرخ های زندگی و رسیدن به حداقل های یک زندگی مطلوب است.

اینگونه به نظر می رسد که دولت روحانی به فاز عملی برخورد با مخالفان داخلی وارد شده و از کل کل ها و خط و نشان کشیدن های این روزهای دولت مردان برای مردان دولت قبل به وضوح می توان فهمید که فاز بعدی این پروژه ورود به عرصه «نمی گذارند» و «خواستیم و نگذاشتند» است.

بیش از دو سال از آغاز دولت روحانی می گذرد و حداقل انتظار مردمی که به شعار «تدبیر و امید» روحانی رای دادند، پرهیز از جنجال های رسانه ای و انداختن مشکلات بر گرده دولت قبل و پرداختن عملی به مشکلات است.

در این میان نکته اینجاست که مردم از ناکامی ها و سوء مدیریت های دولت قبل اطلاع لازم دارند، غیر از این بود چه نیازی به رجوع مردم به مردی با مختصات روحانی و رای دادن به شعارهای متفاوت او؟