به گزارش سراج24؛ سیده فاطمه موسوی: اساس اسلام بر مردم­سالاری بنا نهاده شده. در اصل اسلام یک دین مردمی برای رشد و ارتقای آحاد افراد بشر در مسیر کمال الهی و دستیابی به روح متأله واحد است. تعالی انسان بر مبنای وحدت متکثرات ترسیم گشته است. آنچه ما در فرایض دین مبین اسلام شاهد آن هستیم یکی شدن اجتماعات عظیم بشری است به عناوین مختلف. از نماز جمعه گرفته تا فریضه عظیم حج و حتی فلسفه وجودی توصیه­ها و روایات اهل بیت درخصوص برپایی مراسم پیاده­روی اربعین سالار شهیدان بر این منوال است که تکامل خود را در تعامل با یکدیگر ببینند در یک مسیر و برای نیل به یک هدف. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» آیه 103 آل عمران

اسلام بر پایه مردم­سالاری استوار است و انقلاب اسلامی نیز لاجرم بر مبنای مردم­سالاری بنیانگذاری شده است. انقلاب پدیده­ای مردمی است. اما نه لزوما پایدار. اغلب انقلاب­های شکل گرفته در اقصی نقاط جهان، از روسیه تا فرانسه، همگی ناپایدار و اسیر انحراف و سرگشتگی بوده­اند. به مرور زمان اصل مردمی بودن خود را از دست داده و دچار فراموشی در اهداف و آرمان­های خود گشته­اند. برخلاف انقلاب اسلامی که بعد از گذشت بیش از چهل سال همچنان استمرار داشته و علی­رقم بروز انواع فتنه­های داخلی و خارجی هنوز بر دوش مردم به حیاط پویا و مؤثر خود ادامه می دهد. حفظ دستاورد به مراتب ارزشمندتر از دستیابی به آن است.

مردم­سالاری و پایبندی به نظر و جایگاه بالای مردم در حکومت اسلامی، وظیفه و تعهدی شرعی بر دوش هیئت حاکمه است. در بسیاری از نظامات غربی، پایبندی به مردم­سالاری، تنها بر پایه یک قرار نانوشته عرفی بین حاکمان و مردم است، اما در اسلام، این رابطه یک رابطه شرعی و الهی است. رهبر انقلاب در اینباره فرموده‌اند: « مردم‌سالارى در نظام‌ اسلامى‌، مردم‌سالارى دینى است؛ یعنى به نظر اسلام متّکى است؛ فقط یک قرارداد عرفى نیست. مراجعه به رأى و اراده و خواست‌ مردم‌، در آنجایى که این‌ مراجعه لازم است، نظر اسلام است؛ لذا تعهد اسلامى به وجود مى‌آورد. مثل کشورهاى دمکراتیک غربى نیست که یک قرارداد عرفى باشد تا بتوانند به‌راحتى آن را نقض کنند. در نظام جمهورى اسلامى، مردم‌سالارى یک وظیفه‌ى دینى است.»

رهبر انقلاب در فرامایشاتی دیگر، در خصوص لزوم توجه به رأی و نظر مردم در چهارچوب اسلام فرموده‌اند:« در صدر اسلام حکومت پیغمبر و تا مدّتى بعد از رحلت پیغمبر، حکومت جامعه‌ى اسلامى یک حکومت مردمى بود. در دوران امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة والسّلام) مردم در صحنه‌ى حکومت به معناى واقعى دخالت داشتند، نظر میدادند، رأى میدادند، تصمیم میگرفتند و حقّ مشورت ــ که قرآن پیغمبر را به آن امر کرده است ــ متعلّق به مردم بود که: وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ؛ مردم حق دارند که با آنها مشورت بشود.»

اما آنچه در کتب تاریخ از انقلاب­های روسیه و فرانسه نقل شده نوعی آزادی لجام گسیخته ملت­هایی که سال­ها اسیر بند حاکمان مستبد پیشین خود بوده اند نحوی از افراط و تفریط در دو سوی انقلاب­های مذکور قابل مشاهده است. اسلام همواره توصیه به عدم افراط و تفریط نموده. در سیره اهل بیت سلام ­الله ­علیهم نیز مشهود است به عنوان الگویی از یک جامعه آرمانی در سایه اسلام ناب محمدی. نمونه­های بی­شماری برای آن می­توان نام برد که بارزترین آن فتح مکه بدون جنگ و خونریزی است، یا حضور مردم در عرصه­های مختلف جهاد و بیعت با امام و خلیفه بعد از پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه.

در همین راستا سیره و روش اصحاب انقلاب اسلامی ایران و مردم انقلابی ایران چنین بوده است. برخلاف جنایت­های بی­شماری که پس از انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب کبیر فرانسه توسط مردم معترض به استبداد و دیکتاتوری حاکم رقم خورد. چنانکه ننگ آن تا ابد بر گرده ی تاریخ جاودان است. انقلاب اسلامی ایران امتداد بعثت رسول مکرم اسلام صلوات الله علیه و هجرت آن حضرت از مکه به مدینه است که پیرو آن حکومتی اسلامی شکل گرفت و در سرار جهان گسترش یافت و پس از گذشت 1400 سال این میراث گرانبها به مردانی از پارس به ودیعه گذاشته شد به نام جمهوری اسلامی ایران.

برخلاف نظامات غربی، مردم سالاری در منظومه اسلامی، به معنای اباحه گری و آزادی مطلق نیست، مردم­سالاری اسلامی، به معنای احترام به نظر مردم در چهارچوب اسلام و در نظر گرفته شدن مصلحت جامعه ایمانی از سوی حاکم اسلامی است. در اندیشه‌ لیبرال دموکراسی، استبداد به معنای حکومت فرد یا گروهی واحد بر مردم است، اما در اندیشه اسلامی، استبداد، الزاماً ربطی به تعداد حکومت کنندگان یا حکومت شوندگان ندارد، بلکه به معنای نادیده گرفتن نقش مردم در حکومت و بی­توجهی به دستورات الهی است. ویژگی خاص حکومت‌های استبدادی در منظومه فکری اسلامی، در نظر گرفتن مصحلت فرد یا افرادی خاص، به جای در نظر گرفتن مصلحت اسلام و جامعه اسلامی است. رهبر انقلاب دراین­باره فرموده‌اند: « مراجعه به رأى و اراده و خواست‌ مردم‌، در آنجایى که این‌ مراجعه لازم است، نظر اسلام است.»  ایشان همچنین در فرمایشاتی دیگر فرموده اند: « در مردم‌سالاری اسلامی، روح، لُب و ماده‌ی اصلی عبارت است از اسلام؛ از این هیچ تخطی‌ای نباید بشود.»

درواقع مردم­سالاری اسلامی به مثابه یک خیابان دوطرفه و تعامل دوسویه میان مردم و اسلام است و اینکه مردم باید بر مبنای اصول اسلام حرکت کنند. چنانچه اسلام نیز بدون همراهی مردم کارکرد لازم خود را، که همانا رشد و سعادت آحاد بشر است، نخواهد داشت. درواقع افرادی که در خدمت اسلام قرار می­گیرند به نحوی مراتب رشد و سعادت خود را می­پیمایند.