فعلا بر مساله زندگی در کرونا تمرکز کنیم
یک استاد دانشگاه و پژوهشگر می گوید چون واقعا نمی دانیم که جهان بعد و یا با کرونا چه خواهد شد، خردمندانه نیست بیش از اندازه ذهن و زندگیِ خود را درگیرِ آینده کنیم و به استقبال مرگ رویم.
دکتر عباس عاشوری نژاد ضمن اشاره به مسائل و معضلاتِ رفتاری مردم و تغییرِ عادات آن ها در ارتباط با کرونا و زندگی پس از کرونا گفت: وقتی که شب می خوابیم و صبح برمی خیزیم و می بینیم که هیولای مرگ، این بار با چهره ای پلیدتر و غریوی وحشتناک تر، هجوم آورده و آغوشِ کثیفِ خود را به پهنای جهان گشوده و درها بسته و راه گریزی نیست؛ نه در خانه امنیت است و نه در روستا و شهر و نه در کشور و هر کجایِ جهان...
وی ادامه داد: مصیبت بارتر این که نجات دهندگان، از رهبران جهان و پزشکانِ حاذق و غیره، دست و پای خود را گم کرده اند و رنگ و رویشان را باخته و تنها پیامشان این است که در خانه بمانید تا کم تر بمیرید، کاملا طبیعی و قابل انتظار است که این آدم نمایانِ پست تر از پست ترین حیوانات و این انسان های شریف تر از شریف ترین فرشتگان، دست به هر کاری بزند.
وی ادامه داد: کاملا طبیعی و قابل انتظار است که برخی از آدم نمایانِ پَست تر از حیوانات، در این شرایط، که مرگ جسورتر از همیشه، حاضر و آماده پشتِ در خانه خودشان نشسته تا جان او و فرزند و پدر و مادرش را هم بگیرد، نه تنها ماسک ها را احتکار و الکل های تقلبی را تولید کنند، بلکه در ادامه کفن ها را هم بدزدند و بر اجسادِ مردگان هم رحم نکنند و هر کار دیگری که به خیال در نمی آید...
این پژوهشگر اظهار کرد: کاملا طبیعی و قابل انتظار است که برخی از انسان های برتر از فرشتگان، در این شرایط که مرگ جسورتر از همیشه، حاضر و آماده پشتِ در خانه شان نشسته تا جان او و فرزند و پدر و مادرش را هم بگیرد، خانه و کاشانه و جان و مال و هستی و نیستی خود را فدا کنند تا شاید انسانِ بی چاره و وامانده ای را از چنگالِ کرونا نجات دهند و به قیمت خاموشیِ ابدی خویش، شمعی را در طوفانِ این حادثه روشن نگه دارند و هر کار دیگری که به خیال هم در نمی آید.
عاشوری نژاد تاکید کرد: در حد فاصل این آدم نمایانِ پست تر از پست ترین حیوانات و این انسان های شریف تر از شریف ترین فرشتگان، دیگرانی هستند که در طبقات مختلف زندگی می کنند و این واقعیت های به غایت تلخ و شیرین همچنان ادامه دارد... جان کلام این که از این موجودِ دو پا، هر چیزی برمی آید و هر رفتاری قابل انتظار است.
وی خاطرنشان کرد: بعد از این باید بگویم که در این شرایط کرونایی و مرگ های آسان فراگیر و فجایع انسانی، نباید از وضعیتِ موجود و عواقبِ آن چه قرار است رخ دهد، بیش از اندازه هراسان باشیم. قبلا گفته و به بهانه های مختلف نوشته ام که در اصلِ مساله و فاجعه ای که امروز و احتمالا فردا رخ می دهد تردیدی ندارم و بسیاری از نگرانی های ما کاملا به جا است، اما در این هم تردیدی ندارم که واقعا هیچ کس نمی داند که فردا چه خواهد شد. عده ای معتقدند که داستانِ غم انگیزِ کرونا، دیر یا زود تمام خواهد شد و جهان بعد از کرونا، هشیار می شود و مردمان دست از این همه ویرانی خویش، دیگران و طبیعت برمی دارند و...
