چرا ورزش در ايران اقتصادي نيست؟/ حضور بي رقيب دولتي ها در تيمداري
وقتي راهي براي بازگشت اين سرمايههاي هنگفت هزينه شده، براي مديران شايد كارنابلد اين تيمها پيدا نشد، خيلي زود از كرده خود پشيمان شده و راه خروج را در پيش گرفتند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مجيد سليميبروجني- ورزش هميشه ويتريني بوده است براي بخش خصوصي تا با سرمايهگذاري در آن راه موثري را براي شناساندن خود پيدا كند. وقتي هزينهها در رشتهاي مثل فوتبال با توجه به حرفهاي شدن ليگش در ايران به يكباره چندين و چند برابر شد، صاحبان بخش خصوصي علاقهمند به ورزش فرصت را براي سرمايهگذاري در رشتههاي ديگر فراهم ديدند. از طرفي در بسياري از شهرهاي ايران اقبال عمومي به رشتههايي غير از فوتبال بود و به همين خاطر صاحبان صنايع بومي در برخي شهرها با توجه به علاقه مردم ديارشان هركدام رشتهاي ورزشي را انتخاب كرده و در آن سرمايهگذاري انجام دادند. سالهاست كه ورزش به يك صنعت درآمدزا در جهان تبديل شده است كه دوشادوش صنعت نفت و توريسم و... حركت ميكند.
درآمدزايي هدف اصلي
كافي است نگاهي بيندازيم به درآمدزايي باشگاههاي صاحبنام ورزش در رشتههاي مختلف در سرتاسر دنيا كه چگونه از راههايي مانند جذب حاميان مالي و اسپانسرها، تبليغات تلويزيوني، حق پخش، ترانسفر، فروش بليت مسابقات و مواردي از اين دست براي خود درآمدزايي ميكنند. رشتههاي ورزشي امروز بهعنوان يك صنعت از بخشهاي مختلفی تشكيل شدهاند كه تمامي آنها در جهت منافع آن باشگاه طراحي و برنامهريزي شدهاند كه هركدام از آن بخشها نيز خود به بخشهاي ديگري تقسيم ميشوند ولي رويكرد تمامي آنها به جنبه اقتصادي و درآمدي است.
باشگاههاي ورزشي ايران مستثنی هستند
مقايسه بين نوع درآمدزايي در باشگاههاي معتبر ورزشی در رشتههاي مختلف در سراسر دنيا با باشگاههاي ورزشي در ايران نشان ميدهد اگر ساختار اين باشگاهها را از نظر بحث اقتصاد و بازاريابي بررسي كنيد ميبينيد جايگاه مشخصي ندارند و افراد كارشناس، تحصيلكرده و باتجربهاي در اين حوزه فعاليت نميكنند. دولتي بودن بسياري از باشگاههاي ورزشي ايران شايد خيال مديران آنها را از تأمين هزينههاي هرچند درحد پايين راحت كرده و اين موضوع باعث ميشود مديران ورزش هيچوقت به دنبال درآمدزايي از بسياري از راههاي موجود مانند ساير نقاط جهان نباشند. اين درحالي است كه در اين زمينه تا حدودي وضع باشگاههايي كه در رشته فوتبال تيمداري ميكنند بهتر است.
فعاليت حرفهاي اما درآمدزايي كم
سالهاست كه دو رشته ورزشي واليبال و بسكتبال در ايران به صورت كاملا حرفهاي البته از نظر مبالغ قرارداد برگزار ميشود. بسياري از ستارههاي مليپوش اين دو رشته ورزشي از نظر مبلغ قرارداد حالا ديگر چيزي كم از مليپوشان فوتبال در ايران ندارند. منتهی در اين بين دو فرق بزرگ بين فوتبال با واليبال و بسكتبال وجود دارد. ابتدا اينكه بسياري از تيمهاي ليگ برتري در فوتبال به نوعي وابسته به دولت هستند و قطعا هزينه كردن در آنها راحتتر است اما تعداد بازيكنان در فوتبال به مراتب بيشتر از دو رشته ديگر است و قطعا همين عامل باعث ميشود هزينهها بالاتر رفته و بخش خصوصي خيلي جرأت سرمايهگذاري در فوتبال نداشته باشد. هرچند تجربيات يكي دو سال اخير تيمداري در واليبال و بسكتبال هم خيلي خروجي خوبي را براي سرمايهگذاران نداشته است و حالا شاهد عقبنشيني بخش خصوصي از تيمداري در واليبال و بسكتبال در فصل جاري هستيم كه انصراف يكي پس از ديگري تيمها از حضور در ليگ حرفهاي اين دو رشته به معضلي بزرگ تبديل شده است. از اوايل دهه ٩٠ شمسي و با رشد قابل توجه واليبال ايران در سطح جهان بود كه ميل به تيمداري در بين علاقهمندان متمول اين رشته فزوني يافت. كافي است نگاهي به تيمهاي شركتكننده در ليگ واليبال در چهار سال گذشته بيندازيم. تيمهاي خصوصي با عقد قراردادهاي بسيار سنگين، موفق به جذب ستارههاي واليبال شدند اما وقتي راهي براي بازگشت اين سرمايههاي هنگفت هزينه شده، براي مديران شايد كارنابلد اين تيمها پيدا نشد، خيلي زود از كرده خود پشيمان شده و راه خروج را در پيش گرفتند.
