چرایی افت بیسابقه بورس تهران / خستگی بازار از خوشبینیها
فضای مذاکرات ایران با ۱+۵ هم بر این بازار بسیار تاثیرگذار بود و انتظار بازار توافق کوتاهمدت با این کشورها بود، اما زمانی که این توافقات به نتیجه قطعی نرسید و ضربالاجل مشخصشده به تأخیر افتاد بازار نیز واکنش نشان داد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سحر قاسمنژاد- شهروند، بورس تهران در چند سال اخیر دستکم از نظر بازده سرمایهگذاری قابل رقابت برای هیچ بازار دیگری نبوده؛ نه بازار ارز، نه سکه، نه مسکن و نه حتی بانکها. این یکهتازی از زمانی بیشتر شد که رقبای قدرتمند یعنی ارز و سکه با ثبات قیمت عملا به حاشیه رفتند. در بازار مسکن هم که رکود دلیلی برای سرمایهگذاری باقی نگذاشته تکلیف بانکها هم با نرخ سود بانکی کامل روشن بود بنابراین عجیب نبود رشد شاخص و بازده قابل توجه گروه بزرگی از سهم اولیها و کوچکردهها را به خیابان حافظ و تالار شیشهای بازگرداند. هجوم سرمایهگذاران جدید آنچنان زیاد بود که حرفهایها را نگران کرد. نگرانی از این که خیل کمتجربه و هیجانزده در روزهای نزولی که بالاخره بعد از هر صعودی وجود دارد کار دست بازار و سهامداران قدیمی خواهد داد. بههرحال این اتفاقی بود که رخ داد و موج نزول از زمستان سال گذشته در تالار به راه افتاد و هنوز هم به آخر نرسیده است.
این درحالی بود که تابستان وقتی تیم اقتصادی جدید بر سرکار آمد دولت تلاش داشت نشان دهد که پشت بازار سرمایه خالی نخواهد شد و حمایتها ادامه خواهد داشت. اهالی بازار فراموش نکرده بودند که در هشتسال گذشته دولت نهم و دهم که رشد شاخص بورس را بهعنوان تنها مولفه مثبت در کارنامه اقتصادی خود داشت به هیچ عنوان اجازه نزول و افت به بازار نمیداد. حتی گفته میشد تغییر شاخص هم برای پوشش دادن نزولهای احتمالی صورت گرفته است. در چنین شرایطی بازار سهام و سرمایهگذاران قدیم و جدید انتظار داشتند با بهبود شرایط اقتصادی و کمرنگ شدن دایره تحریمها و البته دوام حمایتهای دولتی نور علی نور شود و بازده سرمایهگذاریشان سر به آسمان بگذارد که البته تا چند ماه هم چنان شد که انتظار میرفت اما با پیش خور شدن تأثیر کاهش تحریمها در همان روزهایی که مذاکرات با غرب در پلههای اول بود، بازار ماند و واقعیاتی که قابل انکار نبود. دلار به ثبات رسیده بود و امیدی به رونق بورس با نوسان ارزی نبود؛ موج واقعی رشد اقتصادی هم که هنوز به صنعت و لاجرم بازار نرسیده بود از همه مهمتر اینکه موج دوم هدفمندی یارانهها در راه بود و باید قیمت حاملهای انرژی و مواداولیه برای صنایع واقعیتر میشد بنابراین فصل اصلاح قیمتها و شاخص از راه رسید و سهامداران آماتور همان کردند که پیشبینی میشد. حمایتهای مقطعی نتیجه نداد و سنگین شدن صفهای عرضه در مقابل صفهای خرید که مشتری زیادی نداشت سرعت رشد قیمتها را بیشتر کرد.
نتیجه اینکه نه بهار و نه فصل داغ مجامع و نه حتی خبرهای خوش سیاسی نتوانست شاخص بورس را از سقوط نجات دهد به تدریج هم سهامداران حقوقی بزرگان وقتشناس پای خود را از بازار کنار کشیدند و منتظر نشستند تا ببینند چه پیش میآید.
