توطئه خانوادگی برای قتل داماد
مرد جنایتکار که در جریان توطئه خانوادگی شوهرخواهرش را به قتل رسانده بود، با گذشت اولیای دم از مجازات قصاص نجات یافت.
به گزارش پارس به نقل از مهر، ۲۵ دی ماه سال ۸۳ به ماموران کلانتری شهر قدس خبر دادند مردی به نام محمدتقی در حالی که طناب پیچ شده و ضربات چاقو نیز روی بدن او مشهود است در ماشینش پیدا شده است. بلافاصله ماموران به محل حادثه رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند، اما هیچ سرنخی که بتواند پلیس را به عاملان این جنایت نزدیک کند، وجود نداشت. سرانجام بعد از گذشت مدتی هادی فرزند ۱۰ ساله مقتول به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد، مادرش بتول با همدستی دو دایی خود ایرج و کوروش پدرش را به قتل رسانده است.
با توجه به اظهارات هادی، سه متهم دستگیر شدند و هر سه به قتل محمدتقی اعتراف کردند.
در ادامه پرونده این جنایت برای محاکمه به شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. ۳۰ دی ماه سال ۸۷ متهمان پای میز محاکمه قرار گرفتند.
هادی در این جلسه گفت؛ شب حادثه من دیدم که دایی هایم ایرج و کوروش زمانی که پدرم خواب بود، وارد خانه شدند. مادرم فکر می کرد همه ما خواب هستیم و آرام در را باز کرد که دایی هایم وارد شوند، سپس آنها سیمی دور گردن پدرم پیچیدند و با ضربات چاقو او را زدند و بعد که جان داد جسد او را طناب پیچ کردند و در ماشینش گذاشتند و از خانه بیرون بردند. من به شدت ترسیده بودم. مادرم وارد اتاق شد و دید بیدار هستم بعد به همراه دایی هایم مرا تهدید و وادار به سکوت کرد. فردای آن روز مادرم صبح خیلی زود بیدار شد و قسمت خون آلود فرش را شست.
در ادامه ایرج به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و گفت؛ اعترافات قبلی من همگی تحت فشار بود و من هرگز در آن شب به خانه محمدتقی نرفتم چون اصلاً در تهران نبودم و شاهدان بسیاری دارم که ثابت می کند آن زمان در فومن بودم.
سپس کوروش متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. وی نیز اتهام قتل را منکر شد و گفت: من و خواهر و برادرم را فقط به خاطر توهمات یک کودک بازداشت کرده اند، ما هیچ نقشی در این قتل نداریم. خواهرم و شوهرش هیچ اختلافی با هم نداشتند و دلیلی هم وجود نداشت که او بخواهد شوهرش را بکشد. از آنجایی که ما مدت زیادی بعد از دستگیری اعتراف نکردیم، تحت فشار قرار گرفتیم و مجبور شدیم قتل را گردن بگیریم.
پس از دو برادر خواهرشان بتول از خودش دفاع و گفته های برادرانش را تکرار کرد. او اظهار داشت: من هم مثل برادرانم اتهام قتل را قبول ندارم و هرچه در اداره آگاهی گفتم، دروغ بود. صبح روز حادثه ساعت ۸ صبح شوهرم مثل هر روز از خانه بیرون رفت تا سر کار برود. حدود دو ساعت بعد با خانه ما تماس گرفتند و گفتند شوهرت تصادف کرده و در بیمارستان است. از آنجایی که بچه ها در خانه تنها بودند، من نتوانستم خودم بروم. به همین خاطر هم با دوست شوهرم تماس گرفتم و موضوع را به او اطلاع دادم و قرار شد دوست شوهرم به بیمارستان برود.
وی در مورد اینکه چرا نیمی از فرش را شسته بود، گفت؛ شب قبل چیزی روی فرش ریخته شده بود و من صبح آن روز قسمت کثیف فرش را شستم اینکه شست وشوی فرش با قتل شوهرم همزمان بوده کاملاً اتفاقی است.
بتول در مورد اینکه قرار بوده نیمی از خانه شوهرش را به برادرانش بدهد، گفت؛ تمام اظهاراتم در اداره آگاهی دروغ است چون در شرایط عادی نبودم. در اداره آگاهی خیلی مرا سوال پیچ کردند و گفتند باید بگویی در قبال قتل شوهرت چه چیز به برادرانت دادی. من هم مدعی شدم که قرار بود خانه را بفروشم و نیمی از پول آن را به برادرانم بدهم اما چنین ادعایی صحت ندارد و من هر چه گفته ام دروغ بوده است.
پس از دفاعیات متهمان پرونده و وکلای مدافع آنها، هیات قضات شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای وارد شور شده و کوروش را به قصاص محکوم کرده و دو مته دیگر نیز به زندان محکوم شدند.
با گذشت ۹ سال از این جنایت اولیای دم با مراجعه به دادسرای جنایی رضایت خود را اعلام کردند.
صبح امروز کوروش از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه قرار گرفت که با قبول اتهامش گفت: به خاطر اختلاف حساب دست به این جنایت زدم. حالا هم از کار خود پشیمانم.
پس از آخرین دفاع متهم قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
ارسال نظر