پاسخ ضیاءالدین دری به ابهامات «کلاه پهلوی»
فرجام تکاندهنده شخصیتهای «کلاه پهلوی»
کارگردان مجموعه تلویزیونی «کلاه پهلوی» با بیان اینکه شخصیت کریم به نوعی تداعیگر رضاشاه است، گفت: به زودی مخاطب با فرجام تکاندهنده شخصیتهای غربزده کلاه پهلوی مواجه خواهد شد.
به گزارش پارس ، به نقل از فارس، پس از پخش مجموعه تلویزیونی « کلاه پهلوی» ابهاماتی برای مخاطبان به وجود آمد و سوالاتی مطرح شد. این پرسش ها در طول ماه های گذشته و با پخش این سریال به وجود آمده و شامل تمامی بخش های سریال از ابتدای پخش تاکنون می شود.
پرسش های مخاطبان و پاسخ های سیدضیاء الدین دری به شرح زیر است:
در سریال کلاه پهلوی حجم زیادی رویداد اتفاق می افتد. خلاف سریال های ایرانی که در آن معمولا یک یا چند رویداد ثابت اتفاق می افتد. چرا کلاه پهلوی اینگونه ساخته شد؟
-سریال کلاه پهلوی به یک دوره تاریخی پُر فراز و نشیب می پردازد و لازم بود تا حجم اتفاق ها و رویدادها در آن زیاد باشد. البته در کیف انگلیسی چنین اتفاقی رخ نداد. آن سریال بیشتر به رویارویی چند شخصیت با هم می پرداخت و از نظر حجم حوادث تاریخی، سریال خلوت تری بود اما در کلاه پهلوی به دلیل اشاره مستقیم به مباحث تاریخی، نیاز بود تا به این وقایع به شکل جدی پرداخته شود.
چرا نقش های اصلی سریال فرخ بلانش و شادی را به سه چهره جوان سپردید؟
-در درجه اول باید بازیگران این سه نقش جوان می بودند تا امکان ایفای نقش ها را داشته باشند. البته برای فرخ و بلانش بازیگرانی که کاملا مناسب ایفای چنین نقش هایی باشند را نیافتیم. از طرفی طولانی بودن مدت زمان فیلم برداری نیز باعث می شد تا در صورت به کار گیری چهره های حرفه ای برای سه نقش اصلی که همیشه در سریال حضور دارند، روند کار سخت شود. البته حاصل این اعتماد، اضافه شدن سه چهره موفق به جمع بازیگران این سریال بوده است.
چرا قصه سریال از ایران آغاز نشد و چند قسمت اول داستان در فرانسه مقابل دوربین رفت؟
-بخش فرانسه مقدمه فیلم محسوب می شود. در سریالی که بیش از ۵۰ قسمت است، حدود ۱۰ قسمت اول همیشه به نوعی مقدمه چینی و معرفی شخصیت ها محسوب می شود. بستر بسیاری از حوادثی که در سامان اتفاق می افتد، در فرانسه شکل می گیرد و سریال به این مقدمه چینی نیاز داشت.
چرا به موازات بخش فرانسه، بخش ایران روایت نشد؟
-چنین تمهیدی باعث می شد تا حواس مخاطب پرت شود. در سریال هفتگی این شیوه درست نیست و کارگردان ها در سریال های هفتگی ترجیح می دهند تا کمتر از فلاش بک و یا روایت موازی استفاده کنند؛ زیرا این شیوه ها سبب جابجایی داستان شده و ارتباط برخی مخاطبان با سریال را سخت می کند.
چرا موازی با داستان شهر سامان، خاندان سلطنت را نشان ندادید؟
-انجام چنین کاری باعث می شد تا زندگی خاندان سلطنت مزاحم قصه اصلی شوند. ضمن آنکه برای چنین سریالی، حتی در صورت حضور رضاخان نمی شد کارکردی به جز « دستور دادن» برای وی متصور شد و این مساله کمکی به قصه سریال نمی کرد.
