سکوت محمدرضا فروتن بعد از ۵ سال شکست
فروتن: با خودم مسابقه دارم
محمدرضا فروتن ۱۱سال بعد از آنکه در «زیر پوست شهر» اشک ابراهیم شیبانی را درآورد، در فیلم «هیچ کجا هیچ کسِ» او بازی کرد و برای همین فیلم پس از چهار- پنج سال، سکوتش را در ایسنا شکست.
به گزارش پارس ، این بازیگر سینما که به رکورد بهروز وثوقی در همکاری با مسعود کیمیایی نزدیک شده است، می گوید که درتمام این سال ها تلاش کرده خودش باشد و کاری را که از آن لذت می برد، انجام دهد. او می گوید « آنجایی که باید به خودم بَه بَه بگویم، گفته ام و الان از اَه اَه کسی حالم بد نمی شود. »
محمدرضا فروتن و ابراهیم شیبانی - بازیگر و کارگردان فیلم سینمایی « هیچ کجا هیچ کس» - که درایسنا، حاضر شدند در گفت و گویی که می خوانید از ساخت « هیچ کجا هیچ کس» ، خاطرات مشترک همکاری، مسعود کیمیایی… و هم چنین از آرزوهای خود سخن گفتند.
ایسنا: آقای شیبانی « هیچ کجا هیچ کس» سومین فیلم بلند سینمایی شماست که البته حدود شش سال پس از فیلم دوم خود، آن را ساختید. ایده ساخت فیلم از چه زمانی و چطور شکل گرفت؟
شیبانی: دو سال بعد از فیلم « صحنه جرم ورود ممنوع» ، اواخر سال ۸۶، فیلمنامه « هیچ کجا هیچ کس» به دستم رسید و از همان زمان در تلاش بودم تا آن را بسازم؛ یعنی آقای احمد رفیع زاده قصه « هیچ کجا هیچ کس» را برایم تعریف کرد و من هم خوشم آمد. بعد از خواندن سیناپس، « هیچ کجا هیچ کس» برایم جدی شد، مخصوصا اینکه محتوا و فرم روایت برایم جذاب بود. بنابراین پروسه تکمیل فیلمنامه و پیدا کردن سرمایه گذار و آغاز مرحله تولید، آن هم به شکل آبرومندانه ای که من دوست داشتم، حدود سه سال تا شروع فیلمبرداری زمان برد.
به این ترتیب برای ساخت فیلم با افراد مختلفی مشورت کردم و پس از چندین بار بازنویسی فیلمنامه، موفق به دریافت پروانه ساخت شدم که البته آن هم با مشکلاتی روبرو شده بود، چرا که وزارت ارشاد ابتدا با صدور پروانه ساخت موافقت نمی کرد به همین دلیل پروسه ساخت « هیچ کجا هیچ کس» طولانی شد تا اینکه به سال ۱۳۹۰ رسید.
« هیچ کجا هیچ کس» پس از دوبار رد شدن، از سجادپور مجوز ساخت گرفت
ایسنا: مشکلات پیش آمده برای پروانه ساخت چه بود؟ اصلا چند بار این درخواست ارائه و رد شد؟
شیبانی: درخواست ما دو بار در دولت نهم رد شد تا اینکه در دولت دهم از آقای سجادپور (سال ۸۸) پروانه ساخت گرفتیم. دلایل رد آن دو درخواست هم، سیاه نمایی و اینکه ساخت چنین فیلمی جزو اولویت های تولید سال نیست عنوان شد، که البته هیچ وقت این دلایل به صورت مکتوب ارائه نشدند و همین را هم پس از چند بار رفت و آمد متوجه شدیم.
ایسنا: با مقایسه سه فیلمی که تا به حال ساخته اید، به نظر می رسد یک نوع سبک خاص حادثه ای را، که در سینمای ایران کمتر وجود دارد، دنبال می کنید.
شیبانی: « هیچ کجا هیچ کس» را مطلق به سینمای حادثه ای نمی دانم. بیشتر، شخصیت ها محور هستند و فقط هسته مرکزی ماجرا در صرافی شکل می گیرد که مقدمه ای است برای جمع شدن شخصیت ها. در واقع نوع قصه، باعث شد که این مدل روایت را انتخاب کنیم. البته از این نوع روایت بدم نمی آید، اما این طورهم نیست که علاقه خیلی خاصی به آن داشته باشم. نکته مهم این است که قصه برایم اهمیت زیادی داشت و به نظر می رسید فقط به همین شیوه می توان آن را روایت کرد.
