یمن درختچه‌ای است که همواره از میان صخره می‌روید. هر جا تهدیدها به نهایت خود می‌رسد، فصل خودنمایی یمن نیز آغاز می‌شود. دولت انقلابی یمن امروز یک‌تنه در کنار مظلومان غزه ایستاده است. در زمانی که حزب‌الله جبرا آرام گرفته و سوریه فعلا از ظرفیت‌های محور مقاومت به حساب نمی‌آید، این تنها یمن است که نمی‌گذارد شعاع درگیری و مشغولیت رژیم غاصب به جغرافیای کوچک غزه محدود بماند‌.

این ایستادگی در حالی است که یمن خود نیز از هر سو زیر تهدید است. چه از سوی نیروهای وابسته به رژیم سابق این کشور، چه از سوی ایالات متحده و انگلیس و چه از سوی خود اسرائیل. راهبرد یمن در این شرایط حفظ تهدید از جانب خود و آزار دشمن است؛ به‌نحوی که ادامه تجاوز او به غزه، به تمامه برایش بدون هزینه نباشد‌. طی این رویکرد ایثارگرانه، دشمن مجبور است علی‌الدوام بخشی از تمرکز خود را از غزه برگیرد و به صنعا اختصاص دهد. چراکه حوثی‌ها با اتخاذ مشی عملیات‌های متناظر، امکان نادیده انگاشتن خود را از دشمن ستانده‌اند. سرزمین عقیق به این ترتیب نظم ضربان محور مقاومت را حفظ کرد.

در این میان مهم است که رفتار جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهنده انسجام مقاومت باشد. منظور از این سخن نه صرفا افزایش حمایت‌های گوناگون از حوثی‌هاست و نه الزاما هدف قرار دادن رژیم اشغالگر؛ بلکه ایران نباید منفعل جلوه کند. عدم انفعال از یک‌سو می‌تواند به فعالیت‌های دیپلماتیک فرامنطقه‌ای و دعوت از قدرت‌های بزرگ و کوچک شرق برای ایفای نقش سازنده در غرب آسیا باشد و از سوی دیگر، بازتعریف سیاست‌ها در قبال سوریه جدید؛ به نحوی که دشمن گمان نبرد پرونده سوریه برای جمهوری اسلامی ایران بسته شده است. برخلاف صبر استراتژیک که باعث احتیاط دشمن می‌شود، انفعال او را به تجری وا می‌دارد‌. عدم انفعال حتی می‌تواند به معنای از کار انداختن ماشین ترور دشمن از طریق ایجاد سپرهای امنیتی و افزایش اشراف اطلاعاتی باشد. امروز وقت تحرک است و برای هر جزء از محور مقاومت به یک شیوه. اما نباید از یاد برد که قوام مقاومت به قیام است.