زهرا شیخی
حجاب، کانون تهاجم دشمنان اسلام
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در جهانی که دین را مرده میپنداشتند، اسلام دوباره جوانهزد. مسلمانان در گوشه جهان امید گرفتند و در اندک زمانی، اسلام به سریعترین دین در حال رشد تبدیل شد. در این میان آنچه بیش از همه عجیب بود روند پرشتاب اسلام آوری زنان غربی، زنان خسته از فمینیسم و مدرنیسم بود. آماری که در کشورهای غربی بهشدت سانسور میشود ولی آنچه درز شده آمار تصاعدی زنان تازهمسلمان است و حتی در انگلستان، ۲ برابر مردان است. زنانی که ازقضا به خاطر حجاب، آری به خاطر حجاب، مسلمان میشوند و حجاب را سپر آرامش خود در کشورهای آلوده به تجاوز و فساد میبینند.
بنابراین دشمنان ما در عرصه فرهنگ و قدرت نرم، اول، اصل انقلاب و اسلام و سپس زنان را بهمثابه ستونهای قوامبخش کشور هدف قرار داده و اولویتهای عملیاتی خود را تخریب این هدف استراتژیک قراردادند و تمام تلاش خود را به کار بستند تا حکومت دینی را ناکارآمد، ضعیف و دیکتاتور القا کنند، اسلام را دینی ضد زن و عامل ظلم به زن معرفی کنند و با سیاه نمایی از وضعیت زنان در ایران، جذابیت اسلام برای زنان جهان را مخدوش سازند و زنان ایران را که در سایه انقلاب اسلامی در هر حوزه چه علمی چه فرهنگی ورزشی چه سیاسی پیشرفت خارقالعادهای داشتند، نسبت به خود و کشور و اسلام و حکومت اسلامی بدبین و مأیوس سازند.
بدین مقصود، تاکنون دهها بنیاد غربی صرفا با تمرکز بر تغییر فکر و باور و سبک زندگی زنان ایران و مسلمان و با شعارهای جذاب و رنگارنگ همچون «قدرت بخشی به زنان برای ایجاد تغییرات اجتماعی» فعال شدند. بنیادهای آمریکایی نظیر «آژانس توسعه ملی آمریکا» (USAID)، که سرمایهگذاری بر دختران و برنامه «جایزه بینالمللی زنان شجاع»؛ با هدف تقدیر از زنان ساختارشکن و طغیانگر بر ارزشهای فرهنگی و منافع ملی کشورهای هدف تمرکز دارد. سازمان WPL با هدف ایجاد شبکه ارتباطی از سیاستمداران زن بهمنظور تحقق اهداف فمینیستی مثل پیادهسازی سند ۲۰۳۰، موسسه ولوم WLUML (شبکهای در میان زنان باهدف قداست زدایی از دین)، بنیاد هیفوس Hivos (اخلاقزدایی و دینزدایی از زن مسلمان)، از دیگر موارد هستند.
خانه آزادی(Freedom House) بنیاد دیگری است که مروج مبانی فمینیستی و غربی در ایران است و درزمینه ترجمه و چاپ برخی کتابها، مقالات و جزوات در زمینههای مختلف همچون مبارزه مسالمتآمیز، آموزش آموزههای انقلابهای رنگین و شبکهسازی و حمایت از جریان لیبرال و غربگرا در ایران و تخریب وجهه زن مسلمان فعالیت دارد. مورد دیگر موسسه ایرکس با هدف فعالسازی پروژه ضمن عقد در ایران است که با هدف تضعیف و تخریب حقوق و قوانینی که اسلام برای خانواده در اوایل ازدواج در نظر گرفته فعالیت دارد.