حاصل این اتفاقات هم چیزی نبود جز زیان سهامداران. شاخصی که زمستان از راه نرسیده در مرز ۹۰هزار واحد بود در اوج فصل مجامع در آستانه سقوط به ۶۹هزار واحد قرار گرفت، به تبع آن بازده بیش از ۱۰۰درصد بازار در سال گذشته هم در همین ماههای سپریشده ازسال بیش از ۸درصد منفی شد. حجم معاملات هم که با افت قیمتها در ماههای ابتدایی سال افزایش یافته بود این روزها هیچ چنگی به دل نمیزند. بیجهت نیست که آمار مستند رئیس سازمان بورس که کماکان به بهبود شرایط امیدوار است نشان میدهد در ۳ ماه بهاری امسال حجم معاملات نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۲۴درصد کاهش یافته اما ارزش معاملات همان است که پارسال بود. با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت قیمت سهام اکثر شرکتهای حاضر در بورس بیش از ۷ ماه روند نزولی به خود گرفته و حداقل میزان افت قیمت سهام ۵۰درصد شده و شاخص بورس ۲۰درصد افت کرده است. این بدان معناست که ارزش سهام به شدت سقوط کرده و به دنبال خود سهامداران بسیاری را به خاک سیاه نشان داده یعنی همان سهامدارانی که همین سال گذشته از بازدههای کلان قند در دلشان آب میشد. داخل پرانتز باید البته گفت که نمیتوان به تفکیک گفت این سهامداران سیاهبخت بیشتر حقیقی هستند یا نه؟ آماتور هستند یا حرفهایهای گرفتار هم در بینشان کم نیست؟
درنهایت اینکه به نظر میرسد شرایط بورس تهران از بورس جنگزده سوریه و عراق هم وخیمتر است چون هیچکس یا تقریبا هیچکس میلی به خرید ندارد اما صفهای فروش هر روز شلوغتر میشود. حقیقیها تقصیر را یکسره به پای عدم حمایت دولت و آماتورهای هیجانزده مینویسند. سازمان بورس میگوید حقوقیها منفعتطلبی کردهاند و خود را کنار کشیدهاند و نمیتوان در بازار دخالت مستقیم کرد. در این میان حقیقیها و بهخصوص غیرحرفهایها سرگردان ماندهاند که با این سهامی که به چندین برابر ارزش فعلی خریدهاند باید چه کنند؟
بازار از خوشبینیها خسته شده بود
درخصوص حال و روز بورس و آیندهای که در پیش دارد قاسم نیکجو کارشناس بازار سرمایه گفت: افت مقطعی بورس در این روز از دلیل خاصی تبعیت نمیکند. بورس در دو هفته گذشته روند منفی را درپی گرفت و بیشتر سهامداران با کاهش ارزش سهامشان روبهرو شدند، اما این زیان دلایل غیربنیادینی داشت که بخشی از آن از رفتار سرمایهگذاران ناشی میشود. وی ادامه داد: این موضوع در کوتاهمدت از یک رفتار غیرعقلایی آغاز شد. درواقع رشد شاخص در سال گذشته بیش از اندازه بود و نیاز به اصلاح داشت. او تأکید کرد: با توجه به بعضی سیاستهای دولت نظیر افزایش نرخ خوراک گاز پتروشیمیها و مقاومت در برابر رشد قیمت کالاهایی نظیر خودرو و سیمان (در گذشته) یا اوره موجب شد بازار به این سمت برود. او خاطرنشان کرد: سیاستهای دولتی تأثیر مستقیمی بر بازار دارد و بالطبع بر سودآوری نیز متأثر است چون زمانی که ابهامات بازار زیاد باشد و موضوعاتی نظیر قیمتگذاری خودرو یا نرخ خوراک گاز تعیین تکلیف نشده باشد سرمایهگذاران دچار ابهام میشوند و شرایط فعلی در بازار رقم میخورد. وی گفت: فضای مذاکرات ایران با ۱+۵ هم بر این بازار بسیار تاثیرگذار بود و انتظار بازار توافق کوتاهمدت با این کشورها بود، اما زمانی که این توافقات به نتیجه قطعی نرسید و ضربالاجل مشخصشده به تأخیر افتاد بازار نیز واکنش نشان داد.
