10 کتابی که هر رمان دوستی باید بخواند
همهی ما با عباراتی مثل «کتابهایی که باید قبل از مرگ خواند»، «کتابهایی که زندگی شما را عوض خواهند کرد» و «100 کتاب برتر» مواجه شدهایم. این دست عبارات کم نیستند و روز به روز به تعدادشان افزوده میشود. هر سایت فروش و معرفی کتابی را که باز میکنیم چشم و ذهنمان پر میشود از این تیترها و بلافاصله معرفی کتابهایی که زیر دستهی آن تیتر قرار میگیرند. اما این تیترها از جان کتابخوانها چه میخواهند؟
کتابخوان بودن پیشه و حتی تفریح جدی و تخصصیای است. یعنی که باید حواسمان باشد چه میخوانیم، چه میخواهیم بخوانیم و چه خواندهایم. کتابخوانی هم مثل هر موضوع دیگری شاخههای خودش را دارد که بررسی هر کدام نیازمند وقت، تخصص و حوصلهی خاص خودش است. به همین منظور است که افراد مختلف، سایتها و نشرهای مختلف و هر کتابفروشی در تلاشی همیشگی است تا بتواند کتابهای بیشتری را بشناسد و هر کتابی را به شخص مناسبی معرفی کند. و در همین راه است که دستهبندیهایی شکل میگیرد. همهی این تلاشها در راستای جزئیتر کردن موضوعات کتابها است که حاصلش چیزی نیست جز راحتتر به مقصد رسیدن هر کتابخوان. مقصدی که که کتاب بعدی یا شاید بهتر باشد اگر بگویم چراغ بعدی راهمان را روشن میکند.
این توضیحات را دادم تا بگویم فایدهی این تیترها و لیستهای پر شده از کتابهای معروفشان چیست.
ما در زمانهای زندگی میکنیم که فرصت برایمان غنیمت است. دوست داریم و مجبوریم هر کاری را در حداقل زمان ممکن انجام بدهیم. کتاب خریدنمان هم از این قاعده مستثنی نیست. چه برای خرید کتاب رمان، چه برای خرید هر کتاب دیگری دوست داریم کسی، راهنمایی، خلاصه جایی باشد که بتوانیم از آن کمک بگیریم. خب رسالت این لیستها هم همین است. با خودتان میگویید میخواهم رمانی بخرم و بخوانم اما نمیدانم و بعد صفحهی جستوجوی گوگل را باز میکنید و مینویسید «خرید کتاب رمان» و یا «خرید آنلاین کتاب» و بعد دکمهی جستوجو را فشار میدهید و تمام. چندین و چند مطلب معرفی و خرید کتاب آنلاین برای شما ظاهر میشود. اما همان طور که اسم این مقاله هم یکی از همین تیترهای معروف است قرار است که چند کتاب رمانی در آن به شما معرفی کنم.
رمان. گفتیم که کتاب خواندن هم مثل هر کار دیگری تخصص و شاخه و رشتهای دارد. رمان هم یکی از همین شاخهها یا رشتهها است. رمان یا همان داستان بلند گونهای از ادبیات است که مخاطب خاص خودش را دارد با ویژگیهای مختص به خودشان. حوصله دارند، پیچیدگی زندگی را دوست دارند و مشتاقانه به دنبال داستان زندگی دیگر آدمها میروند تا تجربه کسب کنند. پس اگر بخواهیم برای افرادی با این ویژگیها لیستی کوتاه از کتابهایی که باید بخوانند تهیه کنیم، آن لیست چگونه خواهد بود؟
«شازده کوچولو»
کتابی که جای خودش را میان کلاسیکها باز کرده و دور از ذهن نیست اگر بگوییم همهخوانترین رمان است. سخت میشود کسی را پیدا کرد که این کتاب زیبا و دلنشین را بخواند و ستایشش نکند. میتوانید شازده کوچولو که در اصل به زبان فرانسه نوشته شده است را با ترجمههای مختلفی بخوانید. اما فارغ از ترجمهای که انتخاب میکنید، مطمئن باشید که از خواندن این داستان دلنشین لذت خواهید برد.
«مسخ»
اگرچه داستان سخت و شاید تلخی داشته باشد اما مسخ با ما از واقعیت وجودیمان سخن میگوید. نخواندنش مساوی است با انکار بزرگی حقیقتی که از آن صحبت میکند.