مراکزی که با عناوین انساندوستانه و دموکراسی و حذف تبعیضها و نابرابریها اما درحقیقت با هدف لغو احکام اسلام در خصوص زنان، فروپاشی خانواده و رسمیت دادن به انحرافات جنسی مثل روابط نامشروع، ازدواج غیرمتعهدانه، همجنس بازی، اباحه گری و قبح زدایی از هرزگی و.. عمل میکنند. مهمترین بال این پروژه ضد زن، البته با توجه به جذابترین بخش اسلام برای زنان غیرمسلمان طراحی و برنامهریزیشده است: حجاب. چرا حجاب؟
با روند رو به رشد اسلامگرایی و حجاب در کشورهای غربی، حدود ۲۰ سال است که «جنگ جهانی حجاب» به راه افتاده است. جنگی که ابتدا از فرانسه شروع شد. چراکه از جمعیت ۶۰ میلیونی فرانسه، حدود ۱۰ میلیون نفر مسلمان و تازهمسلمان شده بودند. در فرانسه که پیش از انقلاب اسلامی، تنها ۳ مسجد وجود داشت، تعداد مساجد در سه دهه به بیش از ۲۵۰۰ مسجد و نمازخانه رسید. رشد اسلام در این کشور، در بلژیک، انگلستان، اتریش، دانمارک و آلمان چنان پرشتاب بود که اسلامستیزان متعصب خشمگین ابراز میکردند چهره پاریس، چهره بروکسل و پایتختهای اروپا در حال تبدیلشدن به چهره شهرهای اسلامی است. بنابراین اولین گلوله جنگ جهانی حجاب در فرانسه شلیک شد. زنان مسلمان فرانسه بهعنوان بزرگترین جامعه مسلمان اروپا، از سال ۲۰۰۴ با تصویب قانونی از داشتن حجاب در مدارس دولتی، دانشگاهها و مراکز رسمی منع شدند. بعدازآن بلژیک، اتریش، دانمارک و بلغارستان قانونهای ممنوع کننده و محدودکننده حجاب به راه انداختند.
آلمان باوجود جمعیت گسترده مسلمانان و ادعای «برابری ادیان» از سال ۲۰۱۶ به شکل سازمانیافته زنان مسلمان را از داشتن حجاب منع میکند. زنان باحجاب نهتنها با تبعیض در مدارس ،دانشگاهها و مراکز آموزشی که حتی در محل کار، برای اشتغال و حتی مراکز درمانی، مزه زهرآگین دروغ «آزادی ادیان» و «احترام به عقاید» را چشیدند. زنان باحجاب حتی از شرکت در انتخابات و رویدادهای سیاسی در برخی کشورهای اروپایی محروم شدهاند. کار بهجایی رسید که در مهر ۱۴۰۱ «دیوان دادگستری اتحادیه اروپا» به دنبال شکایت زنی بلژیکی که به خاطر حجاب، از محل کارش اخراج شده بود، در یک اسلامستیزی آشکار و علنی، حکم ممنوعیت حجاب در محلهای کار در اروپا را صادر کرد و آخرین میخ را بر تابوت چوبین «آزادی پوشش»، و «آزادی عقیده» در اروپای مدعی آزادی و حقوق بشر کوبید. این است گوشهای از «جنگ جهانی حجاب» علیه زنان مسلمان.
اما «جنگ جهانی حجاب» مختص کشورهای غربی نبود. جنگ باحجاب به کشورهای مسلمان خصوصا ایران نیز کشیده شد. این جنگ در ایران با اسم رمز «آزادیهای یواشکی» و «دختران خیابان انقلاب» با هدف قبحزدایی و عادیسازی کشف حجاب در خیابان کلید خورد و با پروژه «مردم علیه مردم» که یکی از تاکتیکهای اصلی جنگ روانی است ادامه یافت. پروژهای که با پخش آبشاری کلیپهای کوتاه و کمحجم با مونتاژ خاص از درگیری خیابانی میان افراد محجبه و ملتزم به قانون با تعدادی بیحجاب در شبکههای اجتماعی بهویژه در اینستاگرام که به دلیل ظرفیتهای خاص این بستر، بهعنوان مهمترین پلتفرم در تعیین سبک زندگی شناختهشده، همراه بود.
ویدئو کلیپهایی که چند فاکتور مشخص و مشابه باهم داشتند، از جمله اینکه سوژه اصلی، درگیری فردی متجاهر و کاملاً بدون حجاب است که در خیابان پرسه زده و با خودنمایی سعی دارد افراد را تحریک به واکنش کند، و فرد با در دست گرفتن یک گوشی تمامی صحنهها را ضبط کرده و محتوای تولیدشده را به سرپلهای خارج از کشور ارسال میکند. هر چه میزان خشونت و یا هتک حرمت در این فیلمها بیشتر باشد، ضریب رسانهای آن نیز بالاتر بوده و با شدت و سرعت بیشتری در شبکههای اجتماعی و رسانهها پخش میشود. پروژهای که از منظر «جان ساورز» رئیس سازمان جاسوسی انگلیس MI۶ نیاز به صبر استراتژیک دارد و در زبان تئوریسینهای خائن اصلاحات، طرح «نرمالیزاسیون» در ایران یا «هنجار سازی» باهدف نهایی تغییر در عادتهای عمومی، برای «اصلاحات ساختاری» باید صورت گیرد. از این منظر، مسائلی چون حجاب را باید مانند عادت فرض کرده و آن را تغییر داد. در روانشناسی یکی از روشهای ترک عادت، نمایش خلقیات جدید است.