چرا داستان سریال از لندن آغاز نشد؟
-سوال خوبی است، جای بحث دارد. اما در این فرصت کوتاه نمی شود. فقط بدانید بریتانیا در استعمار ایران همواره به دنبال منافع اقتصادی و سوق الجیشی بوده است. در نتیجه در بُعد فرهنگی فرانسه جلودار بوده است. به همین جهت خاندان پهلوی با وجودیکه دست نشانده انگلیس ها بودند اما زبان و فرهنگ فرانسوی را داشتند. محمدرضا، فرح دیبا، هویدا و همه رجال سیاسی آن دوران فرهنگ غربی را از فرانسه تقلید می کردند.
قسمت اول با یک متن طولانی شروع شد؟
-این اولین بار نیست که در تاریخ فیلمسازی، یک اثر نمایشی اینگونه آغاز می شود. مباحث فراوانی وجود دارد که قابل طرح در قالب تصویر نیست و یک گفتار متن کوتاه می تواند بسیاری از آنها را برای مخاطب روشن کند. این گفتار متن نیز برای شرح موقعیت زمان و تاریخ لازم بود.
برای بخش « آنچه گذشت» از صدای کارگردان سریال استفاده شده است؟
- می خواست با این تمهید روایتگری امین برای مخاطب باشم و قصه را با احساس و حال و هوای خود برای مخاطب در ابتدای هر قسمت تعریف کنم. جز این مساله، دلیل دیگری وجود ندارد.
در قسمت اول سریال مشاهده می شود که توالت فرنگی و رژ لب و لوازم آرایش به ایران آورده می شود. منظور سریال از نمایش ورود این عناصر چه بوده است؟
-هدف از این بخش نمایش ورود کالاهای تجارتی غربی به ایران بوده است. ورود توالت فرنگی هم نشانه از خود راضی بودن غربی هاست که حتی برای قضای حاجت خود نگران بوده اند، درحالیکه تا اواخر قرن ۱۹ در اروپا توالت نداشتند.
ابتدای سریال توسط کارگردان روایت می شود اما در طول کار، این بلانش است که قصه را روایت می کند؟
-سریال راوی مقطعی دارد نه راوی مداوم. در کلاه پهلوی بلانش دیده ها و شنیده هایش را می نویسد چون یک مستشرق کارآموز سیاسی است و از این طریق، بخش های مهمی از داستان روایت می شود.
-چرا یک راوی داستان را بیان می کند؟ در داستان خیلی جاها بلانش نیست و این از نظر منطق روایت قصه را دچار مشکل می کند.
-بلانش دیده های خود و شنیده هایش از عالیه، آلفونس، ژان و کریم را می نویسد. بنابراین منابع اطلاعاتی و کسب خبر دارد. ضمنا مسائل پایتخت را هم خودش شاهد است و در متن نوشته هایش گاهی می گوید که: « کریم به من گفت… » . ضمنا بلانش اگر راوی مطلق بود، همیشه داستان را روایت می کرد و در آن صورت با رفتن بلانش به تهران دیگر راوی در سامان حضور نداشت. ضمنا روایات بلانش روایات خودش است نه روایات کلیت داستان.
به نظر شما شرایط دوره رضا خان باعث رشد کریم می شود؟ آیا کریم شخصیتی است که قرار است برای مخاطب یادآور رضاخان باشد؟
-بله. رضاخان آدم های باسواد و غربزده را به مناطق مملکت فرستاد اما برای ایجاد تغییر در سبک اصیل زندگی ایرانیان با مشکل مواجه شد. بنابراین امثال کریم و عالیه به عنوان آدم های توسری خورده و بی اصالت زودتر جذب حکومت شدند. خانواده های اصیل جذب نشدند و تا انقلاب ۱۳۵۷ صبر کردند. شباهت کریم با رضاخان بسیار زیاد است.
نقش بلانش در سریال به اندازه فرخ پُررنگ نیست ولی در همان قسمت اول معلوم شد که مادرش ایرانی بوده و پدرش فرانسوی. اما با وجود اینکه فرخ شخصیت محوری سریال است، اطلاعات محدودی درباره او می دانیم. علت چیست؟
-آن میزان اطلاعات درباره بلانش برای مخاطب لازم بود تا مخاطب بداند این شخصیت به واسطه حضور در ایران در سن نوجوانی، فارسی حرف زدن را بلد است. در مورد فرخ همان اندازه که باید بدانیم اطلاع داده شده است. او روی پای خودش بوده، فقیر بوده و اهل مبارز نبوده است. او برای جلب ترحم تقی زاده پدر خود را یک مبارز معرفی کرد تا تقی زاده را به عنوان یک آذربایجانی به حمایت از خود ترغیب کند. فرخ اصالتا فردی فرصت طلب است. کافیست مخاطب فکر کند که در غیاب او مادرش هم فوت شده است اما در سریال نه تقی زاده و نه سیمپسون حرف های او درباره پدرش را باور نکردند.
