احمد قیومی / کارشناس ارشد فرهنگ و رسانه
تبارشناسی فرهنگی اقتصاد مقاومتی
سوال اساسی اینجاست که" الگوی اقتصاد مقاومتی" چگونه می تواند با تاثیر پذیری از مولفه های فرهنگی تفکر شیعی، در مواجه با تبعات سیاسی و اقتصادی موج جهانی شدن به اهداف کلان و راهبردی خویش دست یابد؟
پیش بینی، محاسبه، سنجش، فردگرایی، سودمندی و هدف داری ؛ به عنوان عناصری ارزشی، سازنده بنیان فرهنگی ساختاری است که در عرصه فرا ملی ؛ نام اقتصاد جهانی بر آن نهاده اند. اقتصاد جهانی نظامی است که در آن تکنیک در مقابل ایدئوژی، مصرف به جای قناعت، کسب ثروت با هدف ثروت اندوزی و نهایتا لذت به جای پرهیز، به ساختاری بدل گشته که در آن اخلاق نه واژگون - بلکه به سان قاعده ای سیاسی در آمده که در آن، ارزش ها و اصول معنوی، مادی گردیده است.
سود و مطلوبیت یکی از شاخص های اساسی در همه مراحل سیر و تکوین ساختارهای اقتصاد سنتی عهد پیشا مدرن بوده اما یک هیچگاه یک هدف مطلق نبوده است.
به یک بیان، امروز، در عرصه ی فرهنگی، روح حاکم بر مناسبات جهانی اقتصاد، همگام با نگرش های جدید در عرصه ی سیاست ورزی و جهانی گرایی، صحنه ی تاخت و تاز علیه فرهنگ های ملی و هویت های بومی شده است. در این میان، پول به ابزاری بدل گشته که بواسطه ی اقتدار و ارزش روزافزون آن، در واقع همه چیز خواهد بود. بنابراین پول روی دیگر قدرت است که در جهان امروز به برتری شناخته می شود. به بیانی دیگر، پول همه چیز است، نه از این جهت که در واقع همه چیز شده، بلکه از آن روی که وسیله ای است برای دستیابی به اهداف و نیاتی دیگر. در واقع، مطلوبیت هایی بیشتر در حوزه هایی بسیار متنوع تر و فراگیرتر.
به زعم زیمل ؛ جامعه شناس شهیر فرانسوی، انجا که درباب فلسفه ی پول سخن می گوید، پول وسیله ای دانسته می شود که به خودی خود، تنها برگه ای بی بهاست. اما بهای حقیقی آن، جایی است که پای قدرت پول به میان آید. بنابراین اگر روزی اقتصاد متاثر از سیاست و فرهنگ بود، امروز فرهنگ و سیاست از اقتصاد تبعیت می کنند. ساختار نظام بین الملل در آغاز سده ی جدید و مدت زمانی قبل تر از آن بر مبنای ایدئولوژی های جهان نگر، ساختارهای فرهنگ بومی و هویت های شخصی، ایجاد شده بود که در آن ارتباطات انسانی به سان جزیره ای مستقل با ارزش هایی درون زاد، رخ می نمود. اما امروز چه؟
بی شک، شتاب بی سابقه در تولید علم تجربی، سرعت نشر اخبار و اطلاعات و ظهور شبکه های ساختاریافته مالی به موجی تبدیل شد که نتیجه ی آن زوال فرهنگ بومی، تضعیف هویت های شخصی، اضمحلال نظام های سنتی سیاسی، از هم گسیختگی ارتباطات درون محلی و نهایتا فروپاشی ابزار ایدئولوژی به مثابه یگانه عامل انسجام بخش اجتماعی و سیاسی گردید. بنابراین نظام جهانی، امروز، با شاخص های دیگری قابل تعریف و توضیح است. نظامی که نه تنها ساختارهای سنتی آن تغییر یافته، بلکه ارزش ها و اصول اخلاقی آن هم دیگرگون شده است. سودجویی، لذت مندی و فرد گردایی و اشکال جدید خانواده و نظام سنتی به مفاهیم و شیوه های جدیدی بدل گشته که عرصه را بر قناعت، صرفه جویی، نوع دوستی و جامعه گرایی تنگ گردانیده است.
در طول تاریخ هیچگاه ماهیت پول و ابزار آن بدون ارزش محسوب نشده، اما این قدرت پول بوده که همواره امری مذوم پنداشته شده است. به همان سان که برخی دیگر از اندیشمندان نیز، قدرت پول مازاد و سودجویی بی حد وحصر را به مثابه عامل استثمار و چیزی به نام از خود بیگانگی می دانند. این مفهوم اشاره به شرایطی دارد که در آن اقتصاد سود محور بر فرهنگ کار چیرگی می یابد. آنجا که شرایط امروز نظام اقتصاد جهانی نماد و تجلی آن است. زمانه ای که با استیلای فراگیر اقتصاد منفعت گرا، فرهنگ های بومی و ملی یکی پس از دیگری از صحنه خارج شده و مرزهای سیاسی را دیگر توان رقابت و جلوگیری از نفوذ روزافزون این قدرت جهانی پول محور نمانده است. در ساحت جهانی و مختصات جدید نظام اجتماعی بین الملل اما همواره استثنا نیز وجود دارد.
