پايگاه خبري تحليلي «پارس»- کامران حاجی حسنی- "حمایت از تولید ملی" حرف قریب به اتفاق اقتصاددانان کشور در این روزهاست. سیاست های اقتصاد مقاومتی که نزدیک به یک سال قبل توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد، اما این روزها تبدیل به مطالبه ی عمومی جامعه ی نخبگانی کشور شده است. با این حال کشور هنوز با مشکلات زیادی در این زمینه روبرو است. سوال اینجاست که به راستی راه حل مشکل در کجاست؟ یقیناً فرهنگ سازی گام ابتدایی در مسیر اجرایی کردن هر سیاست عمومی در سطح کلان کشور خواهد بود. در این مسیر تمامی دستگاه های تبلیغاتی، فرهنگی و اجرایی وظایف خاص خود را خواهند داشت. راه اندازی کمپین "آری به تولید ملی" در فضای مجازی یکی از مصادیق این فرهنگ سازی عمومی به حساب می آید. با این وجود بررسی تجربیات کشورهای دیگر در این مسیر و معرفی آنها به جامعه ی ایرانی، یکی از راهکارهای تشویق و ترغیب مردم به مصرف کالاهای ایرانی خواهد بود. 

مرور تاریخ اقتصادی کشورهای پیشرفته نشان می دهد که تمامی آنها در مقطعی از تاریخ حیات اقتصادی خود؛ ضمن خداحافظی کردن با سیاست اقتصادی درهای باز، به حمایت و مصرف کالای داخلی روی آورده اند. در واقع جوامع و دولت های کشورهای پیشرفته؛ در مقاطع زمانی خاص با مصرف متعصبانه ی کالاهای داخلی؛ فرصت تنفسی برای رقابت تولیدکنندگان داخلی با کالاهای مشابه خارجی مهیا کرده، سپس در جهت اجرایی نمودن سیاست های مبادله ی تجاری اقدام نموده اند. از طرفی در طولانی مدت نیز مصرف کالای داخلی را به عنوان یک فرهنگ قابل افتخار در جوامع خود رواج داده و به آن عمل نموده اند. سیاست های اقتصادی انگلستان در قرن 16 میلادی یکی از نمونه های بارز حمایت ملی از تولیدات داخلی به حساب می آید.  آن روزها بریتانیا را به‌عنوان مهد اقتصاد سرمایه‌داری جهان از حیث آزادی تجارت و مبادله، تخصص‌گرایی و صنعتی شدن و پیگیری منافع شخصی و آزادی‌های فعالیت‌های اقتصادی و عدم مداخله‌ی دولت در اقتصاد می‌شناختند.

با این وجود؛ انگلستان بدون توجه به قضاوت کشورهای دیگر در مورد سیاست های اتخاذی خود، با وضع تعرفه‌های بالای وارداتی بر محصولات کشاورزی، اجازه‌ی رقابت محصولات کشاورزی خارجی با تولیدات داخلی خود را نداد و از تقویت تولید داخلی حمایت کرد. درواقع انگلستان به نفع اقتصاد ملی و تولید داخلی خود از ابتدایی ترین اصول  علم اقتصاد سرمایه‌داری عدول کرده، آن‌ها را با بی‌اعتنایی کنار گذاشت. زیرا واقعیت آن بود که علم اقتصاد سرمایه داری بسیاری از پیچیدگی های فرهنگی-اجتماعی موجود در جوامع انسانی را نادیده انگاشته یا با ثابت فرض کردن آنها، برنامه ریزان اقتصادی را دچار اشتباهات مهلکی می کند. مردم انگلستان نیز با تعصبی خاص به دنبال خرید کالاهای انگلیسی بودند. مردم انگلستان شکوفایی اقتصادی و رشد صنایع داخلی خود در دهه های بعد را تا حد زیادی مدیون حمایت همه جانبه و ملی از تولیدات انگلیسی در مقطع زمانی مذکور می دانند.

نوع رفتار مردم آلمان و ژاپن پس از اتمام جنگ جهانی دوم نیز حکایت از وجود رفتاری مشابه در میان این ملت ها دارد. آلمان در زمانی بسیار کوتاه از میان خاکسترهای جنگ به پا خاست و اقتدار خود را دوباره به سایر کشورهای اروپایی و جهان دیکته کرد. آنگونه که این تغییر و تحول عظیم، به معجزه ی اقتصاد آلمان معروف شد. دولت های "آدنائر" و "ارهارد" در فاصله سالهای 1949 تا 1966 سیاست افزایش صادرات و نگه داشتن میزان واردات در سطحی پایین را در پیش گرفتند. این مسئله کمک زیادی به شکل گیری و توانمند شدن صنایع داخلی آلمان نمود. کاهش وابستگی وارداتی کالاهای آلمانی، دگرگونی در ساخت اجتماعی و عادات مصرفی و سفره غذایی بسیار قانعانه مردم آلمان را از جمله دلایل موفقیت سیاست های اقتصادی این دوره دانسته اند. مردم ژاپن نیز در نتیجه ی در پیش گرفتن سیاست هایی مشابه با آلمان به تدریج تبدیل به یک قدرت اقتصادی قابل اتکا شدند.