حضور شركتهاي دولتي و عمومي در تيمداري
مدتهاست كه دو باشگاه دولتي پيكان و سايپا به تيمداري در واليبال مشغول هستند اما مديران اين باشگاهها به پشتوانه حمايت دولتي معمولا با مشكلات مالي مواجه نميشدند و همين امر كار را براي ساير رقبا سخت ميكرد. ديگر بخش دولتي سرمايهگذار در ورزش واليبال، شهرداريها بودهاند كه معمولا هرساله شاهد حضور چند تيم واليبال به اسم شهرداري شهر شركتكننده در مسابقات بودهايم كه آنها هم معمولا براي تيمداري و هزينه كردن خيلي با مشكل مواجه نبودهاند. بهطور مثال تيمهاي شهرداري اروميه، شهرداري تبريز و شهرداري زاهدان سه تيم حاضر در يكي، دو فصل اخير ليگ واليبال ايران بودهاند و حتي دو نماينده ديار آذربايجان معمولا هميشه در فصل نقل و انتقالات، با توپ پر هم حضور داشتهاند. بانكها هم هرازچندگاهي در واليبال سرمايهگذاري ميكنند و درحال حاضر تيم نوين كشاورز كه زيرمجموعه بانك كشاورزي محسوب ميشود هم تبديل به يكي از تيمهاي هميشه حاضر در ليگ واليبال ايران شده است. متاسفانه همه اين مشكلات و افزايش هزينهها معطوف به تيمداري در واليبال نيست و اين اتفاق تلخ در بسكتبال هم به وقوع پيوسته. داستان افزايش مبالغ قرارداد در تيمهاي بسكتبال هم تكرار ميشود و ليگ بسكتبال در فصل جاري با شرايط بسيار ناگواري شروع شده است.
راهكار اقتصادي كردن ورزش
وقتي قراردادهاي بازيكنان مليپوش بسكتبال هم حول و حوش ارقام ميلياردي ميچرخيد معلوم بود كه شايد فقط تيمهايي مانند پتروشيمي بندرامام و مهرام یارای بستن قراردادهاي نجومي را خواهند داشت. همين افزايش شديد هزينههاي تيمداري باعث شد تا براي اولينبار در تاريخ ليگ بسكتبال تعداد تيمهاي شركتكننده حتي به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. چيزي كه در اين ميان كاملا واضح است عدم حمايت فدراسيونها از تيمهاي خصوصي است. وقتي قوانيني مانند حق پخش تلويزيون، كپيرايت و بسياري از موارد درآمدزاي ديگر در ورزش ما رعايت نميشود خيلي نميتوان انتظار داشت تا بخش خصوصي رغبتي بيش از اين به سرمايهگذاري در ورزش داشته باشد. متاسفانه اين معضل معطوف به همين رشتهها نيست. كافي است سري به ورزش اول ايران يعني كشتي و ليگ آن بزنيم كه هرساله اسپانسرهاي معدودي براي تعدادي كشتيگير پيدا ميشوند تا گوش شكستهها در قالب چند تيم، با هم به رقابت بپردازند. بايد منتظر ماند و ديد كه خصوصيسازي اصولي در ورزش ايران چه زماني به اجرا درخواهد آمد تا بخش خصوصي با خيالي آسوده از صرف هزينه پا به سرمايهگذاري در ورزش بگذارد.
ارسال نظر