ابراهیم شیبانی در نشست فیلم « هیچ کجا هیچ کس»
انتظار نداشتم شیبانی اینقدر حرفه ای شده باشد
ایسنا: آقای فروتن با توجه به نقش های متفاوتی که در این سال ها بازی کرده اید، « هیچ کجا هیچ کس» چه جذابیتی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟
فروتن: اول این را بگویم که آشنایی من با ابراهیم شیبانی به فیلم « زیر پوست شهر» برمی گردد که او در آنجا علاوه بر دستیاری کارگردان، نقش برادر من را هم بازی می کرد. آشنایی ما ادامه داشت و بعدها فیلمی از او دیدم که خیلی به دلم ننشست (صحنه جرم ورود ممنوع) ؛ به همین دلیل وقتی پیشنهاد بازی برای فیلم « هیچ کجا هیچ کس» مطرح شد، فکر کردم یک جوانی آمده که در حال تجربه است و تصورم این بود که او زمان بیشتری باید احتیاج داشته باشد تا این فیلم به فیلمی مثل « هیچ کجا هیچ کس» تبدیل شود، اما واقعیت این است که پس از فیلم های قبلی، راه او خیلی کوتاه شده بود و من انتظار نداشتم ابراهیم شیبانی اینقدر ریزبین، دقیق و حرفه ای شده باشد. احساس کردم او در این چند سال یک مسیر جدی را رفته است. امروز هم فیلم را دوست دارم و تجربه چنین کاری برایم بسیار لذت بخش بود. « هیچ کجا هیچ کس» نسبت به آن فیلم قبلی ای که گفتم، بهتر شده و مطمئن هستم که او کارهای بهتری را انجام خواهد داد.
درباره پذیرش نقش هم باید بگویم، وقتی دیدم تمام عوامل و بازیگران خوب هستند و فیلمنامه هم متوسط است، از آنجا که خودِ نقش را هم دوست داشتم، آن را پذیرفتم. هم چنین به این هم فکر می کردم که شاید چون قصه ی « هیچ کجا هیچ کس» معما گونه است و تماشاگر باید موضوعی را کشف کند، همین برایش لذت بخش باشد. درنهایت این موضوع در کنارعوامل دیگر باعث شد همکاری در این فیلم را قبول کنم.
نکته مهم دیگری را هم که می خواهم درباره « هیچ کجا هیچ کس» اضافه کنم، که البته یکی از دلایل علاقه من به فیلم هم بوده، این است که احساس می کردم اگر شرایط به گونه ای بود که آدم های خوبی که می توانند نسبت به خود وفادار یا آگاه باشند، از امکانات و شرایط زندگی در یک محیط مناسب برخوردار بودند، می توانستند پاسخ درستی از زندگی خود و جامعه بگیرند و شاید به خیلی جاها کشیده نمی شدند. به همین دلیل معتقدم این مهم است که در هر جامعه ای که زندگی می کنیم، اگر درس می خوانیم یا کار می کنیم، به همان اندازه پاداش بگیریم و قدر کار، درس و تلاشمان دانسته شود.
من فکر می کنم آدم های « هیچ کجا هیچ کس» حاصل جایی هستند که آن پاسخ و تقویت را به درستی دریافت نکرده اند. در چنین شرایطی ما معمولا افرادی را، مقصر می شناسیم و آن ها را قضاوت می کنیم، همان طور که در حین تماشای فیلم، ممکن است تماشاچی شخصیت ها را خوب یا بد بداند، در حالی که همه آن ها آدم های خوبی هستند و فقط محصول یک شرایط غلط هستند.
ایسنا: نوع روایت فیلم چقدر برایتان جذابیت داشت؟ آن هم روایتی که آقای شیبانی آن را به نوعی ساختار شکنی معرفی کرده است.
فروتن: برای من، این اتفاق که صحنه ای از فیلم را ببینیم و علت آن را در یک سکانس دیگر کشف کنیم جذاب بود، چون ابتدا رفتاری را می بینیم و بعد آن را قضاوت هم می کنیم، اما پس از اینکه علت را متوجه می شویم، شاید دلیل خیلی از رفتارها و اتفاق ها را درک کنیم. من این بخش ماجرا را دوست داشتم.