هستند بعضی از فرهنگ ها و حاکمیت های سیاسی که به حفظ ساختارهای بومی و فرهنگ ملی و اعتقادی خود مبادرت می کنند. این نظام های ملی - ایدئولوژیک همچنین با نیروهای سیاسی بیرونی که درصدد نفوذ به بافت فرهنگی و اجتماعی خویش هستند به دیده ی تهدید نگریسته و خواستار مقابله فرهنگی با آن ها می شوند. نظام جمهوری اسلامی نمونه ای مشخص و روشن از اینگونه دولت های مستقل است که بنیان فکری و سیاسی آن بر مبنای فرهنگ اسلامی و به خصوص نظام سیاسی فقه شیعی استوار گردیده است.
بدیهی است به همان سان که نظام اسلامی در ایران از یک سو با طرح ایده ی ضرورت دفاع در مقابله جنگ نرم دشمن و از سویی دیگر لزوم صدور انقلاب اسلامی به دیگر نقاط جهان تلاش می کند، نظام جهانی و در راس آن ایالات متحده نیز که از سوی جمهوری اسلامی دشمن شماره یک ملت تلقی می شود، در صدد نفوذ بیشتر در این مجموعه و در یک کلام کنترل آن خواهد بود. از این رو با افزایش فشار، از طریق اجماع جهانی علیه این کشور، از همه ی ابزارها از جمله تحریم اقتصادی، تهدید نظامی و… بهره می گیرد.
در بیان گفته می شود که چگونه بازوی توانمند اقتصاد دولت های مسلط غربی، ایشان را در کنترل و مهار کشورهایی به اصطلاح مقاومت گرا و در نتیجه وادار نمودن این کشورها به پذیرش خواسته های غرب، یاری می کند؟ به بیان دیگر، عامل اصلی در این تاثیرگذاری روزافزون ابزار اقتصادی چیست؟ در جواب، برخی بر این باورند که نظم جهانی نوین با ویژگی هایی همچون یکپارچگی اقتصادی، توان بی حد و حصر مالی و قدرت ملی با ابزارهایی همچون تبلیغ آزادی خواهی در حوزه فرهنگ و نیروی نظامی قدرتمند در عرصه ی سیاسی، وجود سازمان ها و نهادهای فراملی، اجماع سازی جهانی به رهبری غرب و تسلط ارز جهانی با نام دلار و در نتیجه نیازهای متقابل جهانی و حجم وسیع تبادلات مالی و کالایی ؛ دارای توان زیادی برای اثرگذاری بر حوزه های اقتصادی کشورهای هدف می باشد.
استیلای فرهنگ جهانی، گسترش اطلاعات و ترویج سبک های زندگی عرفی و این جهانی نیز دلیلی دیگر بر این مدعا خواهد بود که وابستگی کشورها به اقتصاد و در بعدی ضعیف تر یعنی فرهنگ فراملی، عامل استیلا و برتری غرب در مقابله کشورهای مقاوم می باشند. به زعم اندیشمندان غربی، دولت آمریکا و همپیمانانش با تمرکز بر فشار اقتصادی می توانند فرهنگ بومی این کشورها را مهار نموده و با تسلط فرهنگی است که می توان ایشان را به همراهی با موج جهانی گرایی و پیروی از اندیشه ها و سبک های زندگی و سیاست ورزی غربی همراه نمود. حال سوال اصلی اینجاست که چه فرهنگ ها و بالتبع چه کشورهایی هدف اصلی این مبارزه اقتصادی خواهند بود؟ و اینکه شاخص های محوری فرهنگ و ارزش های این کشورها چیست که ایشان را وادار به مقابله با نفوذ و تهاجم کشورهای دشمن و بالتبع تجهیز ایشان دراین راه می کند؟ و در نهایت ذکر این نکته مهم خواهد بود که اقتصادی مبتنی بر فرهنگ مقاومت چگونه و از چه طریقی از پس بحران و چالش های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مذکور بر خواهد آمد؟ بطور مشخص در میان کشورهای خاورمیانه و فرهنگ های اسلامی، جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت فرهنگ شیعی در آن به عنوان نظام فرهنگی و اجتماعی با شاخص های فرهنگ شیعه همچون مقاومت، ایستادگی، پویایی در برابر تغییرات، ظلم ناپذیری، استقلال، خودباوری، مجاهدت در راه خدا و سعادت جویی، در این نوشتار مورد بررسی و کنکاش قرار خواهد گرفت. البته پاسخگویی به این سوال نیازمند بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری به عنوان طراح اصلی واژه ی اقتصاد مقاومتی است. ایشان در مقام بالاترین رکن قانون اساسی و همچنین به عنوان فقیهی جامع الشرایط و آگاه به مسائل کلان کشور به طراحی مفهومی ذیل عنوان اقتصاد پرداخته اند و چندی قبل ابلاغیه ای مهم در این خصوص صادر نمودند.
