یک. وقایع تاریخی و طبیعی، به‌نفع جریان حقگرا و ملت‌های آزاده جهان و در جهت رسوایی مستکبران تاریخ و رسانه‌ها و سمپات‌های آن‌ها پیش می‌رود. شاید از همین‌رو باشد که در روایت آمده از فتنه‌های آخرالزمان نباید هراسید که در آن‌ها منفعت است، اما چرا و چگونه؟
دو. سه سال پیش و در آغاز بحران همه‌گیری کرونا، برخی کشورها همچون ایران و چین و ایتالیا زودتر از برخی دیگر از کشورها وارد شرایط اضطرار شدند. همان روزها، معاون وزیر بهداشت و درمان ایران به ویروس کرونا مبتلا شد و رسانه سلطنتی انگلستان از ناکارآمدی نظام بهداشتی و درمانی ایران به‌علت همین بیماری معاون وزیر بهداشت گفت. درست سه‌هفته بعد، نخست‌وزیر انگلیس به کرونا مبتلا شد و رسانه پیش‌گفته ساکت شد. رسانه‌هایی که ابتلای یک معاون وزیر که متولی درمان هم هست را ناشی از ناکارآمدی می‌دانند و ابتلای نخست‌وزیر انگلیس و رئیس‌جمهور آمریکا را نه!
سه. مشابه همین اتفاق، در مقایسه مسائل سال گذشته ایران و این روزهای فرانسه قابل مشاهده است. از قضا هر دو ماجرا هم تقریبا شورش‌هایی نزدیک به هم هستند. میانگین سنی هر دو ماجرا بر اساس اعداد اعلام شده در حدود ۱۷ سال است. آن‌ها که پسران و دختران ۱۷ساله تهران را دهه هشتادی‌های آگاه و بیدار می‌خواندند که در برابر ستم و تحمیل ایستاده‌اند، این روزها در برابر حرف وزیر دادگستری فرانسه مبنی بر جریمه والدینی که فرزندانشان در ناآرامی‌ها شرکت کرده‌اند ساکت‌اند. نوجوان ۱۷ ساله بالاخره فهم روشن سیاسی و اجتماعی دارد یا ندارد؟! یا این که اگر به‌نفع عده‌ای بود فهم دارد و اگر به‌نفعشان نبود فریب خورده است. ماکرون می‌گوید فضای مجازی نوجوانان و جوانان را فریب داده است.
چهار. به شهریور و مهر ۱۴۰۱ برگردیم. به فرض که سوابق پیشین بیماری مهسا امینی، نادیده گرفته شود، در بدترین حالت بر اثر سهل‌انگاری پلیس از دنیا رفته اما نائل ۱۷ ساله فرانسوی با شلیک مستقیم پلیس از دنیا رفته است. ما اشکالاتی داریم و آن‌ها را می‌پذیریم، اشکالات خودمان و نقاط قوت دیگران را ببینیم، اما دستاوردهای خودمان و اشکالات دیگران را هم ببینیم و همه‌چیز و همه‌کس را با یک عینک نگاه کنیم!