۴ دلیل ریزش بازار سرمایه
دستکاری در تعریف شاخص که مدتها قبل انجام شد و بسیاری از تحلیلگران و بازیگران بازار در آن زمان خواستار اصلاحش شدند، امروز به یاری مدیران و مسوولان بورس آمده است.
به گزارش پارس به نقل از روزنامه شرق ، دستکاری در تعریف شاخص که مدت ها قبل انجام شد و بسیاری از تحلیلگران و بازیگران بازار در آن زمان خواستار اصلاحش شدند، امروز به یاری مدیران و مسوولان بورس آمده است. البته این اولین بار نیست که تغییر تعاریف به یاری مسوولان می آیند، تغییر تعریف کالاهای اساسی در تعریف تورم، یا تغییر تعریف اشتغال برای کاهش درصد بیکاری یا حتی تغییر سن شاغل و… جملگی تغییراتی است که در سال های اخیر با آمارهای اقتصادی کشور ما عجین شده است. این بار هم تعریف شاخص سبب شده که حتی در این چنین ریزشی که جملگی سهامداران و
فعالان بازار سرمایه را بیشتر از ۳۰،۴۰ یا حتی ۵۰درصد و بالاتر متضرر کرده، شاخص در طی هفته گذشته تنها افتی برابر با ۳.۷ درصد یا سه هزارو۸۷ واحد را نشان دهد. اما جالب اینجاست که قیمت سهام شرکت های تشکیل دهنده این بازار روزانه بیشتر از این درصد، یعنی چهاردرصد نزول می کند که این چهاردرصد هم به مدد دامنه نوسان است.
حتی در آمار هفتگی اعلامی بورس هم به جز صنعت استخراج ذغال سنگ (که تنها دو شرکت کطبس و کشرق (فرابورس) را در مجموع اش دارد) شاخص صنعت کلیه صنایع منفی بودند. در بین سهامداران بورسی باید به کسی که در ۱۰روز گذشته نزولی تنها چهاردرصدی، معادل ریزش شاخص، داشته، نشان دکترای افتخاری در مدیریت سبدگردانی داد. از سوی دیگر مسوولان که این روزها بسیار کم حرف شده اند، اذعان می کنند « نوسان ذات بازار سرمایه است. » اما آیا از بین رفتن بیش از ۵۰درصد ارزش دارایی ها در لغت « نوسان» می گنجد؟ آنچه در ذهن با شنیدن این لغت متبادر می شود، عموما تغییری ۱۰تا ۱۵درصدی است نه آنچه هم
اکنون در پرتفوی سهامداران رخ می دهد. حتی در لغتنامه دهخدا هم نوسان به معنای « بالا» و « پایین» شدن است پس بازاری که تمام سهامش در حال پایین رفتن است در این لغت نمی گنجد.
در روزهای اخیر، دیگر دیدن رنگ سبز برای سهامداران به آرزو بدل شده است. اعداد جملگی قرمز هستند و قیمت ها در سراشیبی سقوط قرار دارند. برخی نمادها هم بسته می شوند تا حتی همین اندک ریزش « نامحسوس» شاخص چندان رخ نمایی نکند. اما آیا این بستن نماد به معنای قفل کردن بخش بزرگی از دارایی های سهامداران نیست؟ و آیا تدبیری برای روز بازگشایی این سهام اندیشیده شده است؟ چه فرقی برای سهامدار می کند که قیمت سهمش روزی چهاردرصد افت کند یا در یک روز، راه نرفته اش را بپیماید؟
مسوولان همچنان در سکوت خبری به سر می برند هرچند نقدینگی لازم برای جمع کردن این بازار رقم بالایی نیست اما گویی « کلیدی» که برای بازکردن صندوق حمایت از بازار سرمایه ساخته اند، گم شده است و کسی هم درصدد یافتنش نیست. اما این بازار همان است که تا چندی پیش پرصعود بی بدیلش بر سر هر کوچه و برزن شنیده می شد اما هم اکنون که نیازمند « یاری سبز» مسوولان است، به فراموشی سپرده شده و گویی متولیان امر درصددند تا این سهامداران خرد که ارزش دارایی هایشان شاید کمتر از ۱۰درصد ارزش بازار است، دستی بجنبانند و بازار را نجات دهند یا با فداکاری به کناری بنشینند و شاهد تقلیل
دارایی شان باشند. مشکلات سهامداران در چند روز اخیر چنان بی پاسخ مانده است که برخی با تجمع در مقابل تالارهای منطقه ایشان مراتب اعتراض خود را اعلام کردند. در برخی از سایت های بورسی نیز سهامداران یکدیگر را به تجمع در مقابل تالار حافظ دعوت می کنند تا شاید بتوانند اینگونه مشکلات خود را به گوش مسوولان برسانند.
