حنیف غفاری
دیپلماسی به معنای تعارف نیست !
حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل بهمانند یک «ماتریس» است! ماتریس در یک تعریف کلی، به آرایشی مستطیلی شکل از اعداد در قالب سطر و ستون شکل یافته گفته میشود.هراندازه تعداد سطرها و ستونها بیشتر باشد، ماتریس ابعاد گستردهتری را به خود میگیرد. در تحلیل احتمالات و رفتارها و خصوصا در حوزه آیندهپژوهی، تحلیل ساختارهای ماتریسی اهمیت فوقالعادهای دارد و مؤلفههای رفتاری بازیگران ، تبدیل به بردارهای آن ماتریس میشوند!در یک سیاست خارجی موثرو موفق، هرگز این سطرها و ستونها( در ساختار ماتریسی) نباید نادیده انگاشته شده و در یکدیگر ادغام یا خلط شوند. شاید بتوان در یک نگاه عمیقتر، سطرهای این ماتریس را بهمثابه تاکتیکها و ستونهای آن را بهمثابه راهبردهای کلان در نظر گرفت.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه و هیئت همراه با تأکید بر لزوم افزایش همکاریهای دو کشور بهویژه همکاریهای تجاری، رژیم صهیونیستی را از عوامل اصلی ایجاد اختلاف بین کشورهای اسلامی برشمردند.
ایشان صراحتا برخی سیاستهای دولت ترکیه در منطقه را ناقض امنیت در غرب آسیا دانسته و عملا حرکت آنکارا بهسوی پذیرش تلآویو بهعنوان یک شریک منطقهای و بینالمللی را بهمثابه خطایی بزرگ مورد شناسایی و تحلیل قراردادند.
در کنار این موارد، معظم له تأکید کردند که حفظ تمامیت ارضی سوریه بسیار مهم است و هرگونه حمله نظامی در شمال سوریه قطعاً به ضرر ترکیه، سوریه و همه منطقه، و به نفع تروریستها خواهد بود.
این پیامهای آشکار و صریح از جنس تبشیر نیست و بیشتر جنبهای انذار گونه دارد! آنچه مسلم است اینکه فرمایشات دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار اردوغان، خود یک درس سیاست خارجی برای مسئولین حوزه دیپلماسی کشور و دستاندرکاران جمهوری اسلامی در عرصه روابط بینالملل محسوب میشود. دال مرکزی و گزاره اصلی این درس بزرگ، مربوط به تعارفبردار نبودن عرصه دیپلماسی است.
نگاه شبکهای ، جامع و علی معلولی نسبت به پدیدههای جاری در جهان سبب میشود تا یک کشور هیچگاه خطوط قرمز خود را در تعامل با همسایگان فراموش نکند.تاکنون بارها عنوانشده است که ترکیه در حوزه سیاست خارجی خود نیاز به یک دوربرگردان دارد.سیاستهای ۱۰ساله اخیر آنکارا در سوریه، منجر به ایجاد حاشیهای امن برای گروههای تروریستی در حوزه شامات شده و فراتر از آن، آنکارا با حرکتی نامتوازن در قبال پرونده فلسطین ، سیگنالهای چندگانه و متناقضی را در قبال ظلم تاریخی و جاری صهیونیستها به ساکنان غزه و کرانه باختری مخابره میکند: یک روز ترک اجلاس داووس در اعتراض به حضور مقامات صهیونیستی و روزی دیگر سرودن پیام دوستی با رژیمی قاتل و کودک کش! عرصه دیپلماسی ، جایی برای لاپوشانی این تناقضات نیست بلکه اتفاقا عرصهای است که در آن ترکیب تبشیر،اقناع و انذار باید به صورتی استادانه عینیت پیدا کند. آرمانگرایی واقعبینانه ، درست در چنین قالب و چارچوبی مصادیق و نمودهای عملیاتی و پیش برنده خود را پیدا خواهد کرد…..
ارسال نظر