به گزارش پارس به نقل از تسنیم، با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و آغاز گمانه زنی ها برای اجرای گام دوم قانون هدفمند کردن یارانه ها بحث و بررسی در خصوص نحوه پرداخت یارانه نقدی و میزان آن و همچنین دهک های مشمول بیش از همه مورد توجه کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی قرار گرفته است. حتی معاون اول رئیس جمهور اخیرا با نظرسنجی به دنبال حذف برخی از افراد از دریافت یارانه نقدی است.

به همین دلیل و با این پرسش که آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت کنندگان یارانه نقدی با اسماعیل رحیمی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی گفت وگو کردیم که در زیر متن این گفت وگو را ملاحظه می کنید:

لطفا ارزیابی خودتان را از نحوه اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها در طول یک سال اخیر بیان کنید؟

قبل از این که ارزیابی خود را درباره ی عملکرد دولت در حوزه ی اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بیان کنم باید بگویم پرداخت یارانه ی غیرنقدی قدمتی طولانی در اقتصاد ایران دارد و جالب این که در طول این سال ها هیچ دولت و شخصیتی عملاً درباره ی حذف یارانه ها سخن خود را اجرایی نکرده بود اما در هر حال دولت احمدی نژاد به هر ترتیبی که شده این اقدام را اجرایی کرد. بنابراین مرحله ی اول اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها که تغییر شیوه از پرداخت غیرنقدی به نقدی است، به طور نسبی در حال انجام است که البته می تواند گامی کاملاً مؤثر در راستای اصلاحات جدید اقتصادی در اقتصاد ایران تلقی شود، اما این که هم اکنون اگر بخواهیم ارزیابی ای از نتیجه ی حاصل شده از اجرای این قانون ارایه کنیم، فکر می کنم زمان هنوز کافی نیست و فعلاً برای اظهار نظر کمی زود است.

فکر می کنم حداقل حدود چهار، پنج سال زمان نیاز است که مشخص شود قانون اجرا شده به نحو مطلوب در سطح جامعه اجرایی شده و به دست آوردها و اهداف مورد نظر خود رسیده یا این که این گونه نبوده است.

به نظرشما آیا میزان یارانه نقدی که به اقشار مختلف پرداخت می شود با عدالت اقتصادی تطابق دارد؟

سؤال این است که ۴۵هزار تومان پرداختی به عنوان یارانه ی نقدی به مردم برچه مبنایی داده می شود. تحلیل بنده این است که مبنای تعیین مبلغ یارانه ی نقدی یعنی پرداخت ۴۵ هزار تومان به تمام مردم به هیچ وجه منطق اقتصادی ندارد.

از سوی دیگر مبنای پرداخت یارانه به تولید کنندگان نیز از هیچ منطق اقتصادی تبعیت نمی کند.

به نظر بنده استراتژی بلند مدتی در پرداخت یارانه به تولید کنندگان و مصرف کنندگان وجود ندارد و این مسأله یکی از ضعف های جدی در تغییر روش پرداخت های غیرنقدی به نقدی است. بنابراین بر این اساس فکر می کنم پرداخت این ارقام به عنوان یارانه ی نقدی به مصرف کنندگان و تولید کنندگان از هیچ چارچوب علمی در حوزه ی اقتصاد استناد نشده و در بلند مدت نیز آثار مطلوبی بر جای نخواهد گذاشت.

شما چه روشی را پیشنهاد می کنید؟

بنده معتقدم این روش نادرست است و معتقدم اگر می خواهیم به یک روش مناسب تری در این باره دست یابیم باید با یک اجماع کارشناسی به یک روش کارشناسی درباره ی پرداخت های نقدی دست یابیم. در هر حال به نظر بنده روش کنونی پرداخت نقدی به تمام افراد کاملاً یک روش منسوخ شده است. این که ما بیاییم کل مبلغ یارانه ای که تاکنون پرداخت می کردیم را تقسیم بر ۷۵ میلیون جمعیت کشور کنیم، نشان می دهد ما هیچ استراتژی درستی درباره ی تغییر روش پرداخت یارانه ی غیرنقدی به نقدی نداریم.

یعنی شما معتقدید روش کنونی پرداخت یارانه ی نقدی دارای اشکال ها و ایرادهای اساسی است؟

بله، ارزیابی بنده این است که دولت قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها باید از راه روش هایی متناسب از قبیل همین سرشماری که به تازگی توسط مرکز آمار انجام شد، سطح درآمد، وضعیت زندگی و معیشت مردم را ارزیابی می کرد و در نهایت تنها به بخشی از جامعه یارانه ی نقدی پرداخت می کرد. البته ناگفته نماند که تغییر روش از پرداخت های غیرنقدی به نقدی در نوع خود خیلی بهتر و مناسب تر از روش های گذشته است، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که پرداخت یارانه ی نقدی به تمام ایرانی ها روش کاملاً نامناسب برای توزیع عدالت است.

