به گزارش پارس ، مهر به نقل از لس آنجلس تایمز نوشت، در بریتانیا که افراد می توانند بر روی چنین چیزهایی شرط بندی کنند، بیشتر پول های شرط بندی بر روی رمان نویس ژاپنی هاروکی موراکامی بسته شده است. روز دوشنبه تاکنون سایت شرط بندی لادبروکس شانس برد این نویسنده ژاپنی را بیشتر از همه اعلام کرده است.

کریس رایت از بوستون گلوب به این نکته اشاره دارد که احتمالا مسئولان شرط بندی بریتانیایی که این احتمال ها را بیان می کنند خودشان آثار بیشتر نویسندگانی که نامشان در کنار موراکامی آمده است را نخوانده اند. در سایت لادبروکس بعد از موراکامی نویسنده کانادایی داستان های کوتاه یعنی آلیس مونرو قرار دارد. بعد از آن ها هم جویس کرول اوتس آمریکایی و پیتر ناداس رمان نویس اهل مجارستان قرار دارند.

در حالی که اعلام رسمی برنده تنها یک روز دیگر به وقوع می پیوندد، نشریه لس آنجلس تایمز از کارکنان بخش کتاب مجله تایمز درخواست کرده تا نظرشان را درباره اینکه چه کسی برنده این جایزه خواهد بود، اعلام کنند.

دیوید اولین می نویسد:

چیزی که درباره نوبل می دانیم این است که تقریبا همیشه ما را گیج می کند و احتمالا ما را با انتخابی غیرمنتظره روبرو می کند: ژان ماری گوستاو لوکلزیو، هرتا مولر و حتی برنده سال گذشته مو یان چیزی که تمام این نویسندگان را باهم متحد می کند این است که همه شان برنده ای غیرمنتظره بودند و به نظر می رسد ناگهان وارد شدند و جایزه را بردند.

با در نظر گرفتن این موضوع، من قصد ندارم در مورد برنده جایزه نوبل پیش بینی کنم، بلکه می خواهم لیست دلخواه خودم را ارایه کنم. این لیست شامل سه نویسنده می شود: فیلیپ راث، آلیس مونرو و نگوگی وا تیونگو. به نظر من همه شان انتخاب هایی سزاوار هستند. آن ها متعهد، مافوق دیگران و دل سپرده به ادبیات و سیاست هستند و به این موضوع باور دارند که یک نویسنده باید نقشی مردمی داشته باشد. این هم حالتی است که به نظر می رسد کمیته نوبل به آن اهمیت می دهد و هم باوری است در قدرت زبان و قابلیت آن در تحول ما.

انتقاد از راث به خاطر طرز تفکر درونی اش و همچنین زن ستیزی قابل توجهش امری فراگیر است، اما در حالی که نمی توانم با موضوع دوم مخالفت کنم، به نظرم موضوع اول وسعت درگیری او در دنیا را کوچک جلوه می دهد. در دهه ۱۹۸۰، او مجموعه « نویسندگان اروپای دیگر» را به وجود آورد و نحوه نوشتن در پشت پرده آهنین را نشان داد، و در رمان هایی مانند « زندگی معکوس» ، « عملیات شایلاک» و « چوپان آمریکایی» به ما نظری جدید از تاریخ را به عنوان نیرویی روایت گر ارایه می کند. و با این حال، آیا فکر می کنم که او برنده می شود؟ نه واقعا. از یک طرف او یک آمریکایی است (آخرین برنده آمریکایی جایزه نوبل تونی موریسون در سال ۱۹۹۳ بود) ، و همچنین او گناه کبیره خواستن بیش از حد جایزه نوبل را نمایان کرده است.

با این حال همین حرف را نمی توان درباره مونرو زد، کسی که از جنبه های بسیار زیادی نقطه مقابل راث است: نابغه داستان های کوتاه، و کسی که با مهارت تمام وارد زندگی داخلی زنان در زندگی عادی شان می شود. او به نوعی احساسی آرام است، اما در عین حال درنده خو نیز هست، و به شیوه خودش به اندازه راث هم سیاسی است. چیزی که مونرو به ما می گوید این است که حتی این زندگی های معمولی نیز که ما تقریبا آن ها را نادیده می گیریم، بزرگی خودشان را دارند. با این حال، در عجبم که آیا این مساله برای کمیته جوایزی که دوست دارد نویسندگانش سیاستشان را بر روی آستین هایشان گذاشته باشند ممکن است بیش از حد لطیف باشد یا خیر.

