کوچه باز نکنید! آمریکا باخت و ایران بُرد
هفتمین فرعون آمریکایی هم با عقده ناگشوده «تسلیم یا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران» به آخر خط رسید.
۱-هفتمین فرعون آمریکایی هم با عقده ناگشوده «تسلیم یا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران » به آخر خط رسید. ترامپ این اواخر، هفتهای چند بار، با آمیزهای از نخوت و نیاز میگفت «منتظر زنگ ایرانیها هستم؛ آنها دنبال مذاکره اند... اگر قبل از انتخابات با من مذاکره کنند بهتر است... ایرانی ها پس از انتخابات سراغ مذاکره با من میآیند». او با همین سرسام به ته خط رسید؛ هر چند که آمریکا را بیحیثیتتر از همیشه کرد. یقینا اگر استواری ایران نبود، نه در انتخابات 2008 و 2012، اوبامای دموکرات بر نومحافظهکاران غلبه میکرد، نه ترامپ سال 2016 بر دموکرات ها پیروز می شد، و نه امسال، مقابل آنها کم می آورد. ناکامی سه دولت بوش، اوباما و ترامپ - با وجود قدرت نمایی بیحد و مرز - موجب شد ارابه قدرت احزاب حامی آنها در سربالایی واژگون شود. اگر مقاومت حکیمانه ایران و متحدانش نبود و جنگ افروزی در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن به شکست پر هزینه ختم نمیشد، جمهوریخواهان و دموکراتها، آن شکستهای انتخاباتی را تجربه میکردند و انتخابات اخیر تبدیل به جنگ گلادیاتورها میشد؟
۲- وضعیت آمریکا، نه امروز، که از زمان آمدن ترامپ تماشایی است. او تبلیغاتش را با انگشت گذاشتن بر حجم خرابی، خسارت و دروغهای دولت اوباما بنا کرد. ترامپ گفت «هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه هزینه کردیم. با پول این مداخلات نظامی می توانستیم دو بار آمریکا را بازسازی کنیم. پلهای ما فرسوده شده و پول ساخت مدرسه در فرانکلین یا لسآنجلس را نداریم». جامعه درمانده آمریکا را هر چه قطبیتر و از هم گسیختهتر کرد. مقاومت پیروز متحدان ایران، کمانه کردن فشار حداکثری، و آمدن ویروس کرونا که مانند موریانه به جان آمریکا افتاد، ترمز یاغیگری ترامپ را کشید. او در حالی که برخی رژیم های مرتجع را چند صد میلیارد دلار دوشیده بود و در شرق آسیا و اروپا هم باج میگرفت، با بحران اقتصادی دست به گریبان شد. رکوردهای سرسامآور ورشکستگی، بیکاری، بیخانمانی، گرسنگی و تلفات بالای کرونا در آمریکا سند این ادعاست. اگر ایستادگی جبهه مقاومت نبود، دموکرات ها و جمهوریخواهان در دهه اخیر در سر بالایی نمی افتادند تا در دو انتخابات اخیر، همدیگر را گاز بگیرند و لگد بزنند.
۳- التهابات جامعهای که بهشدت قطبیشده بود، با انتخابات وارد فاز جدیدی شد. نیمی از رای دهندگان همچنان ترامپ را ترجیح دادند و تصور میکنند تقلب شده. برای همین، وزیر دفاع آلمان هشدار میدهد «وضعیت آمریکا به مرز انفجار رسیده است». ترامپ، کاری را که نباید، با آمریکا کرد. آمریکا نُه ماه است درگیر آشوب و جنگ شهری در برخی مناطق است. تحلیلها را ببینید؛ «توماس فریدمن تحلیلگر نیویورکتایمز: برنده انتخابات هر کس باشد، بازنده مشخص است؛ آمریکا». «فرانس ۲۴: بدترین سناریو در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا در حال رقم خوردن است. این فقط یک سناریوی ترسناک نیست؛ بلکه دارد اتفاق میافتد». «مجری NBC: بزرگترین تلاش برای بیاعتبار کردن آمریکا در حال انجام است. اگر این اتفاق در کشور دیگری رخ میداد، رهبران جهان، تهدید به تحریم میکردند». سیانان: قدرتمندترین شخص روی زمین مثل یک لاک پشت به پشت افتاده و دست و پا میزند و تمام مردم دنیا هم دارند تماشا میکنند».
