همه­ی ما با عباراتی مثل «کتاب­هایی که باید قبل از مرگ خواند»، «کتاب­هایی که زندگی شما را عوض خواهند کرد» و «100 کتاب برتر» مواجه شده­ایم. این دست عبارات کم نیستند و روز به روز به تعدادشان افزوده می­شود. هر سایت فروش و معرفی کتابی را که باز می­کنیم چشم و ذهنمان پر می­شود از این تیترها و بلافاصله معرفی کتاب­هایی که زیر دسته­ی آن تیتر قرار می­گیرند. اما این تیترها از جان کتابخوان­ها چه می­خواهند؟

کتابخوان بودن پیشه و حتی تفریح جدی و تخصصی­ای است. یعنی که باید حواسمان باشد چه می­خوانیم، چه می­خواهیم بخوانیم و چه خوانده­ایم. کتابخوانی هم مثل هر موضوع دیگری شاخه­های خودش را دارد که بررسی هر کدام نیازمند وقت، تخصص و حوصله­ی خاص خودش است. به همین منظور است که افراد مختلف، سایت­ها و نشرهای مختلف و هر کتابفروشی در تلاشی همیشگی است تا بتواند کتاب­های بیش­تری را بشناسد و هر کتابی را به شخص مناسبی معرفی کند. و در همین راه است که دسته­بندی­هایی شکل می­گیرد. همه­ی این تلاش­ها در راستای جزئی­تر کردن موضوعات کتاب­ها است که حاصلش چیزی نیست جز راحت­تر به مقصد رسیدن هر کتابخوان. مقصدی که که کتاب بعدی یا شاید بهتر باشد اگر بگویم چراغ بعدی راهمان را روشن می­کند.

این توضیحات را دادم تا بگویم فایده­ی این تیترها و لیست­های پر شده از کتاب­های معروفشان چیست.

ما در زمانه­ای زندگی می­کنیم که فرصت برایمان غنیمت است. دوست داریم و مجبوریم هر کاری را در حداقل زمان ممکن انجام بدهیم. کتاب خریدنمان هم از این قاعده مستثنی نیست. چه برای خرید کتاب رمان، چه برای خرید هر کتاب دیگری دوست داریم کسی، راهنمایی، خلاصه جایی باشد که بتوانیم از آن کمک بگیریم. خب رسالت این لیست­ها هم همین است. با خودتان می­گویید می­خواهم رمانی بخرم و بخوانم اما نمی­دانم و بعد صفحه­ی جست­وجوی گوگل را باز می­کنید و می­نویسید «خرید کتاب رمان» و یا «خرید آنلاین کتاب» و بعد دکمه­ی جست­وجو را فشار می­دهید و تمام. چندین و چند مطلب معرفی و خرید کتاب آنلاین برای شما ظاهر می­شود. اما همان طور که اسم این مقاله هم یکی از همین تیترهای معروف است قرار است که چند کتاب رمانی در آن به شما معرفی کنم.

رمان. گفتیم که کتاب خواندن هم مثل هر کار دیگری تخصص و شاخه و رشته­ای دارد. رمان هم یکی از همین شاخه­ها یا رشته­ها است. رمان یا همان داستان بلند گونه­ای از ادبیات است که مخاطب خاص خودش را دارد با ویژگی­های مختص به خودشان. حوصله دارند، پیچیدگی زندگی را دوست دارند و مشتاقانه به دنبال داستان زندگی دیگر آدم­ها می­روند تا تجربه کسب کنند. پس اگر بخواهیم برای افرادی با این ویژگی­ها لیستی کوتاه از کتاب­هایی که باید بخوانند تهیه کنیم، آن لیست چگونه خواهد بود؟

«شازده کوچولو»

کتابی که جای خودش را میان کلاسیک­ها باز کرده و دور از ذهن نیست اگر بگوییم همه­خوان­ترین رمان است. سخت می­شود کسی را پیدا کرد که این کتاب زیبا و دلنشین را بخواند و ستایشش نکند. می­توانید شازده کوچولو که در اصل به زبان فرانسه نوشته شده است را با ترجمه­های مختلفی بخوانید. اما فارغ از ترجمه­ای که انتخاب می­کنید، مطمئن باشید که از خواندن این داستان دلنشین لذت خواهید برد.

«مسخ»

اگرچه داستان سخت و شاید تلخی داشته باشد اما مسخ با ما از واقعیت وجودی­مان سخن می­گوید. نخواندنش مساوی است با انکار بزرگی حقیقتی که از آن صحبت می­کند.

