نابودی اخلاق، در سفرههای خالی
با کوچک شدن سفره خانواده باید منتظر تجاوز فکری، روحی و جسمی به اعضای آن شد و چهبسا در اثر فشارهای اقتصادی اخلاق زیر پا گذاشته شود.
موضوع خانواده بهعنوان یکنهاد که دارای هویت مستقل؛ ساختار، سازمان، نقش و … است باید بهدرستی تعریف شود و در ادامه برای انسجام درونی و تکثیر حداکثر سلولی و دور شدن از آنتروپی درونی و نزدیک شدن به مرگ سیستمی؛ که برآیند عدم ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، پیر شدن نسل، عدم فرزند آوری یا تکفرزندی، بالا رفتن آمار طلاق(عاطفی و کالبدی) و پایین آمدن سرانه امید به زندگی آحاد یک جامعه خواهد بود، باید طرح و برنامههای راهبردی تعریف نمود. سیاست در عرصه تصمیمگیری و اقتصاد در عرصه تولید و توزیع انرژی در بدنه و کالبد اجتماع بهخصوص خانواده نقش اساسی ایفا میکنند.
اقتصاد(Economy) که به دنبال توزیع منابع محدود در برابر نیازها و تقاضاهایی نامحدود موجودات منجمله انسان معنا مییابد اثر مستقیم بر زندگی تمام موجودات دارد. اقتصاد عامل قوت و سلامت فیزیکی یک ارگان است. تولید، توزیع و مصرف بهینه موجب میشود تحرک و شادابی و درنهایت سلامت جسم حاصل شود. اعضا و جوارح اندام با دریافت و مصرف انرژی حیات فیزیکی خود را حفظ میکنند. ترمو و انبساط سیستمی در اثر دریافت انرژی به وجود آمده و رشد یا توسعه (Progress) هویت مییابد.
شاید در اینجا توسعه صرفاً در بعد طبیعی و مادی مدنظر باشد و رویکرد تنازع بقا برای به دست آوردن سهم بیشتر از منابع محدود مطرح شود و این موضوع نیز صحیح باشد، اما در نگاه معنایی اصل بر پیشرفت (Development) بوده که همه ابعاد بهویژه اقتصاد بهعنوان روبنای فرهنگ و دین قرار میگیرند.
اقتصاد و سلامت خانواده
اهمیت اقتصاد تا آن حد است که دریکی از فرازهای دعای کمیل بدان اشاره شده قوّ علی خدمتک جوارحی؛ مگر میشود انسان در عالم مادی زندگی کند و برای خدمت به خلق و عبادت خالق، فارغ از جسمانیت و اقتصاد باشد. انسان فاقد انرژی میّتی بیش نیست. چه میشود امیر بیان علی (ع) میفرماید: از دری که فقر وارد شود از در دیگر دین و ایمان خارج میشود و این نشان از ارتباط وثیق بین اقتصاد و فرهنگ دارد.
خانوادهای که در اثر فشارهای اقتصادی و سوء مدیریت در تولید، توزیع و مصرف و یا موضوع اشتغال و درآمد، دچار ناهنجاری میشود، بعد کالبدی و سلامت فیزیکی اعضای آن برهم میخورد. با کوچک شدن سفره خانواده باید منتظر تجاوز فکری، روحی و جسمی به اعضای آن شد و چهبسا در اثر فشارهای اقتصادی اخلاق زیر پا گذاشته شود و خانوادهای برای امرارمعاش دست به خودفروشی و یا تنفروشی زند. در اثر فشار اقتصادی نقش کنش گران خانواده جابجا میشود، چند شغله شدن مرد و اشتغال زن برآیند این فشارها است.