از طرف دیگر علت عدم اشاره به خانواده فرخ، عدم تاثیر آنها در پیشبرد داستان بوده است. فرض کنید در سریال شما مادر فرخ را هم می دیدید که در خانه ای در جنوب تهران زندگی می کند. وقتی چنین چیزی در پیشبرد درام تاثیر نداشته باشد، این شخصیت فقط یک مادر است که نهایتا فرخ وضعش بهتر که شد او را در خانه ای تمیزتر می برد. این نکته چه مشکلی از مسائل سریال را حل می کرد؟ فیلم عین زندگی نیست و صرفا باید مواردی در آن لحاظ شود که به پیشبرد داستان کمک کند.
قبل از نام بردن و اظهار نظر در مورد اشخاص تاریخی نظیر فروغی در فیلم، باید آن شخص برای مخاطب عام معرفی و تشریح شده باشد تا تاثیر گذاری بر مخاطب و انتقال مفهوم به نحو احسن انجام شود. چرا این کار را انجام ندادید؟
-در همان صحنه اول سریال معادل ۴۵ سال از عمر تقی زاده توضیح داده شد. در مورد سایر شخصیت ها نیز چنین ضرورتی احساس نشد.
مورخان معمولا نسبت به آثار نمایشی و تاریخی حساسیت فراوانی دارند. تعامل سریال با مورخانی که در سریال حضور داشتند چگونه بود؟
-همکاران بخش تاریخی سریال کلاه پهلوی، افراد دانشمندی هستند که می توانستند فرق تاریخ سیاسی مستند را با درام اجتماعی – تاریخی تشخیص دهند. دو همکاری که نامشان در تیتراژ قید شده شخصیت های مطلعی هستند که اگر از حیث مفاهیم داستانی، بخش تاریخی سریال تخریب شده بود، حتما راضی به قرار دادن نام خود در عنوان بندی نمی شدند.
چرا اکشن داستان کلاه پهلوی اندک است؟
-اکشن این سریال کم نیست و البته از قسمت سی به بعد بیشتر می شود. به موقع آمده و می آید اما عوام فریب نیست. اکشن سریال، ایرانی و متناسب با ۸۰ سال قبل است و نمی توان در چنین سریالی اکشن امروزی را قرار داد.
یکی از نقطه ضعف های این سریال حضور بسیار بسیار کمرنگ بازیگران خردسال در سریال است. همانطور که مستحضر هستید کودکان هم جزیی از بافت جامعه بود و اینکه در جریان سریال بندرت شاهد حضور آنان هستیم به نوعی از نقاط ضعف سریال یه شمار می آید.
-حرف نسبتا درستی است اما کار با کودکان در سریالی که به دلیل مشکلات مالی به جای ۴ سال ۸ سال طول کشید، بکار گرفتن کودکان امکان پذیر نبود. عمدا این بخش ها حذف شد چون اسباب دردسر تولید می شدند و با گذشت زمان و تغییراتی که به صورت ناگهانی در کودکان و نوجوانان بروز می یابد، امکان حفظ راکورد از بین می رفت و در صحنه های مختلف سریال که ممکن است در زمان های مختلف فیلم برداری شود، ممکن بود مخاطب با بازیگرانی مواجه شود که در یک نقش از نظر سنی تفاوت های جدی دارند.
چرا تصویری که از قشر روشنفکر در این سریال ارائه می شود به شدت معقول تر و سپیدتر از طبقه مؤمن و مذهبی است.