تا چندماه پیش شاهد تبلیغات و برنامه های متعدد تلویزیونی بودیم که در آنها از سودهای هنگفت و سهل الوصول بازار سرمایه سخن به میان می آمد. اما ای کاش مسوولان بازار مانند سریال « آیینه» که سال ها پیش پخش می شد در خصوص روی منفی بازار هم سخنی می گفتند و به موازات وعده سودهای افسانه ای یک شبه، به از دست دادن دارایی ها در چند ساعت، عدم نقدشوندگی سهام در دوران رکود، بستن نمادها و قفل شدن دارایی ها نیز اشاره ای می کردند.
پرتفوی سهام بازیگرانی که شاید به دلیل حضور پررنگشان در بازار سرمایه و هدایت نقدینگی حقوقی های تحت مسوولیتشان به بخش تولید، شایسته تشویق بودند، به قدری در ضرر فرو رفته که حتی حاضر به مصاحبه نمی شوند و گپ وگفت دوستانه را ترجیح می دهند. نکته غم انگیز اینجاست که این ضرر نه به دلیل تحلیل نادرست آنها یا تشخیص به اشتباه الگوهاست، بلکه به دلایلی است که حتی تحلیلگران هم برای سهامش دلیل منطقی ندارند. در این گپی دوستانه، یکی از آنها معتقد بود که در حال حاضر این ریزش ها به ماهیت سهام یا ارزندگی آنها ربطی ندارد و ترس از ضرر بیشتر سبب شده تا سرمایه گذاران نقدبودن را به
سهامداربودن ترجیح دهند. بنابراین تلاش می کنند سهامی را که امکان نقدشدن دارند را به سرعت بفروشند. همین امر سبب می شود تا حتی سهام ارزنده بازار هم که دلیلی برای ریزش ندارد؛ با صفوف فروش مواجه باشند.
کارشناس دیگری هم معتقد بود که بازار به لحاظ روانی آمادگی این ریزش را داشت. چراکه در چند ماهه گذشته اخبار منفی را بسیار سریع تر از اخبار مثبت جذب می کرد. شاید مجلس با مصوبه اش ماشه را کشید اما، بشکه باروت آمادگی انفجار داشت و تنها به دنبال بهانه می گشت. از سوی دیگر شاید بتوان مدعی شد که رویکرد مسوولان در خصوص بازار سرمایه چندان مناسب نبود. زیرا وقتی مجموعه ای با شعار « تغییر» ، مدیریت کشوری را برعهده می گیرد، باید در تمام بخش ها این تغییر را اعمال کند تا در قبالش احساس مسوولیت نیز بکند. متاسفانه در چند سال اخیر به اشتباه، عملکرد مدیران با صعود و نزول شاخص گره
خورده است. اما این همان شاخصی است که پیام غلط به سرمایه گذاران می دهد. متاسفانه در سال های اخیر فرهنگ سازی برای سهامداری در مسیر صحیحی حرکت نکرد و تنها به نکات مثبت و روزهای سبز بازار سرمایه اشاره شد و کسی از روزهای سرخ این بازار سخنی به میان نیاورد. به هر حال بازار سرمایه پس از مدتی به مدار مثبتش باز می گردد ولی، اعتمادی، که برای جلبش یک دهه وقت، توان و هزینه صرف شد از بین رفت.
۴ دلیل ریزش بازار
محمدرضا عسگری، دلایل ریزش بازار سرمایه را به چهار دلیل عمده نسبت و توضیح داد: « یکی از مهم ترین دلایل به اشکالات مدیریتی مدیران بورس بازمی گردد. از سوی دیگر، مصوبات مجلس در خصوص نرخ خوراک، بهره مالکانه و بودجه نیز بی تاثیر نبود. در گام سوم هم ترس از دست دادن دارایی است که سهامداران را به حضور پررنگ در صفوف فروش تشویق می کند. همین امر سبب می شود تا شاهد هجوم سهامداران برای ابطال یونیت های صندوق ها نیز باشیم و به این ترتیب این ترس تشدید می شود. دلیل چهارم را نیز می توان ناشی از تصمیمات سیاسی جناح ها دانست. » این کارشناس بازار سرمایه در ادامه اذعان کرد: «
متاسفانه نتیجه ای که امروز حاصل شده حکایت از این دارد که، دخالت هایی که در چند وقت اخیر در خصوص باز و بسته کردن نمادها رخ داد در کنار اعمال سلیقه های مدیریتی، مناسب نبوده است و به تدریج زمینه های بروز بحران را فراهم آورده است. »
عسگری با اشاره به اینکه ریسک سیستماتیک بازار افزایش یافته عنوان کرد: « به دلیل افزایش ریسک بازار، سهام تمامی صنایع رو به نزول قرار گرفته اند و سهامداران کمتر به دنبال دلیلی برای ماندن هستند و ترجیح می دهند با سرعت هرچه بیشتر بازار را ترک کنند. »
ارسال نظر