آقای دکتر فکر می کنید کدام یک از گزینه ها هم اکنون نیازمند حمایت دولت است، عرضه یا طرف تقاضا؟

اگر چه مبلغ یارانه ی نقدی هم اکنون رقم قابل توجهی نیست که بتوان درباره ی آن اظهار نظر دقیقی ارایه کرد، اما معتقدم هم اکنون مهم ترین مسأله، تولید است. دولت باید بیش از این ها از تولید حمایت کند. هم اکنون طرف عرضه مهم ترین چالش و تهدید در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها است.

بخش تولید در حال حاضر آن قدر مهم است که نبض تپنده ی اجرای قانون است. این نبض تپنده به قدری اهمیت دارد که می تواند قیمت ها را تا حدی افزایش دهد که بازار از حد تعادل خارج گردد و اصلاً به هم بریزد و حتی به گونه ای رفتار کند که قیمت ها آن قدر روند نزولی به خود بگیرند که هیچ نیازی به حمایت و پرداخت یارانه به تولید نباشد. در هر حال ارزیابی بنده از تحولات اخیری که در حوزه ی هدفمندی یارانه ها صورت گرفته این است که اهتمام دولت در حوزه ی حمایت از تولید باید بیش از این ها باشد.

برخی از کارشناسان معتقدند نباید به طور مستقیم به تولید، یارانه ی نقدی پرداخت کرد. نظر شما چیست؟

بنده معتقدم زمانی نباید به تولید، یارانه ی نقدی پرداخت کرد که تولید کننده قدرت رقابت پذیری از گذشته داشته باشد اما تولید ما امروز این قابلیت را ندارد، از این رو باید به تولید کمک کرد، حال این کمک با یارانه ی نقدی یا غیر نقدی باشد.

از این رو باید تولید را برای تغییر تکنولوژی قدیم و حرکت به سمت مدرن شدن آماده کرد. حال سؤال بنده از شما این است که آیا هم اکنون یک قانون سنتی می تواند بدون حمایت دولت و پرداخت کمک های مالی تکنولوژی خود را تغییر داده و به سمت مدرن شدن و فانتزی شدن حرکت کند؟

از این رو این تکنولوژی ابتدا باید در بازار وجود داشته باشد تا تولید کننده آن را خریداری کرده و از آن استفاده کند تا پس از آن نیز بتواند با تغییر تکنولوژی قدیمی و حاکم شدن تکنولوژی نو و مدرن، قیمت تمام شده ی محصولات را کاهش دهد. اما سؤال بنده این است که تاکنون این اتفاق در کدام یک از کالا ها و محصولات رخ داده است؟

تسنیم: معاون اول رئیس جمهور اخیرا برای پرداخت یارانه نقدی در گام دوم اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها میزان درآمد را به رای مردم گذاشته است. اساسا بفرمایید آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت یارانه نقدی؟

در پاسخ به این سوال باید گفت مالکیت یک واحد مسکونی، یا یک دستگاه خودرو و درآمد بالای یک میلیون ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان ملاک مناسبی برای تشویق افراد به انصراف از دریافت یارانه نقدی نیست. بنابراین اگر تورم ۳۵ درصدی و درآمد ۳ میلیون تومان در ماه ملاک انصراف مردم از یارانه نقدی تعیین شود بیش از ۵۵ میلیون نفر امکان دریافت یارانه نقدی را پیدا می کنند که عملا مشکلی حل نمی شود. از طرف دیگر نیز باید تاکید کرد اگر دولت دهک های بالای جامعه را از دریافت یارانه حذف کند دیگر احتیاجی به این نظرسنجی ها نیست.

ملاک تشخیص دهک های بالای جامعه چیست؟

قطعا ملاک تشخیص دریافت درآمد ماهانه نیست زیرا ممکن است فردی برای چند ماه درآمد بالا داشته باشد اما از ماه های آتی دیگر چنین درآمدی را نداشته باشد. بنابراین اگرچه می تواند سقفی را برای درآمد درنظر گرفت اما این مورد تنها راه تشخیص خانوارهای نیازمند نیست. به عنوان مثال برای اینکه یک خانواده ۴ نفره از شرایط حداقل معیشت در تهران برخوردار شود باشد باید ۳ میلیون تومان درآمد داشته باشد و اگر بالای ۳ میلیون درآمد داشت می تواند پس انداز داشته باشد بنابراین اگر خانواده ای کمتر از ۳ میلیون تومان درآمد داشت باید یارانه دریافت کند.
ازطرف دیگر یک خانواده روستایی با درآمد ۳ میلیون درماه زندگی ایده الی دارد بنابراین نباید تنها به دریافت درآمد توجه داشت.