پس از پایان جنگ و تشکیل دولت ائتلافی؛ پروفسور تسورو شيگتو به عنوان معاون كميته هماهنگي هاي جامع، گزارشی تحت عنوان "گزارش واقعي از اقتصاد" را منتشر نمود. این گزارش صادقانه در واقع به مثابه ی بیانیه ی اعلام موجودیت کمپین حمایت از اقتصاد و تولیدات ملی ژاپن به حساب می آمد. وی در متن این گزارش آورده است: "مردم نيز چون وضع اقتصاد خانوار خويش، مي بايد به اقتصاد كشور بينديشند و رفتار و انديشه هاي اقتصادي خود را چه در زمينه توليد، چه در زمينه مصرف، چه در زمينه پس انداز، چه در زمينه سرمايه گذاري و چه در زمينه تعادل درآمدها با هزينه ها و پس اندازها با آن هماهنگ نمايند."  شیتگو روح ملیت تحقیرشده ی مردم ژاپن را زنده کرد و لزوم اتکا به توان داخلی را به آنها گوشزد نمود. سالهای بعد در سایه ی سیاست حمایت از تولیدات داخلی؛ تبدیل به سالهای قد برافراشتن دوباره ی ژاپن شد. فرهنگ حمایت از تولید ملی پس از این دوره ی زمانی، به صورتی در میان ژاپنی ها نهادینه شده است که شهرام محمدنژاد  عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت معتقد است: "مردم ژاپن کالای داخلی کم کیفیت را به اجناس خارجی ترجیح می دهند چرا که از طفولیت این گونه مسایل به صورت فرهنگی در ذهن آنها شکل گرفته است و تجربه کرده اند که نباید چشم شان به سمت بیگانه باشد."

دیگر نمونه ی مشهور کمپین های حمایت از تولیدات داخلی؛ نوع رفتار مهاتما گاندی رهبر انقلابی هند می باشد. گاندی در قامت رهبری که مبارزه ی آرام و بدون خونریزی را در دستور کار خود قرار داده بود؛ تصمیم گرفت تا به جای استفاده از پارچه های انگلیسی، پارچه ی دستباف خود از محصولات هندی را بر تن کند. اقدام ساده ی گاندی تبدیل به موجی ملی شد و به زودی صنایع نساجی انگلیسی واقع در هند به سمت و سوی ورشکستگی رفتند. این ابتکار گاندی برای حمایت از تولیدات ملی هند آنچنان موثر افتاد که پس از گذشت سالهای بسیار، تصویر چرخ ریسندگی وی به عنوان یکی از نمادهای انقلاب هند شناخته شده در همه جای هند مورد احترام است. شعاع تاثیر مبارزه ی منفی گاندی تا آنجا پیش رفت که هندی ها در بسیاری از شهرهای بزرگ، مثل روزگار ساوونارولا، جشن های بزرگ پارچه‌سوزی ترتیب دادند كه در آن هندیان و بازرگانان ثروتمند، از خانه‌ها و انبارهایشان، تمام پارچه‌های خارجی را بیرون آورده، به آتش انداختند. آنگونه که فقط در یك روز، در بمبئی150,000 طاقه پارچه را به شعله‌های آتش سپردند!

اگرچه قریب به اتفاق کشورهای اروپایی اکنون پس از گذار از مرحله ی صنعتی شدن و پیوستن به سازمان تجارت جهانی سیاست مبادله ی آزاد را در پیش گرفته اند. با این حال هنوز هم روح حمایت از تولید ملی در تار و پود جوامع اروپایی زنده است. آنگونه که نشریه فرانسوی بلومبرگ در گزارشی می نویسد: براساس یک نظرسنجی، پنجاه درصد از مردم فرانسه حاضرند برای اینکه کالاهای ساخت کشور خودشان را بخرند در حدود ده تا پنج درصد پول بیشتری هم بپردازند. بلومبرگ تصریح می کند: این در حالی است که کالاهای تولید شده در فرانسه بین 15 تا 20 درصد گران تر از کالاهای مشابه تولید شده در کشوری مانند چین است؛ اما مردم فرانسه می دانند برای حفظ اشتغال در کشورشان باید از تولیدات داخلی و ملی خود حمایت کنند و مصرف کننده آنها باشند! 

در واقع باید گفت که لزوم حمایت از تولید ملی؛ غربی و شرقی نمی شناسد. هر ملتی این قاعده ی ساده را می فهمد که برای داشتن صنعتی توانمند و اشتغالی پایدار؛ بایستی خریدار تولیدات داخلی باشد. آنگونه که چندی پیش پاسخ یک شهروند آمریکایی به سوال نظرسنجی سایت یاهو در مورد حمایت اوباما از تولیدات آمریکایی توجه رسانه ها را به خود جلب نمود.  در حالی که یاهو پرسیده بود اوباما برای تشویق آمریکایی ها در جهت استفاده از کالای ساخت کشور آمریکا چه کاری انجام داده است؟ یکی از شرکت کننده ها چنین پاسخ داده است: مردم آمریکا می خواهند تویوتا برانند. سپس از این شکایت می کنند که چرا وضعیت اقتصاد ما خوب نیست؟ مشکل اصلی این است. ما نیاز به این داریم که ماشین های ساخت آمریکا را بخریم و به اقتصاد خودمان کمک کنیم. در غیر این صورت اقتصاد آمریکا هرگز بهبود نخواهد یافت!

از این رو لزوم پیگیری سیاست حمایت از تولید ملی بیش از آنکه نیازمند بازشناسی و فلسفه بافی چندباره پیرامون آن باشد، نیازمند پیگیری و عملیاتی شدن است. راه اندازی "آری به تولید ملی" می تواند شروعی برای تاکید مکرر بر راهی درست و رفتنی باشد. به امید روزی که هیچ کارگاه و کارخانه ی ایرانی به خاطر خرید کالای خارجی توسط مصرف کنندگان ایرانی به ورطه ی ورشکستگی و تعطیلی نیفتد.