محمدکاظم انبارلویی
سخنی با مجمع روحانیون مبارز
این ایام مصادف با سالگرد شهادت شیخ فضلالله نوری است. شهیدی که حاضر نشد برای حفظ جان خود پرچم پناهندگی اجانب را بر سر در خانه خود بزند تا از کشته شدن و تهدید منافقان مصون بماند. او در برابر مشروطه انگلیسی ایستاد و در مورد برافراشته شدن پرچم غربزدگی در ایران هشدار داد. او در جهاد تبیین از یکسو علما، مراجع و روحانیون و از سوی دیگر مردم و نخبگان جامعه را خطاب قرار میداد و نسبت به سیاستهای مزدورانه و تجاوزکارانه انگلیس بانک بیدارباش میزد.
جریان غربزده که سر در آخور سفارت انگلیس داشت او را به جرم مبارزه با جدایی دین از سیاست و سکولاریزاسیون در میدان توپخانه دار زدند.
ایام، ایام محرم است فصل عبرتآموزی و روشنگری از حادثه کربلا و معارف عاشورا. امام حسین (ع) دو سال قبل از واقعه عاشورا در سرزمین منا خطبهای در برابر علمای اسلام و صحابی معروف پیامبر (ص) ایراد فرمودند.
بیش از ۷۰۰ تن از علما و روحانیون که اغلب از صحابه پیامبر بودند به خیمه امام حسین (ع) آمدند حضرت یک سال قبل از مرگ معاویه وظایف و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی آنها را در برابر استبداد و شرارت حکومت اموی و وضعیت جامعه اسلامی برشمرد. وی حادثه غدیر و اعلام حکمرانی خوب از سوی خداوند را یادآور شد. حضرت پرسشهایی را با شواهد تاریخی در مورد حقانیت علی (ع) و اهلبیت پیامبر (ص)
مطرح کردند که روحانیون در پاسخهای صریح به حقانیت او و علی (ع) و نامشروع بودن حکومت معاویه اقرار کردند.
امام حسین (ع) سپس در جملاتی بهعنوان نصیحت به علما فرمود:
اختلاف شما علما باعث شد جمعی هوسران و ظالم بر مردم حاکم شوند و زمام امور الهی را از دست شما درآورند. امور مملکت را به رأی خود تصرف کنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدیدآورند. امروز جماعتی معاند و تندخو و فرمانروایانی که نه خدا شناسند و نه معاد باور بر مردم مسلط شدهاند.
در پایان خطبه هم فرمود: اگر مرا یاری نکنید ستمگران بیشازپیش بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما میکوشند.
هر از چندی صاحب این قلم چند کلمه در نقد سیاست ورزی جمعی از روحانیون محترم کشور که با انشعاب از روحانیت مبارز در سالهای نخستین انقلاب با اذن امام بزرگوار نوعی سیاست ورزی را برای خود تعریف کردند، بیان میکنم.
مطالب زیر تتمه آن نقدها و پرسشهای مشفقانه به بهانه خطبه منا امام حسین (ع)
است تا چه قبول افتد چه در نظر آید.
۱- کارنامه سیاسی انشعاب مجمع روحانیون مبارز در سپهر سیاست ایران تاریک، مبهم و بیسرانجام درنهایت و خروج از ممشای امام (ره) در منشور برادری است. ارزیابی کارکرد سیاسی این انشعاب که سر از دو فتنه نرم در سالهای ۷۸ و ۸۸ درآورد موضوع نقد این مقاله نیست.
۲- با انشعاب روحانیون مبارز جمعی از روشنفکران دینی و برخی از نواندیشان بهاصطلاح دینی و … به آنها پیوستند و یک جریان نیرومند سیاسی در رقابتهای انتخاباتی پدید آوردند که حداقل تصدی ۴ دولت از ۶ دولت پدید آمده در انقلاب را به خود اختصاص دادند.
بخشی از تولیدات نرم این جریان پیوسته به روحانیون مبارز را میشود در فهرست زیر خلاصه کرد:
الف- افکار امام خمینی را باید به موزه تاریخ سپرد.