۴- متاسفانه کسانی در داخل اصرار دارند عصا زیر بغل کدخدای گردن شکسته بگذارند، و درماندگی او را به عنوان نقطه قوت برای مردم ما فاکتور کنند! اینان در حالی آمریکا را بزک میکنند، که آدرس گشایش اقتصادی را به آمریکا حوالت دادند و ثمره فریبشان، رکود اقتصادی و هشت برابر شدن قیمت ارز و خودرو و سکه و سایر اقلام بود. آنها همین دو ماه قبل به خیال ماندگاری ترامپ، در نشریه حزب اتحاد ملت نوشتند «چه عیبی دارد مثل رئیسجمهور صربستان - مثل برّه در مذبح و برده در مسلخ - برویم با ترامپ مذاکره کنیم». حالا هم بایدن را می آرایند و حال آن که او معاون دولتی بود که قطعنامه تحریمی 1929 و تحریمهای موسوم به فلجکننده را به تصویب رساند؛ و پس از برجام نیز بر حجم تحریمها افزود. خبرگزاری بلومبرگ آبان 97 نوشت «از تحریمهای ترامپ به عنوان سختترین تحریمها یاد میشود، اما واقعیت این است که تحریمهای اوباما مخربتر بوده است».
۵- از کل تحریم های ضد ایرانی آمریکا، ۲۲ فقره در دولتهای دموکرات و ۷ مورد در دوره جمهوری خواهان تصویب شده، و در این میان، دولت اوباما با ۱۳ تحریم، رکورددار است. قطعنامه 1929 شورای امنیت که در حمایت از فتنه سبز تصویب شد، شدیدترین فشارها را در زمینه انرژی، دسترسی ایران به منابع مالی، و کشتیرانی و حمل و نقل هوایی ایجاد میکرد. اوباما در ژوئن ۲۰۱۰ هم تحریمهای جامع (سیسادا) را امضا کرد که فشار گستردهای را در حوزه نفت، پتروشیمی و مبادلات بانکی تحمیل می کرد. فشار برای کاهش صادرات نفت ایران، قبل از برجام آغاز و پس از آن - با وجود وعدههای دروغین - شدت یافت. همچنین تحریمهای ده ساله داماتو، نوامبر ۲۰۱۶، تحت عنوان «آیسا» تمدید شد. این اقدام با ۴۱۹ رأی موافق و یک رأی مخالف در مجلس نمایندگان، و ۹۹ رأی موافق سناتور ها در سنا (با اتفاق آرای دو حزب) به تصویب رسید؛ چرا که تحریم، سیاست اجماعی دو حزبی است. این اقدام، نقض قطعی برجام بود. اما اوباما ژانویه دیماه 94 مقارن اجرایی شدن برجام! «ایسا» را تایید و فرمان اجرایی آن را صادر کرد. تحریمهای کاتسا (مادر تحریمها) نیز با اتفاق نظر دو حزب، در کنگره تصویب و توسط ترامپ اجرایی شد. کاتسا مرداد 96، با ۴۱۹ رأی موافق و فقط ۳ رأی مخالف در مجلس نمایندگان تصویب شد. در سنا هم ۹۸ سناتور از دو حزب رای موافق دادند و فقط ۳ نفر مخالفت کردند.
۶ - سردار سلیمانی(ره) برای ملت ما یک شاخص است. فرمانده شجاع و پیروز ما، عمق اتاق فرماندهی دشمن را می دید که گفت «برای دشمن، برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی... برجام اصلی در داخل ایران است. آنها برجام دو و سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید در ایران خشکانده شود». او با همین دقت نظر، مهر 95 هشدار داد «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است». جنایت ترور سبعانه حاج قاسم، در دولت ترامپ اتفاق افتاد. اما کیست که نداند دموکراتها بیش از جمهوریخواهان کینه وی را در دل داشتند. پروژه پیچیده دولت اوباما (جنگ نیابتی داعش) را سردار سلیمانی نابود کرد. بنابراین، جو بایدن ملعون بلافاصله پس از آن جنایت تروریستی بیانیه داد: «هیچ آمریکاییای در مرگ قاسم سلیمانی عزاداری نمیکند. او مستحق این مجازات بود». چهره کریه بایدن آرایششدنی نیست. او سالها قبل گفته بود «باید کاری کنیم خانه امن ایرانیها ناامن شود» و «نیازی به یهودی بودن نیست تا صهیونیست باشی. من صهیونیستم». بایدن مهرماه 92 در کنفرانس یهودیان در واشنگتن گفت: «یک پیوند اخلاقی میان آمریکا و اسرائیل وجود دارد. تلآویو حامی منافع ما در منطقه است و بدون آن، منافع و امنیت ما به خطر میافتاد. اگر اسرائیل نبود، ما باید سرمایهگذاری میکردیم و اسرائیل دیگری میساختیم. حمایت ما از اسرائیل تزلزلناپذیر است».