عدم تأمین مخارج اولیه زندگی توسط یک مرد او را از جایگاه الرّجال قوّامون علی النّساء پایین خواهد کشید. در اثر فشار بیرونی باید منتظر شکست درونی نهاد خانواده بود. شکاف بین اجزا در اثر عدم چسبندگی فیزیکی موجب ازهمپاشیدگی خانوادهها میشود. اقتصاد عامل اصلی تحرک و گرمای اجزای یک سیستم است و با مختل شدن آن، نهاد خانواده میل به سردی و سکون پیدا میکند، هرچند در نگاه اسلام، اقتصاد بهعنوان غایت و مقدّم فرض نمیشود، اما بهعنوان یک مقدمه و یک وسیله اصلی برای قوام یک خانواده مطرح است.
انگیزه اصلی نویسنده برای نگارش این سطور؛ چیزی جزء مشاهده فرازوفرودهای عرصه اقتصاد که برآمده از سوء مدیریت تصمیم گیران سیاسی – اقتصادی کشور است، نبوده است. با بروز چنین اختلالهایی در عرصه اقتصاد که در یک نگاه تصمیم گیرِ شبه اقتصاددان؛ آن را معطوف به تهدیدات خارجی دانسته و نوسانات بازار، بورس و ارز و طلا را برآیند تحریمها میداند و یا از دید دیگر افراد، به فرهنگ تولید، توزیع و مصرف داخلی نظر دارد، همه و همه نشان از بیثباتی اقتصاد دارد. در این میان رفتار برخی مسئولین و زد و بندهای بین قدرت – ثروت و نمایش آن در دید آحاد جامعه؛ مطمئناً سیستم را به آشوب نزدیک خواهد نمود. پیامد(outcome) چنین رفتارهای اقتصادی؛ شکلگیری طبقات اجتماعی و شفاف شدن بین سیاهوسفید، دارا و ندار، شمال و جنوب، کارفرما و کارگر، فئودال و کشاورز و در کل غنی و فقیر خواهد بود.
تورّم کالا براثر وجود متغیرهای مختلف تأثیرگذار از تولید تا سیر رسیدن به دست مصرفکننده، هر چه باشد موجب میشود که قدرت خرید مردم جامعه پایین آمده و کمکم برخی از کالاها از سبد هزینه خانوادهها یا حذف شود و یا کم و یا میل به استفاده از کالاهای درجهدو یا درجه سه پیدا خواهد نمود.
بنابراین توصیه میکنم، با وجود منابع غنی و تعریف سیر تولید، توزیع و مصرف صحیح همراه با مدیریت بر مبنای عدالت و انصاف میتوان جامعه و خانوادههای ایرانی را از تبعات ناشی از فشارهای اقتصادی نجات داد. و این تصمیم با توجه به شرایط حاکم باید هر چه سریعتر اخذ شود. نقش قوه قضاییه بهعنوان ناظر اصلی در این خصوص بسیار برجسته است. برخوردهای سلبی و ایجابی میتواند نوسانات بازار را کنترل کرده و با برخورد محکم با اخلال گران اقتصادی که در ردههای بالا و بهعنوان یقهسفیدها عمل میکنند، میتواند امید به احیای عدالت در دل مردم مسلمان و همیشه درصحنه و پایکار انقلاب را زنده کند.
فرهنگ مصرف نیز در بین ما ایرانیان باید تغییر کند. حمایت از کالای ایرانی، دوری جستن از جو روانی حاکم بر بازار، تحریم برخی از کالاهایی که بیدلیل قیمت آنها رشد داشته و … میتواند اثر مستقیم جهت بهبود و ثبات نسبی جو حاکم روانی اقتصادی داشته باشد.
در نهایت دوباره متذکر خواهم شد که نگذارید با سوء مدیریت در عرصه اقتصاد کشور ایران، نهاد خانواده که بهعنوان هسته اصلی تمدنی انقلاب اسلامی فرض گرفتهشده است ازهمپاشیده شود و تبعات ازهمپاشیده شدن خانواده چیزی جز نرسیدن به آمال تمام بشریت برای تمدن اسلامی در سایهسار ولایت، به یک ایدئال و آرزوی دست نیافتنی تبدیل شود.
ارسال نظر