و بعد نوبت به نگوگی نویسنده کنیایی می رسد که بیش از ۲۰ اثر منتشر کرده است (از جمله رمان، مجموعه مقالات، کتاب های کودکان و نمایش نامه) ، کسی که احساساتش را که مخلوطی جداناپذیر از احساسات شخصی و سیاسی هستند را نمایان می کند. همانند چینوآ آچبه او نیز آثار اولیه اش را به زبان انگلیسی تولید کرد اما بعدها آن را به خاطر زبان بومی اش یعنی گیکویو کنار گذاشت. در دهه ۱۹۷۰ او دستگیر شد و مدتی به عنوان زندانی سیاسی زندانی بود و در نهایت نیز تبعید شد. او مدت زیادی است که در یو سی ایروین درس می دهد.

کرولین کلاگ می نویسد:

انتخاب من آدونیس است نویسنده اهل سوریه، نه خدای یونانی، با این حال این الهام اصلی اسمی است که این نویسنده که در دهه ۱۹۳۰ با نام علی احمد سعید به دنیا آمده بود برای خود انتخاب کرد. من قبلا هم گفته بودم که آدونیس کاندیدای پرقدرتی برای دریافت جایزه نوبل است و توجه ادامه دار نسبت به کشورش هم این موضوع را ممکن تر می کند. آدونیس که به عنوان یکی از شاعران بزرگ زمانه مان شناخته می شود، به طوری خلاقانه فرم ها و سنت های شعر عربی را به چالش کشید و امکان هایش را جلوتر برد و افزایش داد. او از نظر سبکی ماجراجو بوده و در شعرهای هجایی و حماسی اش بسیار خوش قریحه است.

او در دهه ۱۹۵۰ و بعد از زندانی شدن به مدت یک سال در سوریه به دلیل دیدگاه های سیاسی اش، بیروت را به عنوان خانه اش پذیرفت و بعد از آن در سال ۱۹۸۵ به پاریس نقل مکان کرد. آدونیس با شعرها، نقدها و کارهایش به عنوان یک سردبیر و مترجم تبدیل به یکی از نیروهای اصلی ادبیات عرب شده است. او یک بار گفته بود که شاعر معاصر" کلماتش را به عنوان تله ها و تورهایی قرار می دهد تا دنیایی ناشناخته را به دام بیندازد" . او عادت به زیر سوال بردن تعصبات سیاسی دارد که بعضی مواقع او را در مقابل همکارانش قرار داده است، اما با تعهدی خاص سخن می گوید تا به نتایج خودش برسد، که بعضی مواقع کمیته نوبل به نظر می رسد به این کار جایزه داده باشد.

هکتور توبار:

من برای پیش بینی هایم از یک تم کانادایی استفاده می کنم. هیچ نویسنده کانادایی تا به حال برنده جایزه نوبل نشده و امسال ممکن است سالی باشد که کمیته نوبل تصمیم به انتخاب یکی از آن ها می گیرد. همیشه حداقل دو کاندیدای قوی حضور دارند که وارد لیست افراد مورد علاقه می شوند و یک برنده غیرمنتظره که تا پایان روی رادار کسی نیست.

کمیته نوبل در گذشته بسیاری از نویسندگانی را انتخاب کرده که شخصیت های مردمی نیز بوده اند (ماریو وارگاس یوسا به ذهن می آید) ، و یا کسانی که خود را طرفدار جنبش های چپی می نامند (هارولد پینتر و داریو فو) . رمان های مارگارت آتوود از تم های فمینیستی استفاده کرده اند و او همچنین یکی از مدافعان نامدار طبیعت و محیط زیست است و ممکن است برنده شود.

البته، کمیته همچنین به این معروف است که هر چند سال یکبار نویسنده ای را انتخاب می کند که آثارش بیرون از کشور خودش ناشناخته است. در سال ۲۰۱۱ کمیته نوبل توماس ترنسترومر را انتخاب کرد؛ شاعری سوئدی که قبلا نیز برنده یک جایزه مهم دیگر یعنی جایزه ادبیات بین المللی نوشتاد شده بود. راهینتون میستری نویسنده هندی کانادایی جدیدترین برنده این جایزه دوسالانه است. این اتفاق می تواند نویسنده کتاب « خانواده مهم است» را تبدیل به انتخاب سورپرایز برنده شدن جایزه نوبل امسال کند.

اما اگر قرار بود پیش بینی کنم که کمیته ممکن است چه کسی را انتخاب کند، آن شخص دوست نویسنده کانادایی خودم خواهد بود که زمانی به عنوان « چخوف ما» از او یاد شده بود. آلیس مونرو به آرامی و بدون نهضت های طرفداری بسیار به شکل دادن توان و مشکلات قرن بیستم ادبیات داستانی انگلیسی کمک کرد. از سه نویسنده کانادایی که به آنها فکر می کنم مونرو انتخاب خودم خواهد بود: بیشتر به خاطر قدرت های بازبینی و زبان و هم پنداری او که به شکل گیری نظر خودم درباره ادبیات داستانی و چیزی که باید باشد بسیار کمک کرد.