روز انتخاب ابراهیمی فرامیرسد
ابراهیم (ع) صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را بر روی گلوی مبارک حضرت اسماعیل (ع) به حرکت درآورد در حالى که روحش در هیجان فرو رفته بود، و تنها عشق خدا بود که او را در مسیرش بىتردید پیش مىبرد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، حجت الاسلام مرتضی اشراقی نوه امام یاداشتی را در اختیار فارس قرار داده است. که در ذیل می آید. قرآن کریم بر اساس اصل مهم {وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ ﴿ دخان/۳۸﴾} « و آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازى نیافریده ایم » پدیده های عالم هستی را با نگاه تربیتی و در جهت اهداف خود مورد توجه و اشاره قرار داده و با هنرمندی، از ظرفیت موجودات و مخلوقات کوچک و بزرگ با عنایت به غایت خود بهره گرفته است و اگر می بینیم که خداوند به پیامبرگرامی شان امر می نماید که برخی از روزها را به مردم یادآوری کند بر همین اساس قابل تحلیل است.
خداوند به رسول رحمت حضرت محمد (ص) دستور می دهد که ایام الله را به مردم یاد آور شود {وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّهِ (ابراهیم / ۵) } و با توجه به فضای آیه می توان هر روزی که فصل تازه اى در زندگى انسان ها گشوده، و ظهور پیامبرى برای هدایت جامعه بشری در آن به وقوع پیوسته تا درس زندگی به انسان ها آموخته شود، و یا هر روز که حق و حق طلبی بر پا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایام اللَّه است.
قرآن کریم خود، روزهای بسیاری را به یاد مردم آورده است که حاوی این ویژگی هاست اما در این میان عید سعید قربان به خاطر پاره ای از خصوصیات که بدان اشاره خواهیم نمود از جایگاه ممتاز و ویژه ای برخوردار است که بنا به امر قرآن کریم این روز بزرگ را یادآوری می نماییم.
بنا بر روایتِ قرآن کریم، ابراهیم خلیل (ع) در خواب و رویای صادقه ای که می بیند مأمور می شود که فرزندش اسماعیل (ع) را ذبح کند.
وی این موضوع را با ایشان در میان می گذارد و او نیز در کمال خضوع و خشوع پاسخ می دهد: {قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿ صافات/۱۰۲﴾} « پدرم! مأموریتت را انجام بده و اگر خداى خواهد مرا از شکیبایان خواهى یافت» . این پاسخ، ابراهیم (ع) را برای انجام وظیفه اش دلگرم تر کرد و در روز موعود هر دو به سوی قربانگاه رفتند.
ابراهیم (ع) صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را بر روی گلوی مبارک حضرت اسماعیل (ع) به حرکت در آورد در حالى که روحش در هیجان فرو رفته بود، و تنها عشق خدا بود که او را در مسیرش بى تردید پیش مى برد. ابراهیم (ع) در حیرت فرو رفت بار دیگر کارد را به حرکت در آورد ولى باز کارگر نیفتاد و ذبح انجام نگردید؛ در این هنگام ندایی ابراهیم (ع) را خطاب می کند: {وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿۱۰۴﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۰۵صافات﴾} « اى ابراهیم! آنچه را در خواب ماموریت یافتى انجام دادى ما اینگونه نیکوکاران را جزا و پاداش مى دهیم» .
قرآن پس از نقل این رویداد از آن به بلاء مبین تعبیر می کند {إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِینُ ﴿۱۰۶﴾} و این بدان معناست که این آزمایش بسیار دشوار بوده است.
این حادثه از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما آنچه بیش از هر چیزی در این جریان خودنمایی می کند و بدان ارزش بخشیده است وجه عبودیّت و تبعیت محض است از اوامر الهی و به همین دلیل است که خداوند برای این روز حساب ویژه ای باز کرده و همگان را به درک پیام این روز تشویق کرده است با این حال به نظر می رسد که مخاطب اصلی پیام این روز سردمداران و بزرگان و متنفذان جامعه و به طور کلی هر شخصیت با نفوذ و مطرح در اجتماع باشد.
این برداشت از این جهت به ذهن خطور می کند که مأمور اجرای این حکم نه یک فرد معمولی بلکه شخصیتی به نام ابراهیم خلیل (ع) است که در پرونده خود اقداماتی مانند محاجه با کافران و شکستن بت ها دارد و به طور کلی از سابقه مبارزاتی قوی برخوردار است و علاوه بر این، خداوند در مقطعی آتش را برایش گلستان کرد. حال چنین فردی با چنین سابقه روشن و درخشانی در آزمونی قرار می گیرد که به مراتب از آزمون های قبلی دشوارتر، سخت تر و پیچیده تر است.
این دشواری بدین جهت است که انسان میان دو خواسته متضاد قرار می گیرد و برای رسیدن به یکی باید از دیگری بگذرد. یا باید از دلبستگی ها و علایق خویش که همان عشق پدریست دست بردارد تا بتواند امر خدا را امتثال نماید و یا باید خدا یعنی ولی نعمت خود را نادیده بگیرد و نافرمانی از اوامر الهی نماید و اینجاست که ارزش واقعی افراد روشن می شود و دقیقاً در همین نقطه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ لغزیدند و به زمین خوردند و با توجه به همین نکته، برخی از رفتارها را می توان تحلیل نمود و البته کم نبودند افرادی که به ابراهیم (ع) اقتدا کردند و به خاطر خدا رشته تعلقات خود را بریدند و پای روی نفس خویش گذاشتند و در مقابل ظلم و ستم و زیاده خواهی سر خم نکردند.
