جواد شاملو
جشنواره امیدوارکننده
جشنواره فجر مهمترین ویترین سینمای ایران است و در کنار نمایشگاه کتاب تهران یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار میرود. سال گذشته این رویداد که اکنون یک میراث هنری ارزشمندی به شمار میآید از سوی جریانی که خود را معترض مینامید تحریم شد. تحریم جشنواره فجر به عنوان یک رویداد فرهنگی همچون تحریم جام جهانی فوتبال و نمایشگاه کتاب، حتی براندازانه هم نیست بلکه رسما اقدامی ویرانیطلبانه است. این تفکر منحط، معتقد بود برای نابودی حکومت، باید زیرساخت آن را نابود کرد، یعنی مملکت! فرض کنید شما با مدیریت یک ساختمان مخالفید. برای تغییر مدیریت باید تلاش کنید او از این منصب کنار برود و کسی دیگر بیاید. اما طرفداران شورش سال گذشته معتقد بودند باید از پی و ریشه، کل ساختمان را با ساکنانش تخریب کرد. شورش سال گذشته یک زمینه چینی گسترده برای حمله به ایران بود. در این شورش تنها بانک آتش نزدند؛ بلکه برای تسهیل حمله هوایی دشمن به ایران تلاش کردند. همچنین به هر چیزی که نشانی از ملیت داشت حمله کردند؛ از جمله رویدادهای ورزشی و فرهنگی.
جشنواره فجر سال گذشته از این همه هجمه هیچ آسیبی ندید؟ قطعا چرا! اما به هر رو در یک وضعیت نرمال و پایدار برگزار شد. سال ۱۴۰۱ گذشت و حالا ما در جشنواره چهلودوم، با یک فستیوال سینمایی تمامعیار مواجهیم. چهرههایی نامآور و قدرتمند به میدان رقابت سیمرغ آمدهاند و این یعنی جشنواره امسال همچون جشنوار ۴۱ قابل نادیدهانگاشته شدن نیست. سوژهها و ژانرها و سلایق متنوع به ما نوید یک جشنواره کامل را میدهد و این یعنی شکست مضاعف ویرانیطلبان. حرف ایرانیان مشخص است: ایران را فدای چیزی نمیکنیم. اگر گلایهمندیم برای ایران است. اگر میگوییم آب برکه آلوده است، نمیخواهیم برکه را تبدیل به کویر کنیم. اگر میگوییم سفرهمان کوچک است، نمیخواهیم بر سر آن خون و خمپاره بگذاریم. اگر میگوییم حالمان بد است، نمیخواهیم خودکشی کنیم. اگر میگوییم چرا میز شکسته و لق میزند، نمیخوانیم کلا زیر آن بزنیم، اگر میگوییم میوهها کرمخورده است، با ریشهها مشکلی نداریم.
این همان منطقی است که ثابت میکند انتخابات باید پرشور باشد. ما در انتخابات یا از امید شرکت میکنیم یا از ترس. حتی اگر به آیندهای بهتر امید نداریم، که این غلط است، لازم است از آیندهای صدبرابر سیاهتر بترسیم. انتخابات زیرساخت ماست. همانگونه که شبهای جام جهانی دلمان برای ایران میتپد، صبح انتخابات هم باید برای ایران پای صندوق های رأی برویم. اگر گفتند تیم ملی برای ایران نیست و برای حکومت است؛ یعنی گفتهاند برای نابودی حکومت، که وهم است، به نابودی ایران رضا بده. یعنی به جای هرس شاخ و برگها، ریشهها را بزن. شرکت نکردن در انتخابات انتقام از مادرمان ایران است و با این مسیر باید بدانیم که اوضاع برای احدی از ما بهتر نخواهد شد.
ارسال نظر