یک. بیانیه رسمی نیروهای مسلح ما، حملات رژیم صهیونیستی علیه سامانه‌های پدافندی ما را در اغلب موارد ناموفق و محدود اعلام کرد. این تعبیر که البته از منظر نظامی و از جایگاه نیروهای مسلح درست هم هست، یک معنای سیاسی دارد و آن‌هم اینکه برداشت فرماندهان نظامی ایران، این است که اسرائیل اساسا ضربه چندانی وارد نکرده که نیاز به پاسخ سخت و قاطع داشته باشد.
دو. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده‌های شهدای امنیت سطح بالاتری از واکنش را علنی کردند. تأکید ایشان بر این نکته که هم بزرگ‌نمایی و هم کوچک نمایی شیطنت رژیم اشغالگر خطاست، دست جمهوری اسلامی را برای همه واکنش‌ها باز نگه داشت.
سه. موشک‌پرانی رژیم صهیونیستی در حدی نیست که رسانه‌های همسو با آن رژیم اشغالگر عنوان می‌کنند. اسرائیل، حمله‌ای محدود آن‌هم صرفا در چارچوب اهداف نظامی رقم زد و جسارت اقدام علیه محورهای ادعایی همچون تأسیسات هسته‌ای یا زیرساخت‌های نفتی نداشت.
چهار. در حماقت اخیر رژیم، چند نفر از فرزندان ملت ایران در نیروهای مسلح به شهادت رسیدند، برخی رادارها و سامانه‌های پدافندی آسیب دیدند و از همه مهم‌تر، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران بزرگ برای چند ساعت نقض شد. ازاین‌رو، اقدام رژیم صهیونیستی قابل‌چشم‌پوشی نیست و نباید آن را کوچک نمایی کرد.
پنج. به نظر می‌رسد سناریو دقیق و اصولی، بهره‌گیری از سیاست ابهام است. ایران می‌تواند حق قطعی واکنش را محفوظ بداند اما آن را تا زمان اولین ترور یا جنایت بزرگ رژیم اشغالگر به تعویق اندازد. با این روش، عملا ایران راهبرد خود را به دشمن تحمیل می‌کند و واکنش احتمالی خود را به بخشی از پازل فلسطین و لبنان و در خدمت اهداف محور مقاومت تبدیل می‌کند. این شیوه یعنی واکنش ایران، علاوه بر پاسخ به شیطنت اخیر اسرائیل، فضا را به سمتی پیش خواهد برد که ترور هر یک از رهبران عالی مقاومت، منجر به موشک‌باران سنگین تل‌آویو خواهد شد. دست صهیونیست‌ها هرروز خالی‌تر و استحکام و انسجام جریان مقاومت هرروز بیشتر می‌شود.