نگاهي به نحوه هزينه کرد درآ مد زنان شاغل در خانواده/ پول من، پول تو؟ يا پول ما؟
اشتغال در بيرون از منزل به زنان کمک مي کند تا از تخصص و تحصيلات خود بهره ببرند که اين مسئله در امنيت رواني و احساس کارآمدي شان بسيار موثر است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مريم اسودي(کارشناس ارشد مشاوره)- شايد شما هم افرادي را ديده باشيد که معتقدند اين روزها به دليل مشکلات اقتصادي ديگر چرخ زندگي فقط با کار کردن مرد، نمي چرخد. اين مسئله باعث شده است خيلي از زناني که تا چند سال قبل، در خانواده فقط با عنوان همسر و مادر ايفاي نقش مي کردند، اکنون پا در حيطه اشتغال بگذارند. البته بعد اقتصادي، فقط يکي از ابعاد تصميم گيري براي شاغل شدن يک زن است؛ تصميمي که مي تواند پيامدهاي مثبت و منفي ديگري را براي زندگي زناشويي به همراه داشته باشد. در بحث اشتغال به کار زنان، بايد به چند شاخص کلي توجه کرد که در ادامه مطلب به بررسي آن ها مي پردازيم.
نگرش زوجين به مسائل مالي
نحوه نگرش هر کدام از زوجين به مسئله کار، مشارکت، استقلال مالي و مواردي از اين قبيل بسيار مهم است و بايد دانست که بخش عمده اي از آن، از سبک زندگي و تفکر در خانواده پدري سرچشمه مي گيرد. به طور مثال ممکن است مردي چنين ديدگاهي نسبت به کار همسرش داشته باشد: «زن نبايد استقلال مالي داشته باشد» يا «پول من وتو ندارد، پول ماست و بايد براي زندگي هزينه شود» يا «تو به جاي اينکه وقتت را براي خانواده صرف کني براي کار مي گذاري، براي جبران بايد پولت را براي خانواده هزينه کني» و اختلاف نظرهايي از اين دست که مي تواند تا حدي دردسر ساز باشد. چنين باورهايي به طور عمده از اين نگراني در مردها شکل مي گيرد که «خانمي که استقلال مالي دارد، کم کم از همسرش دور مي شود و حرف شنوي کمتري دارد».
انگيزه زن براي اشتغال
در برخي موارد ديده شده است که استقلال يک زن، کارآمدي يک مرد را زير سوال مي برد و تنها راه حفظ و نگهداري زندگي در چنين شرايطي، داشتن باورهاي موثر زوج ديگر است. به عنوان مثال خانمي که از بين گزينه هاي زير، مورد چهارم را به عنوان دليل خود براي کار کردن، انتخاب مي کند در چنين ارتباطي تاحد زيادي شکست مي خورد:
الف- کار مي کنم تا پس انداز کنم و در آينده در يک روز سخت ،آن را براي کم کردن مشکلات هزينه کنم.
ب- کار مي کنم تا احساس مطلوب و ارزشمند بودن را پيدا کنم و براي رفاه خود و خانواده ام هزينه کنم.
ج- کار مي کنم تا من هم يکي از چرخ هاي زندگي را بچرخانم وکمک حال همسرم باشم.
د- کار مي کنم تا استقلال مالي داشته باشم و به همسرم محتاج نباشم و دوست دارم پولم را براي خودم هزينه يا پس انداز کنم؛ چرا که معتقدم پول مال من است و هر جور که دوست دارم، آن را صرف مي کنم.
همان طور که ملاحظه مي کنيد در سه گزينه ديگر، کار کردن با نگاه کمک رساني و خيرخواهانه است و موجبات پيوستگي زوج ها را فراهم مي کند، اما در مورد چهارم، کار کردن رفتاري خودخواهانه و فرد محور محسوب مي شود و نه زوج مدار. به اين معني که چنين فردي کار مي کند براي خودش نه براي زوجيتش و چنين رفتارهايي اگر زياد باشد، مي تواند گسستگي عاطفي ايجاد کند. در بهترين وضعيت انتظار داريم اگر خانمي کار مي کند بخشي از درآمدش را براي پس انداز و مصارف شخصي و بخشي را براي کمک رساني و مشارکت در زندگي زناشويي صرف کند.
نحوه بيان مشکلات مالي و امور زندگي
دومين موضوعي که بايد به آن توجه ويژه داشت، نحوه درخواست کردن، گفت وگو کردن و مذاکره درباره مشارکت در مسائل مالي و بقيه امور زندگي است. مثلاً ممکن است خانمي از چهار گزينه مذکور، يکي از سه گزينه اول را انتخاب کند اما در ارتباط با همسر، در يک مذاکره آزاردهنده، متوقعانه، طلبکارانه و غير محترمانه قرار گرفته باشد. به عبارتي فرد با اصل مشارکت و کمک رساني به خانواده مشکلي ندارد ولي در ارتباط با همسر دچار آزردگي خاطر شده است. در چنين شرايطي لازم است فرد احساس و درخواست خود را به همسر خود اطلاع دهد که البته چنين کاري را مي توان به شکل مستقيم يعني گفت وگو و غير مستقيم مثل نامه نوشتن انجام داد. البته تأکيد مي کنم که داشتن مهارت گفت وگو در چنين شرايطي بسيار ضروري است. توصيه مي کنم براي داشتن يک گفت وگوي بهتر از نکات زير بهره ببريد:
* زمان مناسبي را براي گفت وگو انتخاب کنيد.
