خیالتان راحت باشد آقای ترکان!
به نظر میرسد مرز میان حافظه کوتاهمدت و بلندمدت آقای ترکان و البته برخی دیگر از صاحبنظران و مهرههای فکری - عملیاتی تاثیرگذار در دولتهای یازدهم و دوازدهم با یکدیگر خلط شده است!
اکبر ترکان، مشاور سابق رئیسجمهور و یکی از افراد صاحب نفوذ در دولت، اخیرا به نکات جالبتوجهی درباره هرگونه مذاکره احتمالی در دولت بعدی اشاره کرده است:
«تا زمانی که همه کشور صددرصد به طور کامل دست این طیف ( اصولگرایان ) نیفتد، نمیگذارند کار کشور جلو برود اما اگر همه چیز را دست خودشان بدهیم، میروند و به اسم حرکت عزتمندانه همه روابط بینالمللی و موافقتها را گرفته و حل میکنند».
به نظر میرسد مرز میان حافظه کوتاهمدت و بلندمدت آقای ترکان و البته برخی دیگر از صاحبنظران و مهرههای فکری - عملیاتی تاثیرگذار در دولتهای یازدهم و دوازدهم با یکدیگر خلط شده است! گویا ایشان فراموش کردهاند دولت متبوع آنها، از مهرماه 92 تا تیرماه 94، اقتصاد داخلی و حتی آب خوردن مردم را معطل «توافق هستهای» با اعضای 1+5 و در راس آنها آمریکا کرده و پس از آن نیز بلافاصله « برجام » را به خطکش و مقیاسی برای تشخیص سره از ناسره تبدیل کرد! در آن زمان، تنها گناه اقشار انقلابی و بصیر این بود که به دولت هشدار میدادند «یک توافق ابطالپذیر» نمیتواند به مبنایی برای تصمیمسازی برای اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل شود! فارغ از توهینها و فحاشیهایی که امثال آقای ترکان و همراهان ایشان در دولت و حتی شخص رئیسجمهور نثار منتقدان کردند، اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان نیز قاطعانه مدعی بودند «سرنوشت توافق هستهای» ارتباطی با اراده و امیال شخصی و سیاسی رئیسجمهور بعدی آمریکا- کسی که پس از اوباما بر سر کار میآمد- ندارد و مستاجر جدید کاخ سفید، هر فردی که باشد و هر اندازه نیز با برجام مخالف باشد، نمیتواند با خروج از این توافق، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را زیر پا بگذارد!
بهتر بود آقای ترکان قبل از اینکه با سخنان اخیرشان، اعتبار سیاسی خود را بیش از پیش زیر سوال ببرند، به تقویم نگاهی میانداختند و متوجه میشدند هنوز دولت آقای روحانی بر سر کار است نه دولتی اصولگرا! قطعا آقای ترکان نمیتوانند منکر این حقیقت شوند که متاسفانه افزایش هزینههای «خروج دولت ترامپ از برجام»، معلول «جایابی نادرست و خطرناک برجام» در معادلات اقتصادی- سیاسی کشور بوده است. مگر در دولت قبل، با وجود اینکه تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز علیه کشورمان وجود داشت، شاهد دلار 31 هزار تومانی و سکه 16 میلیون تومانی بودیم؟!
نکته دیگر به اصل ادعای آقای ترکان درباره مذاکره با آمریکا بازمیگردد. آقای ترکان بهگونهای سخن میگویند که گویا دستان دولت در مذاکره با آمریکا در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی بسته بوده است! بهتر است ایشان خاطرات قدم زدن کری و ظریف در خیابانهای لوزان یا مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم هفتگی و بلکه روزانه میان تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان و تیم مذاکرهکننده آمریکایی را در طول برگزاری سلسلهمذاکرات برجام مرور کنند تا متوجه ادعای مضحک خود درباره ناتوانی دولت در مذاکره با آمریکا شوند! مذاکرات دولت متبوع آقای ترکان با دولت آمریکا پس از انعقاد برجام نیز در قالب «جلسات کمیته مشترک توافق هستهای» ادامه داشت. اینکه آقای ترکان بدعهدی مطلق دولت اوباما در عادیسازی روابط بانکی و اعتباری با ایران و فراتر از آن، خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق هستهای با ایران را به نام «نظام» و «اصولگرایان» فاکتور میکنند، در بهترین و خوشبینانهترین حالت ممکن، برگرفته از ضعف حافظه ایشان است!
آقای ترکان مدعی شدهاند در دولت اصولگرای بعدی، به نام «مذاکرات عزتمندانه» شاهد انعقاد توافقاتی در حوزه سیاست خارجی کشورمان خواهیم بود. ایشان میتوانند اطمینان داشته باشند دولت اصولگرا، حتی اگر قرار باشد مذاکرهای با دشمنان صورت دهد، با خیال خام و توهم خطرناک «تبدیل دشمن به دوست» و «اعتماد به تعهدپذیری دشمن» این اقدام را صورت نخواهد داد! بهتر است آقای ترکان و امثال ایشان، متوجه این حقیقت باشند که «مذاکره عزتمندانه» یا «نرمش قهرمانانه»، یک «چارچوب مفهومی» برای توجیه مذاکره با دشمن نیست، بلکه یک «مطالبه ولایی و مردمی» است؛ مطالبهای که دولت آقای روحانی نه تنها آن را محقق نکرد، بلکه با ارسال آدرس خزانه خالی کشور به نظام بینالملل و ربط دادن آب آشامیدنی مردم به برجام، بانی انعقاد توافقی عجولانه و وارد آمدن خسارت محض به کشور شد! ما به آقای ترکان اطمینان میدهیم اگر دولت بعدی، انقلابی و اصولگرا باشد، هرگز کشور را به نقطهای نخواهد رساند که نه سانتریفیوژها بچرخد و نه چرخ زندگی مردم! توصیه ما به ایشان و دیگر مدافعان دوآتشه سیاست خارجی منفعل و زیانده کشور طی سالهای اخیر این است که لااقل در مدت زمان اندک باقیمانده، سکوت کرده و به محاسبه فاصله «وعدههای خود در سال 92» و «واقعیات کشور در آستانه سال 1400» متمرکز شوند!
محمدحسین مهدویزادگان
ارسال نظر