این آزمون، یعنی آزمون انتخاب میان علایق فردی و تبعیت از اوامر الهی در دو جای قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است. نخستین بار در سوره مبارکه توبه به این نکته توجه شده است آنجا که خداوند می فرماید: {قُلْ إِن کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَآؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ} « بگو: « اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گرد آورده اید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و سراهایى را که خوش مى دارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست داشتنى تر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد. » و خداوند گروه فاسقان را راهنمایى نمى کند. » (توبه/۲۴) ؛ و مورد بعدی آیه پایانی سوره مبارکه مجادله است که خداوند در آنجا چنین می فرماید: {لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} « هرگز مردمى را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده اند چنین نخواهى یافت که دوستى با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسى) خود آنها را مؤید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتى داخل کند که نهرها زیر درختانش جارى است و جاودان در آنجا متنعّمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (اى اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند. » (مجادله/۲۲)
تکیه آیه دوم بر پاداش هایی هست که برای افراد سربلند در این آزمون در نظر گرفته شده است. بر اساس آیه، این افراد از پنج مزیت برخوردارند: ۱- خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته است؛ ۲- خدا با روحى از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده است ؛ ۳- خداوند آنها را در باغ هایى از بهشت داخل مى کند که نهرها از زیر درختان و قصورش جارى است، و جاودانه در آن مى مانند ؛ ۴- خداوند از آنها خشنود است و آنها نیز از خدا خشنودند ؛ ۵- آنها حزب الله اند و حزب اللَّه پیروز است.
اما لحن آیه سوره توبه بسیار تند است. برخی از مفسّران معتقدند که منظور از عبارت « پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را به اجرا درآورد» تهدیدى است از ناحیه خداوند به کسانى که منافع مادى خویش را بر رضاى خدا مقدم مى شمرند و چون این تهدید به صورت سر بسته بیان شده اثر آن بیشتر و وحشت انگیزتر است، و درست به این میماند که انسان به کسى که زیر دست او است مى گوید اگر از انجام وظیفه ات خوددارى کردى من هم کار خود را خواهم کرد. (تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۳۴)
پیامی که بویژه این آیه دارد این است که هر کسی چنین روحیه ای نداشته باشد و حاضر نباشد در وقت امتحان، جانب خدا را بگیرد مسلماً در جبهه مقابل خدا ایستاده است و این به معنای این است که در برخی از مواقع این حقیقت خود را کاملاً نشان می دهد که هر کس از حریم عبودّیت و اطاعت خدا خارج شود، پا به محدوده شیطان نهاده و از یاران شیطان شده است و این اتفاقی بود که در حادثه عاشورا رخ داد.
تقارن حرکت امام حسین (ع) از مکه به سمت کربلا با ایام عید سعید قربان، حاوی این نکته است که هر کسی می خواهد جزو اصحاب حسین (ع) باشد باید بتواند علایق خود را به مسلخ ببرد و قربانی رمز فداکاری و از خودگذشتگی و دادن جان در راه محبوب و حد نهایی تسلیم در برابر معبود است. بر این اساس بود که امام حسین « علیه السلام» هم وقتی می خواستند از مکه حرکت کنند تنها کسانی را شایسته همراهی خود دانستند و دعوت کردند که آماده بودند از همه چیز خود و از همه دلبستگی ها و علایق خود به خاطر خدا و در راه رضای او بگذرند. افرادی که در سال ۶۱ هجری حاضر نشدند دست از علایق خود بردارند و به سپاه امام حسین (ع) بپیوندند شاید هیچ گاه تصور نمی کردند که روزی از آنان به نیکی یاد نمی شود اما اکنون این اتفاق افتاده است.
امروز وقتی نام عبید الله بن حر جعفی می شنویم برایش تأسف می خوریم و او را نکوهش می کنیم که چرا دعوت امام را قبول نکرد و حاضر نشد از علایق خود بگذرد. البته او می دانست که مشکلش چیست و به همین خاطر به امام حسین (ع) گفت: « تو را به خدا سوگند مى دهم که مرا به این کار وادار مساز چرا که هنوز آماده مرگ نشده ام! » (الاخبار الطوال، ص ۲۵۱. ) و حتی بیشتر برای ضحاک بن عبدالله مشرقی تاسف می خوریم که هرچند از صبح عاشورا تا عصر در رکاب امام حسین (ع) جنگیده بود اما عصر عاشورا صرفاً و به خاطر این که چند صباحی بیشتر زنده بماند از سپاه امام حسین (ع) خارج شد. (الکامل، ج۴، ص ۷۳)
تاریخ تکرار می شود و خدا نیز به مردمان این عصر و زمانه وعده نداده است که از آنان چنین آزمون هایی نمی گیرد. هر یک از ما ممکن است روزی مجبور شویم که سر این امتحان بنشینیم و بناچار می بایست یا خدا را برگزینیم یا علایق و دلبستگی های مادی خود را. ممکن است چون اهل کوفه ساده اندیشانه و کوته بینانه منافع عاجل خود را در نظر بگیریم و در این صورت نه تنها بدان منافع نمی رسیم بلکه روزگاری سخت تر و بدتر در پیش خواهیم داشت و مستحق همان وعید الهی می شویم و ممکن است چون اصحاب امام حسین (ع) که به ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) اقتدا کردند حاضر شویم که به خاطر خدا از همه چیز بگذریم و آنگاه است که وعده شیرین خدا در موردمان محقق می شود و ما نیز چون ابراهیم (ع) مخاطب این نوای دلنشین می شویم: {إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ ﴿ مرسلات۴۴﴾} « ما نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم » و در این صورت است که این روز نیز حقیقتاً برای ما عید خواهد بود.
ارسال نظر