دولت در بازار مالی بدنه ندارد
نیکخو همچنین به سیاستهای حمایتی دولت و الگوهای خارجی در بحث حمایتهای دولتی از بازار بورس اشاره کرد و گفت: دولت بدنه قوی در بازارهای مالی و بورس ندارد و تصویب موضوعاتی نظیر افزایش نرخ بهره سیستم بانکی که خارج از اقتضائات اقتصاد ایران است و نرخ بهرهای که با تورم همخوانی ندارد بیشک تاثیرات مخربی را بر بازارهای مالی میگذارد.
وی ادامه داد: سازمان بورس برنامههای خوبی را در راستای مدیریت بازار ارایه کرده و نمیتوان گفت که مدیریت آن ضعیف بوده است درحالیکه یکسری ایرادات هم در این میان وجود داشته است. برخی طرحهای سازمان بورس به صورت ناقص اجرایی شده است. باید به این نکته هم اشاره کرد صندوق حمایت از بازار به شدت ضعیف عمل کرده و با وجود اینکه تا یکماهه گذشته قرار بود ۵هزارمیلیارد تومان نقدینگی به آن از طریق بانکها تزریق شود، اینگونه نشد و متاسفانه تنها ۳۰۰میلیارد تومان به این صندوق تزریق شد یعنی حمایتهای بحثبرانگیز و دولتی با کارشکنی بانکها به جایی نرسید.
واقعیت بازار این نیست
این فعال بازار سرمایه در ادامه به الگوهای خارجی در زمینه حمایتهای دولتی اشاره کرد و گفت: در دنیا بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸، سیاستهای غیرمتعارف پولی در دنیا رواج پیدا کرد. برای مثال در آمریکا با رکود بازار مسکن، بازار بورس آنها نیز دچار رکود شد که دولت ناچار به حمایت از این بازار شد. باید گفت که بازارهای مالی در شرایط بحران نیاز به حمایت دارند و سیاستهای غیرمتعارف پولی که یکی اعتباری و دیگری سیاست تسهیل مقداری است لازمالاجرا تلقی میشود. وی ادامه داد: در سیاستهای اعتباری بانک مرکزی با باز کردن خطوط اعتباری نقدینگی را بالا میبرد اما در تسهیل مقداری دولت صندوقی را تشکیل میدهد تا بهواسطه آن از بورس حمایت کند؛ کاری که یکماه پیش توسط وزارت اقتصاد در کشورمان انجام شد و منابع هم تزریق شدند اما در کل این صندوق هم کارایی خاصی نداشت و نتوانست کمکی کند.
نیکجو در پایان صحبتهایش با تأکید بر اینکه بورس ویترین اقتصاد یک کشور است و نمیتوان در جریان حمایتهای دولتی صفر و یکی حرکت کرد، گفت: در کشورهای پیشرفته در شرایط بحرانی و ضرر سهامداران دولت وارد میدان میشود و حمایتهای خود را اعمال میکند. در شرایط فعلی هم ما بحران داریم و افت زیادی کردیم و بسیاری از سهامدارانمان هم متضرر شدهاند، پس میتوان انتظار داشت که دولت با سیاستهای صحیح و علمی به بورس کمک کند، اما نباید این نگاه را داشت که سهامداران با فروش سهمهایشان از بازار خارج شوند زیرا این کار عمل منطقی نیست و تنها همگامی با جو روانی بازار است.
وی تصریح کرد: واقعیت بازار ما این نیست که الان در آن به سر میبریم و بیشتر این شرایط ماحصل خوشبینیهای بیش از حد به شرایط اقتصادی و سیاسی بوده است که با خستگی بازار از انتظارات و تحقق شرایط هیجانی به وضع فعلی رسیده است.
ارسال نظر