۷ - بایدن، خواستار سختگیری است نه گشایش؛ «سیاست ترامپ شکست خورد. روشهاى زیرکانهتری براى سختگیرى بیشتر علیه ایران وجود دارد». دموکراتها بارها گفتهاند به تعهدات برجامی ایران بسنده نمیکنند و امتیازات جدید میخواهند. مشاوران بایدن میگویند ایران، هم باید دائمیسازی بندهای رو به پایان برجام را بپذیرد و هم، توانمندی نظامی و نفوذ (امنیت) منطقهای خود را واگذار کند. اینها در حالی است که دموکراتها با تحریمهای جدید، تعهدات برجامی را به استهزا گرفتند. بایدن حتی اگر وانمود کند، قطعا به تعهدات برجامی بر نمیگردد؛ او هم تحریمهای ترامپ را فرصت فشار بیشتر میداند. اما حتی اگر هم ارادهای برای بازگشت به برجام داشت، تحریمهایی که با هماهنگی اوباما و ترامپ در کنگره تصویب شده، مانع از این کار میشد. تحریمهای جدید و پیاپی، طی پنج ساله پس از برجام اعمال شد؛ چون کسانی این طرف به موگرینی تضمین داده بودند در هیچ صورتی، از برجام خارج نمی شوند!
۸ - آرزواندیشی درباره انتخابات آمریکا برای کسانی که هفت سال تمام، مرتکب سوءمدیریت فاحش شدند، کارنامه نمیسازد. زمزمه دوباره رفتار التماسی، معنایی جز این ندارد که راسا هیچ هنر و کفایتی ندارند و نباید در این نُه ماه باقیمانده نیز، انتظار همت و تدبیر و تلاش از آنها داشت! آنها با وجود این که معیشت مردم را گروگان گرفته و خسارت زدهاند، طلبکاری هم میکنند. اما کسانی که اقتصاد را با دلار 3700 تومانی تحویل گرفتند و با تدابیر وارونه به 33 هزار تومان رساندند، نمیتوانند هفت هشت هزار تومان کاهش نرخ ارز را برای مردم فاکتور کنند و دوباره آدرس اعتماد به دشمن را بدهند. در مصنوعی بودن این نوسان قیمت همین بس که تقریبا تاثیری در دیگر قیمت ها نداشته است. بندبازان سیاسی هر وقت خرابکاریهای ارزی خود را جبران کردند و نرخ را به سال 92 یا حتی دو برابر آن برگردانند، تازه به نقطه صفر آغاز باز می گردند. اما قبل از این جبران، هیچ وعده و ادعای دیگری از این کلان بدهکاران طلبکارنما مسموع نیست. سی هزار تومان گران شدن ارز و سپس هشت هزار تومان ارزان شدن آن، مایه عار است، نه افتخار. اینان همانهایی هستند که 18 میلیارد دلار ذخیره ارزی را در حلقوم رانتخواران ریختند.
۹- مردم ما هر چه با احترام به تولیدکننده مینگرند، از زندگی انگلی دلالان منزجرند. اولی زحمت میکشد، ارزش افزوده میآفریند و تولید قدرت میکند. اما دومی، به سودای سود نامشروع و برای عافیت خود، زندگی مردم را در معرض دستبرد قرار می دهد. نگاه برخی محافل به حکمرانی، مدیریت و سیاست خارجی، همین سبک دلالانه است، نه تولیدکننده قدرت و سرمایه و اعتبار. به جای این که نگاه درونزا به اقتدار و اقتصاد و امنیت ملی داشته باشند و برای آن تدارک کنند، دلالی بیگانه را میکنند. با ضعیفنمایی طرف خودی و قدرتمندنمایی دشمن درمانده، چنان صحنهآرایی می کنند که تصور شود چارهای جز تحقیر و تسلیم بیانتها وجود ندارد.
۱۰- درباره تعامل با آمریکا، حقیقت همان است که چندی قبل آقای ظریف گفت: «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد». و به تعبیر آقای عراقچی : «نتیجه پایبندی به برجام، تحریمهای بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می دهد».
محمد ایمانی
ارسال نظر