فاصله «ولایتپذیری» تا «ولایتمداری»
«ایمان» در لغت به معنای «اعتماد کردن» است و در اصطلاح به مراحل یقین و باور به یک مکتب یا یک شخص گفته میشود. «پذیرش تحقیقی»، «باور قلبی»، «اقرار به زبان» و «پیروی از دستورات»؛ چهار مرحله تکامل ایمان است. حدفاصل «پذیرش تحقیقی» تا «پیروی از دستورات» میزان ارادت افراد به یک مکتب را مشخص میکند. لذا با تکیه به این شاخص میتوان ارادت اشخاص را موردسنجش و «راستیآزمایی» قرار داد.
«ایمان» در لغت به معنای «اعتماد کردن» است و در اصطلاح به مراحل یقین و باور به یک مکتب یا یک شخص گفته میشود. «پذیرش تحقیقی»، «باور قلبی»، «اقرار به زبان» و «پیروی از دستورات»؛ چهار مرحله تکامل ایمان است. حدفاصل «پذیرش تحقیقی» تا «پیروی از دستورات» میزان ارادت افراد به یک مکتب را مشخص میکند. لذا با تکیه به این شاخص میتوان ارادت اشخاص را موردسنجش و «راستیآزمایی» قرار داد.
با توجه به «نَص صریح قانون»، اعتقاد به « ولایتفقیه » بهعنوانیک اصل در قانون اساسی و یک رکن در ساختار سیاسی، لازمه فعالیت سیاسی در «جمهوریاسلامی ایران» است. اشاره مستقیم به پذیرش ولایتفقیه و حرکت در «مدار ولایت» در قانون اساسی، بیانگر «وحدت کلمه» و «رهبری واحد» است. لذا تعیین «سیاستهای کلان» از وظایف «رهبر» بوده و عمل به این سیاستها توسط افراد و جناحهای مختلف، میزان پیروی از «ولایتفقیه» را مشخص میکند. باگذشت زمان حدفاصل «حرف» تا «عمل» در پذیرش و پیروی از رهبری افزایش یافت.
تغییر «سبکزندگی»، «غربشیفتگی» و «ازجاکندگی اجتماعی» در بروز این عارضه بیتأثیر نبوده است اما میل به «دورویی» برای کسب «فرصت» نیز از دیگر عوامل بروز این بدعت است.
فعالیت «احزاب»، «مطبوعات»، «کاندیداها» و حتی «نهادهای مستقل» منوط به پذیرش این اصل (ولایتفقیه) میباشد. بهبیاندیگر تداوم حیات نهادها و اشخاص درگرو «اقرار زبانی» است. گاهی پذیرش «ولایتفقیه» محدود به «بیان» و «بیانیه» است و اطاعت از رهبر را شامل نمیشود بهبیاندیگر افزایش «دورویی» و «ریا» در جامعه سیاسی برای کسب فرصت، تبدیل به یک اصل انکارناپذیر شده است. بعضی از مکاتب و اشخاص در اقرار به زبان محدودشده و بهسوی «پیروی از دستورات» حرکت نمیکنند. آنها با بهانه توجه به «مطالبات عمومی» به اعمالنظر جناحی پرداخته و با پرهیز از اجرای «سیاستهای کلان»، اجرای طرح خود را در «دستورکار» قرار میدهند. طرح مصداق و نمونه تاریخی در جهت اثبات این موضوع، رسالت این یادداشت نیست لذا با پرهیز از این مسئله به شرح این آسیب سیاسی_اجتماعی خواهیم پرداخت. جناحگیری و پیروی از «مطامع سیاسی» موجب نقصان در پیروی از «ولایت» و عدم اجرای صحیح سیاستهای کلان میشود. بهطور مثال: حفظ اقتدار و تکیهبر عزتمندی در عرصه روابط بینالملل از ابتدای انقلاب بهعنوان سیاست کلان در حوزه «روابط خارجی» مطرح است لذا عقبنشینی از این مسئله (سیاست کلان) موجب «دوگانگی» در فرمان و اجراشده و بههیچعنوان قابلقبول نیست بهبیاندیگر این عقبنشینی استنکاف از فرمان ولایت، نقض آرمان انقلاب و تکیهبر نظر شخصی است. بروز چنین امری موجب «دلزدگی جامعه» از نحوه مدیریت خواهد شد علاوه بر آن دودستگی و عدم انسجام درونی، بروز مخالفت و طرح آلترناتیو را درپی خواهد داشت.
«ولایتمداری» به معنای پیروی و اطاعت بدون آگاهی و درک از دستورات و توصیهها نبوده و نیست بلکه پذیرش «وحدت کلمه» و «فرماندهی واحد» است. سعادت و ظفرمندی بدون فرماندهی واحد مشکل مینماید لذا با استناد به آیه «اَمرُهُم شوری بَینَهُم» میتوان به «همگرایی» و «اتفاقنظر» رسید. بهطورکلی حدفاصل «ولایتپذیری» و «ولایتمداری» در پذیرش فرماندهی واحد خلاصه میشود. عدهای با پافشاری بر دیدگاه شخصی و تکیهبر سهمخواهی در عرصه سیاسی مانع دستیابی و تحقق این مسئله (فرماندهی واحد) میشوند. آنها با مبادرت به جناحبندی و توجه به اولویتهای شخصی شرایط سرافکندگی ساختار سیاسی و ناامیدی جامعه را فراهم میکنند. این قلم به شوق پرهیز از اجرای این مسائل، سیاهه موجود را به رشته تحریر درآورده است و امید دارد با تکیهبر وحدت کلمه شرایط سرافرازی ایران و ایرانی را به تماشا بنشیند.
ارسال نظر