* ابتدا نکات مثبت و قدرت رابطه مشترک را يادآوري کنيد. اين کار به هر دو نفر احساس آرامش مي دهد و جلوي تنش و به هم ريختن مذاکره را مي گيرد. سپس مطرح کنيد که مسئله اي وجود دارد که شما را ناراحت مي کند و مي خواهيد براي رفع آن از همسرتان کمک بگيريد.
*در قدم بعدي يادآوري کنيد که هر دوي ما حق داريم و توانمند هستيم که زندگي بهتر و صميمانه تري داشته باشيم .
*گام بعدي بيان مسئله به شکل درخواست است نه گله گذاري و غرزدن. همچنين از همسرتان بخواهيد نظرش را بيان کند. مثلا بگوييد: «دوست دارم نظرت را درباره اين مسئله بدانم.»
ارزيابي مزايا و معايب
همچنين به گزارش تبيان کار کردن زن بيرون از خانه، داراي مزايا و معايبي است و به نظر مي آيد حفظ تعادل و ميانه روي در اين موضوع حساس، راهگشاست. از مزاياي کار کردن زن بيرون از خانه مي توان به موارد زير اشاره کرد:
* اشتغال در بيرون از منزل به زنان کمک مي کند تا از تخصص و تحصيلات خود بهره ببرند که اين مسئله در امنيت رواني و احساس کارآمدي شان بسيار موثر است.
* اين دسته از زنان، با کار کردن در بيرون از منزل، باري از مشکلات اقتصادي را از دوش همسر بر مي دارند و موجب مي شوند که خانواده از لحاظ مالي در رفاه بيشتري باشد.
* در دوران کهنسالي و کهولت سن و در نبود همسر به علت برخورداري از مستمري، وابسته و نيازمند فرزندان نخواهند بود که اين مسئله در سلامت روان دوران پيري و استقلال بيشترشان موثر خواهد بود.
* مشارکت اجتماعي زن در جامعه، مراودات وسيع اجتماعي و به ويژه اشتغال در بخش هاي فرهنگي باعث افزايش آگاهي ها و دانستني هاي زن مي شود و او را در تربيت فرزندان حمايت بسياري مي کند.البته فعاليت زن خارج از خانه، معايبي را نيز به دنبال دارد که مهم ترين آن ها، موارد زير است:
*اشتغال زن در بيرون از منزل مسلما وقت و انرژي بسياري را از وي مي گيرد؛ لذا طبيعي است که با خستگي رواني و جسمي بيشتري (نسبت به زن خانه دار) در منزل حضور يافته و آن انرژي کافي را که بايد صرف همسر و فرزندانش کند، ندارد.
* يکي از مسائلي که باعث مراوده و گفت وگوي بيشتر زن و مرد با يکديگر مي شود، مسائل اقتصادي و مالي است. اين در حالي است که در زنان شاغل به علت استقلال مالي، ميزان گفت وگو درباره اين مسائل بسيار کاهش مي يابد که اين امر مي تواند باعث ايجاد گسل عاطفي ميان زن و مرد شود.
* زنان شاغل علاوه بر کار خارج از خانه ناچارند عمده ترين کارهاي داخل خانه را هم به تنهايي به دوش بکشند. در حالي که بيشتر مردان يا مهارت هاي مربوط به خانه داري را نياموخته اند يا همکاري لازم را با همسري که پا به پاي آن ها در بيرون از منزل مشغول به کار است، ندارند. اين امر باعث خستگي بيش از حد زن مي شود که نتيجه آن کاهش توجه و رسيدگي به همسر و فرزندان مي شود. از طرفي اين موضوع مي تواند زمينه اختلاف ميان زن و مرد را پديد آورد.
* و در نهايت مهم ترين عيبي که اشتغال زن در بيرون از خانه دارد، مشکل نگهداري و تربيت فرزند (يا فرزندان) است. در بسياري از موارد کار مادر و بچه داري در تضاد با يکديگر قرار مي گيرد. براي مثال با توجه به تعهدات مادر در محل کار و مسئوليت هايي که وي بر عهده دارد، هميشه اين نگراني را دارد که مي تواند وقت کافي براي فرزندش بگذارد و با او حرف بزند، مي تواند در امر تربيت وي نقش اصلي و اساسي را داشته باشد؟ و ... اکثر کودکاني که مادر شاغل دارند، در مهد کودک به سر مي برند اما آيا واقعا مهد کودک مي تواند جايگزيني براي مادر باشد؟همواره ذهن ما ترازويي براي سنجش و تفکيک خوب از بد دارد. بهتر است کار، درآمد و پول را در يک کفه و کل زندگي را در کفه ديگر قرار دهيد تا بتوانيد تصميم بهتري بگيريد. به عبارت ديگر مزايا ومعايب هر نوع رفتاري در اين شرايط را ارزيابي کنيد و بعد تصميم بگيريد.
ارسال نظر