این استاد دانشگاه اضافه کرد: عده ای معتقدند که جهان بعد از کرونا، پلیدتر خواهد شد و مردمان با تهوّرِ بیشتری به نابودی خویش و دیگران و طبیعت برمی خیزند و... عده دیگری هم معتقدند که جهان بعد از کرونا و یا با کرونا خیلی تغییری نخواهد کرد و انسان بالاخره به همه چیز عادت می کند و زندگی را ادامه می دهد. عده ای هم معتقدند که واقعا نمی دانیم که در جهان بعد از کرونا و یا با کرونا چه خواهد شد و به این دلیل ذهن خود را درگیر مساله ی بعد نمی کنند و...
عباس عاشوری نژاد خاطرنشان کرد: من اگرچه بسیار معتقدم که آینده پژوهی ضرورت زیادی دارد و ما باید، با تحقیقاتی عالمانه مبتنی بر واقعیت، شرایط زندگی در جهان پس و یا با کرونا را پیش بینی کنیم و راه و چاره هایی برای خوشبختی و یا کاستنِ از بدبختی بیندیشیم ولی چون واقعا و حقیقتا نمی دانیم که جهان بعد و یا با کرونا چه خواهد شد، خردمندانه نیست بسیاری از ما که کارمان آینده پژوهی در علوم مختلف از جمله اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی و... نیست، بیش از اندازه ذهن و زندگیِ خود را درگیرِ آینده کنیم و به استقبال مرگ رویم.
وی افزود: حتی گمان می کنم که به غیر از شاخه های آینده پژوهی در رشته های مختلف که باید متمرکزِ بر آینده باشند، ضرورتی ندارد که این همه پژوهشگران و صاحبنظران اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و روانشناسی و غیره وضعیت حال را رها کنند و انسان و جامعه را در شرایطِ وخیمِ فعلی فروگذارند و درگیر آینده شوند.
این استاد دانشگاه توضیح داد: ساده تر و شفاف تر بگویم به نظر من، مساله اصلی ما جهانِ آیندهِ پس و یا با کرونا نیست، مساله اصلی ما وضعیتِ موجودِ ما با کروناست. در واقع اگر ما الان نتوانیم در برابرِ دیوِ وحشتناکِ کرونا مقاومت کنیم و بقایایِ زندگی خود را از این جهنّم بیرون کشیم، قطعا در آینده نمی توانیم زندگی خوبی داشته باشیم، چه با کرونا و چه بی کرونا!
وی تاکید کرد: در این شرایط خردمندانه است که مردم را بیش از آن چه هست، هراسان نکنیم. ما در این دوره بیش از هر دوره دیگر نیازمندِ امید هستیم، نه امیدی واهی مبتنی بر اوهام و خرافات بلکه امیدی مبتنی بر واقعیت های موجود. از نظر من که تا حدودی روانشناسی خوانده ام و درباره مفاهیم، معانی و کاربردهای آن در زندگی اندیشیده ام و تا حدود زیادی بر این مبنا زیسته ام، یک واقعیتِ موجود این است که برای تاب آوری در برابر شرایطِ دشوارِ فردی و اجتماعی، بیش از هر چیز، ما نیازمند آرامش هستیم.
عاشوری نژاد تصریح کرد: انسانِ ناآرام نمی تواند از تمامی نیروهای خود در برابر ناملایمات و سختی های موجود استفاده کند. قابل تامل فراوان است که آرامش، بیش از آن که نتیجه فکر کردن باشد، محصولِ فکر نکردن است، فکر نکردن درباره چیزهایی که ارزش فکر کردن ندارد... و یکی از چیزهایی که ارزش نگرانی ندارد، احتمالِ رخدادِ وقایعِ تلخِ آینده است.
