حنیف غفاری
سایه بحران بر سر صهیونیستها
با ازسرگیری اعتراضات گسترده به طرح اصلاح نظام قضائی در اراضی اشغالی ، هزاران تظاهرات کننده در خیابانهای تلآویو حاضر شدند.تلآویو به نقطه صفر بازگشته است! برخلاف محاسبات اولیه نتانیاهو و همراهانش، تنفس موقتی که باهدف پراکنده کردن جمعیت از خیابانها و در قالب توقف موقت طرح اصلاحات قضائی کابینه رژیم صهیونیستی صورت گرفت، کارآیی حداقلی خود را ازدستداده است. منازعه بر سر اصلاحات قضائی برای هر دو جریان «محافظهکار»و «لیبرال» جنبه حیثیتی پیدا کرده و فراتر از آن، راهکار میانهای نیز برای کنترل و مدیریت این بحران وجود ندارد. منتقدان نتانیاهو معتقدند که طرح پیشنهادی اصلاح نظام قضائی که توسط نتانیاهو پیشنهادشده است، مصداق بارز هرجومرج میباشد و کنست باید در آن تجدیدنظر کند.در مقابل، «بتزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی کابینه نتانیاهو نیز در تظاهرات حامیان این طرح تأکید کرده است که کابینه ائتلافی کنونی هرگز از اجرای این طرح کوتاه نخواهد آمد !
همانگونه که مسجل است آشوب و هرجومرج بار دیگر به تلآویو و حیفا بازگشته و نتانیاهو این بار نمیتواند با تکیهبر نسخههایی مانند توقف موقت طرح، حامیان خود را راضی نگاه دارد! در مقابل، عدم اجرایی شدن اصلاحات نتانیاهو منجر به جدایی افرادی مانند اسموتریچ و بن گویر ازکابینه و سقوط آن خواهد شد. آریه درعی از سران حزب تندروی شاس نیز موضع مشابهی دارد زیرا او نیز بهواسطه حکم دادستانی رژیم اشغالگر قدس، از حضور در کابینه کنار گذاشتهشده و در انتظار بازگشت به قدرت است! در چنین موقعیتی ، نتانیاهو انتخاب سومی در پیش ندارد. واقعیت ماجرا این است که بحرانهای جاری در اراضی اشغالی، پیشدرآمدی بر آشکارسازی نوعی ابر بحران در تلآویومی باشد که در آن منازعات جدید دیگر معطوف به اصلاحات جنجالی نتانیاهو نخواهد ماند.طی سالهای اخیر رسانهها و جریانات پشت پرده قدرت در تلآویو بارها تلاش کردهاند از تمرکز افکار عمومی بر منازعات زیربنایی و مبنایی در اراضی اشغالی جلوگیری کرده و منازعات روبنایی و شکلی را جایگزین آن کنند. این سیاست کلان تبلیغاتی ، اکنون دیگر پاسخگو نیست.
دوگانههای شکلگرفته در تلآویو، نه دوئل بر سر استقرار یک جریان خاص در کابینه ، بلکه دوئل بر سر سلطه یک جریان بر جریانی دیگر است. در این دوئل، هر دو طرف یکدیگر را تضعیف کرده و از بین خواهند برد. تضادهایی که امروز در اراضی اشغالی بروز کرده، نه از جنس رقابت سیاسی میان دو طیف لیبرال و محافظهکار، بلکه از جنس نفرت متقابل است.در روانشناسی اجتماعی، زمانی که نفرت به دال مرکزی تحولات یک جامعه تبدیل میشود ، کلیدواژگانی مانند «منافع جمعی»بهطور طبیعی کمرنگ گشته و دامنه تقابل داخلی عمیقتر خواهد شد. تحولات امروز در اراضی اشغالی، نقطه آغاز این نفرت نیست، بلکه نقطه عطف ناتوانی جریانات پشت پرده قدرت در اراضی اشغالی در لاپوشانی این نفرت عمیق و دامنهدار است. حتی آمریکا و دیگر حامیان غربی رژیم اشغالگر قدس نیز قدرت میانجیگری در این منازعه را ازدستدادهاند.
ارسال نظر