بنابراین بررسی این مساله که اقتصاد مقاومتی، چگونه می تواند با تاثیر از فرهنگ شیعی از پس مشکلات و چالش های پیش رو برآید، نیازمند تدقیق در بیانات ایشان در این باره است. می توان شالوده و مهندسی فرهنگی و اجتماعی شیعه را بر اساس مستندات تاریخی، روایی و سیاسی بر دو محور ظلم ستیزی عاشورایی و آینده گرایی مهدوی استوار دانست که هر دو حول محور فرهنگ مقاومت قابل شناخت و توضیح اند. برای شناخت اسلام سیاسی و بویژه فقه سیاسی شیعه می توان به اندیشه های رهبر فقید انقلاب اسلامی در طراحی و استقرار نظام حاکمیت سیاسی شیعه تحت عنوان جمهوری اسلامی رجوع کرد. اندیشه علمای شیعه و بویژه حضرت امام خمینی (ره) در قالب قانون اساسی و ساختارهای سیاسی جمهوری اسلامی قابل جست و جوست که البته بیان جامع و مانع آن با ذکر جزئیات، نوشتاری دیگر می خواند. اما به هر روی مقاومت یکی از کلیدواژه های اساسی در فرهنگ اسلامی سیاسی است که تمام ویژگی های مذکور، حول آن قابل تعریف است.
فرهنگ مقاومت با درون مایه ای سیاسی به ظلم ناپذیری، با روحیه ای فرهنگی به مثابه حفظ ارزش های خودی در مقابل ارزش های بیرونی، در قالب اجتماعی به معنای انسجام درونی و در بعد اقتصادی به خودباروی و تکیه بر ظرفیت ها و داشته های درونی اشاره دارد. مقام معظم رهبری به مانند حضرت امام خمینی (ره) با حرکت در این مسیر ضمن توجه اکید به ابعاد اقتصادی و فرهنگی نظام اسلامی، با ذکر این عنوان که مقاومت تنها و اصلی ترین گزینه ی نهایی پیش روی انقلاب برای بقا و انسجام ملی است، تکیه بر فرهنگ مقاومت را اصلی ترین نیاز امروز کشور و انقلاب می دانند و با ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی و فرهنگ اسلامی نسبت به نقش آفریتی موثر دولت و ملت در این خصوص، تاکید می نمایند.
ایشان ضمن مهم دانستن توجه به مساله ی اقتصاد در کنار سایر مسائل و به خصوص حوزه ی فرهنگ، داشتن ملتی نیرومند که اقتصاد و فرهنگ آن، متعلق به خود ایشان باشد را یک نیاز راهبردی قلمداد می کنند. ایشان همچنین در تعریف اقتصاد مقاومتی بیان می دارند که اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانه های جهانی، با سیاستهای آمریکا و غیر آمریکا زیرورو نمیشود؛ اقتصادی است متکی به مردم.
ایشان در ادامه طرح مفهوم اقتصاد مقاومتی را یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ارزیابی می کنند و و درون زا بودن، تکیه بر ظرفیت های داخلی، دانش بنیان بودن، مردمی بودن، تکیه بر پیشرفت های علمی و عدالت محوری را از جمله ویژگی های مهم این مفهوم اقتصادی بومی بیان می دارند. بنابراین با تعمق در سیاست ها و شیوه های اجرایی تحقق اقتصادی مقاومت گونه می توان انتظار داشت تا از این پس نظام اسلامی به منظور تجهیز خویش برای مقابله با تهاجمات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دشمن رویکردهای جدید حول محور ایستادگی و مقاومت اتخاذ نموده که اثربخشی و موفقیت آن به چگونگی اجرا و واکنش های احتمالی دشمن وابسته است.
از این رو نظام اسلامی در ایران با درک این ضرورت تلاش می نماید تا در موارد ذیل، تمرکز نموده تا مسیر مناسب برای دستیابی به اهداف کلان فرهنگی هموار شود.
۱. استفاده موثر از همه ظرفیت ها و توانمندی های بومی در حوزه اقتصاد ملی
۲. اتکا به داشته ها و مولفه های ناب فرهنگی خویش
۳. بسیج و ساماندهی یکپارچه نیروی انسانی خلاق و متعهد کشور
۴. ترسیم فضای آینده و بکارگیری شیوه های درون زا برای دستیابی به نتایج مطلوب
و…
بنابراین، الگوی اقتصاد مقاومتی می تواند با بهره گیری و تکیه بر ظرفیت های فرهنگی مقاومت محور که متاثر از نظام فرهنگی شیعی است، از پس چالش های فرارو در مواجه با موج افسارگسیخته جهانی شدن به سبک غربی برآید.
ارسال نظر