به گزارش پارس به نقل از صاحب نیوز، قدرت الله ایزدی معروف به آقا رشید، یکی از بازیگران طنزپرداز کشورمان است که به واسطه داشتن لهجه اصفهانی و شیرین زبانی های خاص، مورد توجه قرار گرفته است. ایزدی یکی از پنج هنرمند برجسته ای بود که در افتتاحیه جشنواره فیلم کودک، مورد تجلیل قرار گرفت و البته با تشویق ویژه تماشاگران روبه رو شد. در حاشیه جشنواره فیلم کودک و نوجوان فرصتی دست داد که به گفتگو با ایشان بنشینیم.

* چه شد که از میان هنرهای موجود بازیگری را انتخاب کردید؟

خداوند از کودکی استعدادی ذاتی به من داده بود، از همان دوران همراه برادرهایم برای پدر و مادرم نقش بازی می کردیم، اولین نمایشم را هم در خدمت سربازی اجرا کردم که در آن نقش چوپان را ایفا می کردم؛ بعد از آن در سال ۶۴ پروژه ای به نام شهر و همشهری به تهیه کنندگی شهریار کرمی و به صورت میان برنامه پخش می شد، که در آن همکاری داشتم.

* نخستین فیلمی که در سینما دیدید چه بود؟

من چون از بچگی به سینما علاقه داشتم، وقتی به دبیرستان می رفتم، روزی پنج ریال می گرفتم که با اتوبوس آمد و رفت کنم، آن زمان، پیاده به مدرسه می رفتم و ظهر که درسم تمام می شد با شکم گرسنه می رفتم سینما، چون دیگر پولی نداشتم، فقط می نشستم فیلم را ببینم. بعد از اتمام فیلم هم دوباره برای نوبت دوم مدرسه باز می گشتم، ولی دلم می خواست چندبار این فیلم ها را ببینم و مدام با خودم می گفتم « یعنی می شود، روزی برسد که عکس من روی پرده سینما باشد و تصویرم را در سینما ببینم؟ »

* چه کسی برای نخستن بار این توانایی را در شما شناخت؟

هنرمندی به نام فیروز حسن خانی، بازیگر و گیریمور خوبی هم بود، ایشان مشوق من بود؛ سپس محمد علی نجفی کارگردان « سربه داران » با من آشنا شد، ایشان معتقد بودند من یکی از کمدین های معروف خواهم شد.

*بین دنیای آموزگاری و بازیگری تفاوت های فراوانی است، چه شد که از آموزگاری فاصله گرفتید؟

سال ۵۸ وارد آموزش و پرورش شدم، از جایی که به بازیگری علاقه فراوانی داشتم و معلم کلاس اول دبستان هم بودم، یک روش تدریس به صورت نمایشی ابداع کردم. مثلا حروف الفبا را با طنز و نمایش درس می دادم، یعنی خودم بابا می شدم، بچه می شدم و بچه ها هم دوست داشتند و می خندیدند و یاد می گرفتند؛ پایان سال وقتی که بچه ها با نمرات خوب قبول می شدند، می فهمیدم که موفق بوده ام. آن زمان هم نمایش نامه می نوشتم و با بچه ها تمرین می کردیم، که البته خیلی از کاراکترها را از بچه ها یاد می گرفتم، مثلا در نمایش ثبت نام خیلی از کمبودهای آموزش و پرورش را در کنار بچه ها متوجه شده بودم و در این نمایش گنجانده بودم، که وقتی برای رییس ناحیه چهار آموزش و پرورش، این نمایش را به اجرا گذاشتیم، ایشان آمدند پشت صحنه و تشکر کردند که با نمایش شما ما متوجه خیلی از مشکلات موجود در آموزش و پرورش شدیم.

* با توجه به سابقه ای که در آموزش و پرورش و سینما دارید، به عقیده شما تئاتر کودک و بزرگسال چه تفاوت هایی با هم دارند؟

در تئاتر کودک باید نمایش نامه هایی نوشته شود که مناسب سن کودکان باشد، به عنوان مثال همین فیلم هایی که در جشنواره برای بچه ها نمایش داده می شود را اگر به صورت جذاب درست کنند که بچه، بنشیند پای فیلم و مجذوب آن شود، در این صورت پیام هایی که در فیلم بیان شده به وی انتقال پیدا می کند، اگر طنز هم باشد که بسیار بهتر است.

*پس حتما برای تربیت فرزندانتان هم از شیوه نمایش طنز استفاده کرده اید؟

نه من بیشتر وقتم بیرون از خانه صرف می شد، بچه ها را مادرشان تربیت کرده است.