«قلعهی حیوانات»
قلعهی حیوانات را در این لیست میگذاریم به نمایندگی از خودش و 1984. که باید هر دو را خواند. که درس زندگی میدهند. که چشمها را میشویند و ذهنها را باز میکنند تا آن چه را که دارد در اطرافمان اتفاق میافتد ببینیم. که غفلت نکنیم.
«زوربای یونانی»
از آن کلاسیکهایی که نباید خواندنش را از دست داد. کازانتزاکیس این کتاب را در سال 1946 میلادی به چاپ رساند و 18 سال بعد آنتونی کوئین نقش زوربای یونانی را در فیلمش بازی کرد. زوربای یونانی داستانِ دوستی است و اهمیت آن در زندگی و خوب زیستن. این کتاب به شما خوب زیستن را میآموزد. یادتان میدهد چگونه از ذرهذرهی آن به خوبی استفاده کنید و از آن چه که دارید لذت ببرید. زوربا در ادبیات داستانی از آن شخصیتهای دوستداشتنیای است که هرگز فراموشش نخواهید کرد.
«ناطور دشت»
داستانی از طغیانهای نوجوانی. از آن دورهای که هرگز از یاد نخواهیم برد. با این کتاب دردهایی که از سر گذراندیم و اتفاقاتی که برایمان افتاده است را دوباره زندگی خواهیم کرد. پا به پای شخصیت اصلی رمان، هولدن کالفیلد، خواهیم رفت به هر جایی که او قدم بگذارد.
«زمین سوخته»
داستانی از نخستین روزهای جنگ. داستانی از جنس خون و اشک. داستانی که شاید فکر کنید تکراری است و هزاران بار شنیده و خواندهایم، اما نه، این یکی را نشنیدهاید. این یکی را نخواندهاید. این کتاب نه تنها بین 10 کتابی است که هر رماندوستی باید بخواند که حتی جزو ده کتابی است که هر کسی باید بخواند.
«بار هستی»
بار هستی یک رمان است با درونمایهی فلسفی. از آن دست کتابهایی که خواندش کمی بیشتر از حد معمول طول میکشد. ذهنمان را بیشتر درگیر میکند و حواس جمعی میطلبد. بایدد با تمرکز کامل کلمه به کلمهاش را بخوانید و در ذهنتان حل و فصل کنید. خواندنش سراسر شگفتی و لذت است.
«گفتگو در کاتدرال»
اگرچه این کتاب در سال 1969 نوشته شده است، نویسندهاش در سال 2010 نوبل ادبیات را برده است. داستان این رمان بزرگ در جدلی میان قدرت، فساد و تلاش مداوم برای زیستن شکل میگیرد. کلمه کلمهاش کوبنده است و فراموشنشدنی.
«صد سال تنهایی»
نمیشود لیستی از بهترین کتابهای داستانی نوشت و از مارکز اسمی نبرد. همین طور که نمیشود از مارکز اسم آورد و از صد سال تنهایی نه! اسم مارکز در عالم ادبیات با رئالیسم جادویی گره خورده است. در توصیف این اثر از صفاتی مثل «جاودانه» و «تکرار نشدنی» به وفور استفاده شده است اما باید خاطرمان باشد که هر چند همهی این تعاریف درست است، «صد سال تنهایی» کتاب سادهای نیست و قرار هم نیست که به راحتی در یک نشست بخوانیمش. نیازمند وقت، حوصله و تمرکز است.
«کلارا و خورشید»
دوست داریم در لیستمان تعادل بین کتابهای جدید و قدیمی، کتابهای کلاسیک و مدرن، و خلاصه هر تعادلِ میان هر دوگانهای را حفظ کنیم. ایشی گورو نویسندهی جدیای است که در کارنامهاش کارهای خوب فراوانی به چشم میخورد. کلارا و خورشید که آخرین و جدیدترین کار اوست هم میان دیگر شاهکارهای او قرار میگیرد. داستانی لطیف و شیرین که پیچیدگیهای زندگی را به خوبی نشان میدهد و آیندهی انسان را برایش تصویر میکند.
سخن پایانی
لیست فوق ممکن است مانند هر لیست کوتاه و خلاصهی دیگری کم و کاستیهایی داشته باشد و جای کتابهای خوب بسیار زیادی در آن خالی است. سعی بر این بوده است تا در این مجال اندک کتابهای خوبی را انتخاب و معرفی کنیم.
ارسال نظر