«قلعه­ی حیوانات»

قلعه­ی حیوانات را در این لیست می­گذاریم به نمایندگی از خودش و 1984. که باید هر دو را خواند. که درس زندگی می­دهند. که چشم­ها را می­شویند و ذهن­ها را باز می­کنند تا آن چه را که دارد در اطرافمان اتفاق می­افتد ببینیم. که غفلت نکنیم.

«زوربای یونانی»

از آن کلاسیک­هایی که نباید خواندنش را از دست داد. کازانتزاکیس این کتاب را در سال 1946 میلادی به چاپ رساند و 18 سال بعد آنتونی کوئین نقش زوربای یونانی را در فیلمش بازی کرد. زوربای یونانی داستانِ دوستی است و اهمیت آن در زندگی و خوب زیستن. این کتاب به شما خوب زیستن را می­آموزد. یادتان می­دهد چگونه از ذره­ذره­ی آن به خوبی استفاده کنید و از آن چه که دارید لذت ببرید. زوربا در ادبیات داستانی از آن شخصیت­های دوست­داشتنی­ای است که هرگز فراموشش نخواهید کرد.

«ناطور دشت»

داستانی از طغیان­های نوجوانی. از آن دوره­ای که هرگز از یاد نخواهیم برد. با این کتاب دردهایی که از سر گذراندیم و اتفاقاتی که برایمان افتاده است را دوباره زندگی خواهیم کرد. پا به پای شخصیت اصلی رمان، هولدن کالفیلد، خواهیم رفت به هر جایی که او قدم بگذارد.

«زمین سوخته»

داستانی از نخستین روزهای جنگ. داستانی از جنس خون و اشک. داستانی که شاید فکر کنید تکراری است و هزاران بار شنیده و خوانده­ایم، اما نه، این یکی را نشنیده­اید. این یکی را نخوانده­اید. این کتاب نه تنها بین 10 کتابی است که هر رمان­دوستی باید بخواند که حتی جزو ده کتابی است که هر کسی باید بخواند.

«بار هستی»

بار هستی یک رمان است با درون­مایه­ی فلسفی. از آن دست کتاب­هایی که خواندش کمی بیش­تر از حد معمول طول می­کشد. ذهنمان را بیش­تر درگیر می­کند و حواس جمعی می­طلبد. بایدد با تمرکز کامل کلمه به کلمه­اش را بخوانید و در ذهنتان حل و فصل کنید. خواندنش سراسر شگفتی و لذت است.

«گفتگو در کاتدرال»

اگرچه این کتاب در سال 1969 نوشته شده است، نویسنده­اش در سال 2010 نوبل ادبیات را برده است. داستان این رمان بزرگ در جدلی میان قدرت، فساد و تلاش مداوم برای زیستن شکل می­گیرد. کلمه کلمه­اش کوبنده است و فراموش­نشدنی.

«صد سال تنهایی»

نمی­شود لیستی از بهترین کتاب­های داستانی نوشت و از مارکز اسمی نبرد. همین طور که نمی­شود از مارکز اسم آورد و از صد سال تنهایی نه! اسم مارکز در عالم ادبیات با رئالیسم جادویی گره خورده است. در توصیف این اثر از صفاتی مثل «جاودانه» و «تکرار نشدنی» به وفور استفاده شده است اما باید خاطرمان باشد که هر چند همه­ی این تعاریف درست است، «صد سال تنهایی» کتاب ساده­ای نیست و قرار هم نیست که به راحتی در یک نشست بخوانیمش. نیازمند وقت، حوصله و تمرکز است.

«کلارا و خورشید»

دوست داریم در لیستمان تعادل بین کتاب­های جدید و قدیمی، کتاب­های کلاسیک و مدرن، و خلاصه هر تعادلِ میان هر دوگانه­ای را حفظ کنیم. ایشی گورو نویسنده­ی جدی­ای است که در کارنامه­اش کارهای خوب فراوانی به چشم می­خورد. کلارا و خورشید که آخرین و جدیدترین کار اوست هم میان دیگر شاهکارهای او قرار می­گیرد. داستانی لطیف و شیرین که پیچیدگی­های زندگی را به خوبی نشان می­دهد و آینده­ی انسان را برایش تصویر می­کند.

سخن پایانی

لیست فوق ممکن است مانند هر لیست کوتاه و خلاصه­ی دیگری کم و کاستی­هایی داشته باشد و جای کتاب­های خوب بسیار زیادی در آن خالی است. سعی بر این بوده است تا در این مجال اندک کتاب­های خوبی را انتخاب و معرفی کنیم.