وی ادامه داد: در واقع ما با درگیر کردن ذهن خود در احتمالِ وقایع تلخِ آینده، حال خود را خراب می کنیم. ساده، اما واقعی فکر کنیم و ببینیم که ما در گذشته، چه بسیار، حال خود را خراب کرده ایم و درباره احتمالِ رخدادِ مصیبت های شخصی و اجتماعی در آینده فکر کرده ایم، اتفاقاتی که اصلا رخ نداد... فقط در این میان حالِ خود را خراب کردیم... وانگهی اگر حال خود را خراب کنیم، اساسا دیگر توانایی مواجهه با وقایع احتمالی تلخِ آینده را نخواهیم داشت. بنابراین، بیش از اندازه نگرانِ آینده محتمل بودن و این قدر نگران چهانِ پسا و یا با کرونا بودن، یک نوع خودویرانگری است.
این پژوهشگر بیان می کند: من که رشته تخصصی ام تاریخ است و حدود ۳۰ سال است که در دانشگاه تاریخ را با رویکرد فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی تدریس می کنم و سرگذشتِ گذشتگان را زیاد خوانده ام و از این طریق با مردمان بسیار در گذشته های دور و نزدیک زیسته ام و با آن ها همزاد و همذات پنداری کرده ام اینک به روشنی می دانم که وضعیت آینده جهان اصلا قابل پیش بینی نیست. ممکن است آینده بسیار بدتر شود، ممکن است بسیار بهتر و ممکن است خیلی تغییر نکند...
وی یادآور شد: کمتر کسی می توانست حتی گمان کند که بتواند از مخوف ترین اردوگاه مرگ در جهان یعنی اردوگاه "آشویتس" و کوره های آدم سوزی نازی ها جان سالم به در برد، حتی اندیشمندی چون دکتر ویکتور امیل فرانکل... اما جنگ تمام شد و بسیاری از اسیران از آن اردوگاه و کوره های مخوف که هر روز و شب در رویای خود هزار بار در کوره ها سوخته بودند، واقعا نجات پیدا کردند. کم تر کسی می توانست حتی گمان کند که فاجعه بارترین واقعه قرن بیستم و بلکه فاجعه بارترین واقعه جهان، یعنی جنگ خونبارِ جهانی دوم با حدود ۱۵۰ میلیون کشته، مجروح و معلول، با خودکشی رهبر بیمار و خودشیفته آن، آدولف هیتلر، به یکباره تمام شود و واقعا هیتلر با شلیک به مغز خویش خودکشی کرد و جنگ به یکباره تمام شد.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: کسانی بیشتر از من تاریخ ایران را خوانده اند و فهمیده اند، بیشتر و بهتر از من می دانند که چه اتفاقاتی در تاریخ رخ داده که بیشتر به معجزه شباهت داشته است مثل پایانِ کار چنگیز و تیمور و... این جانیانِ بالفطره و سفیران جنگ و مرگ و نابودی! و معجزه هایی عجیب تر باز هم رخ داده است مثلِ سرگذشتِ نوادگانِ این جانیان، چون غازان و الجایتو و شاهرخ و الغ بیگ و... که اهل شعر و ادب و موسیقی و عیش و عشرت و علم و فرهنگ و تمدن و زندگی شدند... و تاریخ، از این گونه وقایع بسیار روایت کرده است.
عاشوری نژاد اظهار کرد: این ها را گفتم تا این را بگویم و تاکید کنم که ما یعنی عموم مردم که کارمان آینده پژوهی نیست، خردمندانه نیست که بیش از اندازه نگرانِ آینده باشیم. خردمندانه این است که فعلا بر مساله زندگی در کرونا تمرکز کنیم و امیدوار باشیم که پزشکان بر واکسنِ این ویروس دست یابند و سلامتی و نشاط و خوشحالی به زندگی ما برگردد، اغلبِ مردمان قدر یکدیگر را بیشتر بدانند و با این گونه اندیشیدن تاب و توان خود را در این جهنم افزایش دهیم... به امید روزی که جهان آینده بدون کرونا باشد و زندگی خوشحالانه جریان یابد.
او در پایان اینگونه امیدوارانه به گفت و گو پایان داد: من در این حال و هوای کرونایی و در التهابِ این روزها و سکوتِ سنگینِ شب ها، پیوسته با "پل الوار" می خوانم و بسیار امیدوارم:
"سپیده که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده، شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم.
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز"
ارسال نظر