-این تصور درست نیست. کسانیکه چنین می پندارند در واقع نسبت به صحت و درستی و معقول و اصولی بودن اقشار مومن و مذهبی واقعی تردید دارند. هرگاه در فیلمی این دو قشر مقابل هم قرار گرفته اند بعضی مذهبیون چنین سوالی را مطرح ساخته اند. در کلاه پهلوی اکثریت مردم یا جامعه (۹۷ %) مردمی هستند که از زمان های پیش از پهلوی اول (حتی پهلوی دوم ولی کمتر) در فقر و تنگدستی و محرومیت طبقاتی، از تحصیل و آشنایی با علوم و فنون بی بهره بوده اند؛ چه افراد بیکاره و ولگرد و روز مزد و اوباش و چه پیشه ورانی که از نوع پینه دوز و پینه زن و کوزه گر و آهنگر و نعلبند و قالیباف و کسبۀ جزء در شهرها و شهرستانها و بخش ها و روستاها و قصبات، بی سواد بوده اند. در نتیجه فهم آن مردم از دین و مذهب، فهم وراثتی و سینه به سینه بوده است و حتی نمازشان هم درست ادا نمیشده است. طبیعی است که رضاخان و دستگاه دولتی او هم از همان عنصر بی سوادی عمومی سوءاستفاده می کردند و کردند. در نتیجه آدمهای فهیم مذهبی از نوع میرزارضا در هر منطقه و یا محدودۀ اجتماعی افرادی انگشت شمار بوده اند و طبیعی است که در ۹۰ یا ۸۰ سال قبل این تفاوت محسوس و آشکار باشد و اگر آن رژیم حدود ۶۰ سال توانست حکومت کند به همان دلیل بوده است. با نگاه امروزی که ۳۵ سال از انقلاب می گذرد و در پوشش نظام انقلابی سطح سواد مردم بالا رفته نباید به دوره پهلوی نگاه کرد.
هدف سریال از نشان دادن منکرات آن زمان همچون: روابط عشقی میان شخصیت ها و زنان شوهردار چیست؟ آیا این کار خود نوعی ترویج منکرات نیست؟ آیا لزومی دارد که برای ترسیم وضع آن زمان به این روش که خود نوعی انحراف است روی آورد؟ آیا هدف مقدس وسیله نا مشروع را توجیه میکند؟
-مطلقا چنین نیست. کلاه پهلوی اولین سریال مربوط به دوران رژیم سابق نیست و هدف از این سوال اگر تظاهر به دینداری افراطی نباشد، حکایت از بی اطلاعی است. در چنین سریالی سازندگان چگونه می توانستند حداقل تفاوت میان تفکر سکولار و تفکر مذهبی را نشان دهند؟ در شرایطی که بخش قابل توجهی از مردم از طریق ماهواره می توانند انواع و اقسام منکرات را تماشا کند، غیر قابل قبول است که مخاطبان از کلاه پهلوی الگوی بی حجابی و مفسده را بیاموزند. آنچه در هفته های اخیر درخصوص نمایش روابط غیر شرعی میان شخصیت های سریال نمایش داده شده، صرفا محدود به چند شخصیت خاص داستان است که اتفاقا مروج بی حجابی بوده اند و حالا خود اسیر تبعات آن شده اند. در سریال نیز رفتار تایید آمیزی نسبت به این شخصیت ها وجود ندارد و به زودی مخاطب با فرجام تکان دهنده این شخصیت ها مواجه خواهد شد. به همین دلیل بهتر است به جای بررسی موردی چنین صحنه هایی، آنها را در کلیت سریال مورد بررسی قرار داد. اگر قرار بر حذف چنین مواردی از یک سریال باشد، چگونه می توان برای افشای مفاسد فرهنگی رژیم سابق کاری انجام داد؟ آیا با چنین نگاهی دیگر می توان نقدی نسبت به رژیم گذشته وارد کرد؟ آیا صرفا باید برای شخصیت پردازی چنین افرادی به عنوان ضد قهرمان، آنها در حال خوردن مسکرات نشان داد؟ در چنین شرایطی آیا برای مخاطب این ابهام پیش نمی آید که شرایط آن دوره و حتی حجاب خانم ها بهتر از زمان حال بوده است؟ ! بدیهی است در سریال تلاش شده تا بیان این مطالب با حداکثر پرده پوشی صورت گیرد اما اگر فرجام نهایی این شخصیت ها در نظر گرفته شود، قطعا سریال تاثیرات عمیقی برمخاطب خواهد داشت.
ارسال نظر