پروژه تظاهر خیابانی بر روی مسائلی چون حجاب را نیز باید از همین زاویه نگریست، بر اساس این طرح اگر افراد بیحجاب در جامعه هدف پخششده و خرق عادت کنند، بهتدریج امر موجود تغییر کرده و افزایش کنش و واکنشهای اجتماعی در داخل، بهتدریج آنتالپی فضا را بالابرده و جامعه به سمت دوقطبی شدن سیر خواهد کرد. اجرای پروژه مذکور بهصورت خودجوش ضریب هرجومرج و عدم توجه به قانون را بالا میبرد و از سویی توجه افکار عمومی را به این مسئله جلب میکند، ازاینرو تغییر هنجار باهدف نرمال شدن بدون فشار خارجی و با کمترین سطح از هزینه با تمسک به قوانین موجود اجرایی میشود. این نکته همان مسئله مهمی است که رهبر انقلاب اسلامی «مدظلهالعالی» از آن بهعنوان «جنگ ترکیبی» یادکردهاند.
درواقع دشمن با هدفگیری جامعه زنان بهمنظور تغییر جایگاه دین در زندگی، راه خود را کوتاه کرده و با تغییر در نگرش و منش دینی زنان، تغییر در نگرش و منش دینی جامعه را تعقیب میکند، ازاینرو باید فرصتها و تهدیدها را در حوزه زنان شناخت، چراکه مبتنی بر راهبردهای نظام سلطه، اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند از ناحیه زنان است و اگر موفق هم بشود بازهم از ناحیه بانوان خواهد بود.
وقتی زنان کانون توجه دشمن را تشکیل دادهاند شناخت فرصتها و تهدیدهای این حوزه بسیار مهم است و به همین دلیل واکاوی کارکرد دشمن بر فکر، اندیشه، اخلاق و عملکرد بانوان حائز اهمیت است. رصد اتاق فکرهای وابسته به بنیادهای برانداز نشان میدهد نحوه پیادهسازی اهداف براندازانه در ایران بهواسطه پیجویی
«خانواده زدایی»، «هرزگی زن» و «تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی» در ۴ لایه جنگ فرهنگی، سیاسی، روانی و اطلاعاتی در شرف انجام است. به تعبیری دیگر دشمن به دنبال آن است که با استحاله کارکردهای خانواده و تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی جامعه را از مسیر اسلامیت خارج نموده و از این طریق گسترش نظامسازی را مختل سازد. بنابراین راهبرد خانوادهزدایی ازجمله مهمترین و کارآمدترین راهبردهای تحقق اهداف نظام سلطه بوده که در بنیادهای برانداز در حال تئوریزه شدن باهدف پیادهسازی در جوامع اسلامی است. در این مسیر، غیرت زدایی دینی یکی از راهبردهای اصلی است.
بر اساس محورهای پیشگفته، عمده اقدامات دشمنان نظام در برهه فعلی، در راستای اهداف جنگ نرم علیه زنان و خانواده، تضعیف ثبات کشور و ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی است بر این اساس هجمه به نمادهای اسلامی، همواره محور اصلی اقدامات جریان برانداز نرم بوده است. در این میان «حجاب» بهعنوان یکی از شاخصترین نمادها و احکام اجتماعی اسلام و حاکمیت اسلامی مورد هجمههای بیشتری قرارگرفته است؛ چراکه زدودن حجاب از سطح جامعه به تعبیر معارضان نظام قدم اول در براندازی است. درواقع اهداف جنگ نرم علیه زنان و خانواده بهواسطه فعالیت رسانههای نوین در سه ساحت «تضعیف هویت دینی زن مسلمان و ابتذال مقام زنان»، «تضعیف نقش مادری زن مسلمان در خانواده» و «تضعیف ارزشهای خانواده، استحاله کارکردهایش و سرانجام انحلال آن» در حال پیگیری است.
مبتنی بر آنچه ذکر شد، میتوان اذعان کرد که نظام جمهوری اسلامی ایران صاحب فرصتهای مغتنمی است که براساس آن میبایست زمینبازی را به سرزمین دشمن منتقل کرده و در قالب یک استراتژی فعال تهدید جنگ نرم در حوزه زنان و خانواده را به فرصتی بینظیر مبدل سازد. ازجمله مهمترین این فرصتها، تبیین بیشازپیش دیدگاه اسلام پیرامون هویت، جایگاه، نقشها و مسئولیتهای زنان در یک سیستم حکیمانه است که قادر است تمامی شئون انسانی زن را مطابق با فطرت وی مدیریت نماید.
ارسال نظر