* آیا در بازیگری از کسی الگو گرفته اید؟

اگر از بازیگر دیگری الگو می گرفتم موفق نبودم، ولی ممکن است از تجربیات بازیگر دیگری استفاده کنم. البته از چارلی چاپلین و بعد از او از مرحوم ارحام صدر استفاده کرده ام، ولی معتقدم هر بازیگر برای خودش تیپ و شخصیت متفاوتی دارد، به هر حال من هم تیپی درست کرده ام که به نام « رشید» شناخته شده و امیدوارم ماندگار باشد.

* اگر بنا بود، دوباره به دنیای بازیگری وارد شوید، دوست داشتید چه جایگاهی برای خودتان تعریف کنید؟

من به دنبال این هستم که مردم از چه چیزی خوششان آمده است، وقتی می بینم به کاراکتر رشید علاقه مند هستند، بدون شک همین جایگاه را برای خودم می پسندیدم.

* نظرتان در مورد جشنواره فیلم کودک و نوجوان چیست؟

این جشنواره باعث شده که حداقل سالی یک بار فیلم سازان دور هم جمع شوند. خب اصفهان مهد هنر است و وجود این جشنواره در آن تصمیمی به جا بوده است.

* شما تا کنون نقش کودکان را بازی کرده اید، اما در آثارتان ندیده ایم با کودکان هم بازی شوید، فکر می کنید، در صورتی که با کودکان هم بازی شوید، خوب می توانید با آنان ار تباط برقرار کنید؟

اتفاقا هفته گذشته یک فیلم نامه آورده بودند به نام رشید + سواد، که داستان پسر کوچکی است که به مدرسه می رود و پدرش که من باشم سواد ندارد و آموزشی که این بچه به پدرش می دهد، از دید بچه ها خیلی جذاب است، اما در ارتباط برقرار کردن با کودکان هنوز نمی دانم موفق خواهم بود یا خیر، چون اولین کاری است که با بچه ها انجام می دهم، باید ببینیم چطور از آب در می آید.

* رفتار بچه ها در اجتماع با شما چگونه است، چون غالب مردم با بازیگران طنز احساس نزدیکی می کنند و در همان برخورد نخست، بسیار صمیمی با آنان روبه رو می شوند! ؟

خیلی خوب است، البته در مدرسه بعد از آنکه ناظم شدم خیلی سخت بود، چون فیلم های طنز من را می دیدند و من هم برای خودم کلاس می گذاشتم و دیسیپلین خاصی داشتم، یک روز هم دیدم اوضاع خیلی بدجور است و بچه ها به هیچ وجه حرف شنوی ندارند، پس شروع کردم به سخنرانی. « گوش کنید بچه ها، ما دو برادر دوقلو هستیم، یکی اون رشید دیوونه است، که می رود سراغ این کارها و یکی من که … » خوب بچه کلاس اولی چه می داند؟ به راحتی می پذیرد، یکی از بچه ها داد زد « آقا، اجازه! اون دیوونه را بیار ما بیبینیمش! »

* انتظار داشتید که شما را برای تجلیل در جشنواره فیلم کودک و نوجوان انتخاب کنند؟

نه، ابتدا هم که برای دعوت از من آمدند گفتم که « من لیاقت ندارم که از من تجلیل کنید» ، البته این حرف ها را برای تعارف می گفتم، خیلی هم از این بابت خوشحال بودم! ولی بعد که مسوولین جشنواره، از دفترم رفتند، نشستم با خودم فکر کردم که این ها چطور من را انتخاب کردند، اینقدر هنرمند بهتر از من هست، بعد به نتیجه رسیدم که چون این چند وقت برای من شایعه درست کرده بودند که فلانی مرده است، این ها فهمیده بودند که باید زود از من تجلیل کنند، چون اگه افتادم و مُردم، فردا می گویند از مُرده ها تجلیل کرده اید، به خاطر این آمدند سراغ من؛ اما جدی از آقای میرعلایی تشکر می کنم، پارسال جشنواره که برگزار شد، من در بیمارستان بستری بودم، حالم خیلی بد بود و از همه چیز ناامید شده بودم، تا اینکه فهمیدم که جمعی از هنرمندان اصفهان، میهمانان جشنواره، دکتر سقاییان نژاد و آقای میرعلایی، برای عیادت می آیند و این که می بینید الآن روی پا هستم، دعای خیر مردم، خواست خدا و تشویق های دوستانی بود که به عیادتم آمدند و جدا جا دارد که تشکر کنم، چون می توانستند چنین لطفی نکنند.