ب- دین افیون تودهها و حکومتهاست.
ج- قوانین اسلامی متعلق به ۱۴ قرن پیش است جوابگویی مشکلات امروز ما نیست.
د- شهادتطلبی موجب ترویج خشونت است.
هـ- تفکر شیعی مانع دموکراسی و موجب انحطاط کشور است.
و- مظاهر دینی چون حجاب وحیای زنان نماد عقبافتادگی است.
ز- راه نجات کشور اصلاحات ساختاری است. اصلاحات ساختاری هم یعنی حذف ولایتفقیه از قانون اساسی!
ح- روحانیون نباید مسئولیت اداره کشور را به عهده بگیرند.
ط- راهحل اساسی کشور سازش با آمریکا و پذیرش جایگاه ایران در نظم جهانی موردقبول آمریکاست.
ی- سکولاریزاسیون یک فرآیند تاریخی است ایستادن در برابر این فرآیند بینتیجه است.
۳- یکی از بزرگترین وظایف علما و روحانیون بهویژه کسانی که قبل از انقلاب دستی در مبارزه دارند، مقابله با اندیشههای منحطی است که تبلیغ ترویج آن موجب اضمحلال انقلاب میشود.
امام خمینی (ره) در وصیتنامه سیاسی – الهی خود و نیز رهنمودهایی که طی سالهای قبل و بعد از انقلاب و نیز در منشور برادری خطاب به همه، ازجمله روحانیون مبارز و روحانیت مبارز داشتهاند، امر به مقابله فکری با تولید نرم دشمن که در فهرست دهگانه بند ۲ این مقاله به گوشههایی از آن اشاره شد داشتند.
در کارنامه فکری و سیاسی مجمع روحانیون مبارز، بهویژه در بیانیهها و موضعگیری سیاسی صفحهای و حتی خطی از مقابله با هجوم بیوقفه روشنفکران قلابی دینی و تولیدات فکری آنها دیده نمیشود. نهتنها دیده نمیشود بلکه نوعی همراهی و حمایت هم از این رویکرد و مؤلفان و مصنفان ادبیات ضدانقلابی و ضد اسلامی این جماعت هم دیده میشود.
۴- نقد مشفقانه بنده به اعضای محترم مجمع روحانیون مبارز و اعضاء مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم این است که اگر این مواضع ضد اسلامی و ضدانقلابی را قبول دارید بیایید صادقانه به مردم بگویید تا مردم تکلیف خود را با شما بدانند. اگر قبول ندارید طی یک بیانیه صریح و شفاف از مبانی امام (ره)، قانون اساسی بهعنوان میثاق ملی و نیز مبانی انقلابی که مردم دهها هزار شهید برای آن دادهاند دفاع کنید و تبری خود را از این جماعت که تتمه منافقین و سلطنتطلبها و سکولارها و ضدانقلاب هستند اعلام نمایید.
۵- آیا وقت آن نرسیده است که مردم را در مبارزه با مظالم آمریکا و استکبار جهانی با مواضع صریح و شفاف یاری کنید و کارنامهای بر اساس وظایفی که امام حسین (ع)
برای علما برشمردهاند و امامین انقلاب در صحیفه نور به مناسبتهای مختلف به عهده علما گذاشتهاند، ارائه دهید. تجدیدنظر در نوع سیاست ورزی شما بر اساس رهنمودهای قرآن و ائمه معصومین و … قدری از آلام و رنجهای مردم میکاهد. از نوامیس فکری اسلام و مبانی قرآن و انقلاب دفاع کنید و در برابر جریانی که انقلاب مشروطه و نهضت ملی را به شکست رساندند و عمله جنگ نرم دشمن بودند، بایستید. همراهی شما با این جریان روسیاه دنیا و آخرت شمارا تباه میکند.
وقت آن است مجمع روحانیون مبارز به این پرسش پاسخ دهند؛ آن وظایف خطیری که امام حسین (ع) در خطبه منا برای علما برشمردند و آنها را به جهاد تبیین و دفاع از جریان حق در جامعه دعوت کردند آیا التزام دارند.
ارسال نظر