« هیچ کجا هیچ کس» مدل دیگری از سینماست
شیبانی: آنچه به عنوان ساختارشکنی گفتم به این دلیل نبود که قصه ای را انتخاب کرده باشم و بخواهم آن را جور دیگری تعریف کنم، چرا که معتقدم قصه و روایت باید در خدمت هم باشند و در « هیچ کجا هیچ کس» این اتفاق افتاده است؛ یعنی مدل دیگری نمی شد داستان را روایت کرد. قصه این فیلم، نو نیست، ما فقط سعی کردیم از زاویه دیگری به شخصیت ها نگاه کنیم. ممکن است در نگاه اول، روایت فیلم بیشتر به چشم آید، اما از قصه بیرون نمی زند و امکان ندارد که شخصیت یا سکانسی از این فیلم حذف شود بدون آنکه لطمه ای به آن وارد شود.
البته به طورکلی این نوع فیلم با چنین روایتی، در سینمای ایران کمتر به آن پرداخت شده است و شاید از این لحاظ بتوان آن را یک ساختارشکنی محسوب کرد، اما جدا از این بحث می توانیم یک مدل دیگر از سینما و تعریف کردن قصه را به تماشاگر نشان دهیم؛ اتفاقی که در سینمای جهان هم رخ می دهد و البته با واکنش های متفاوتی هم مواجه شده است.
جور دیگری بلد نیستم فیلم بسازم
ایسنا: در « هیچ کجا هیچ کس» چهره های مطرحی بازی کرده اند. انتخاب این بازیگران صرفا برای گیشه بوده یا شکل متفاوت روایت فیلم هم در این انتخاب ها تاثیرگذار بود؟
شیبانی: نمی توانم بگویم از ابتدا به گیشه فکر نمی کردم، ولی جدا از فروش فیلم، برای تمام شخصیت ها به دنبال بازیگران حرفه ای و متخصص بودم، چون معتقدم فیلمسازی یک کار کاملا حرفه ای است و من به جز این مدل فیلم سازی، جور دیگری بلد نیستم کار کنم. معمولا برای ساخت فیلم باید فیلمنامه کامل داشته باشم، به همین دلیل در این روش باید همه چیز کامل و حرفه ای باشد تا فیلم ساخته شود.
البته یک مزیت انتخاب بازیگران حرفه ای هم این است که گروه فرسوده نمی شود، آن هم در فیلمی مثل « هیچ کجا هیچ کس» که ۴۵ درصد کار در جاده اتفاق می افتد و ما فرصتی برای آزمون و خطا در چنین شرایط و فضایی نداشتیم. بنابراین برای این کار سراغ بهترین ها رفتم و اولین انتخابم برای نقش مهران، محمدرضا فروتن بود که اگر او قبول نمی کرد حتما فرد دیگری را در سطح فروتن انتخاب می کردم. بقیه شخصیت ها نیز به همین شکل از میان بازیگران حرفه ای انتخاب شدند. حتی باید به آقای آتیلا پسیانی اشاره کنم که ابتدا قرار نبود حضور داشته باشد، اما همان نقش کوتاه و بازی ایشان در دو سکانس، تفاوت قابل توجهی را در فیلم ایجاد کرد. بنابراین تاکید می کنم که سراغ چهره ها و سوپراستارها نرفتم بلکه سراغ کسانی رفتم که در کار خود متخصص هستند.
ایسنا: چند نفر از بازیگرانی که در فیلم حضور دارند، اولین گزینه برای نقش خود بودند؟
شیبانی: از میان پنج بازیگر اصلی، سه نفر یعنی محمدرضا فروتن، مهناز افشار و صابر ابر گزینه های اولم بود. آقای کیانیان انتخاب اول نبود، اما در بازنویسی های آخر فیلمنامه متوجه شدیم ایشان گزینه بهتری نسبت به کسی که قبلا درنظر گرفته شده بود، هستند. برای نقش بهاره کیان افشار هم ابتدا نگار جواهریان را در نظر داشتیم که منتفی شد.
دوران طلایی با بیضایی، تقوایی، مهرجویی و بنی اعتماد
ایسنا: شما از همان فیلم اول خود با بازیگران مطرح کار کرده اید. به نظر می رسد این اعتماد به نفس، بیشتر به واسطه سابقه دستیاری کارگردانان بزرگ سینمای ابران به دست آمده است؟
شیبانی: حتما این مساله کمک کرده است چرا که در آن دوران طلایی، در کنار بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا و خانم بنی اعتماد چیزهای زیادی یاد گرفتم و بخش عمده اعتماد به نفسی که امروز دارم از کار تجربی است، جدا از اینکه هفت سال هم در رشته مربوط درس خوانده ام.
قبل از فیلم « زهر عسل» ، فیلم کوتاهی به نام « طلوع تاریک» را ساختم که همان موقع هم بهرام رادان، رویا تیموریان، انوشیروان ارجمند، مصطفی خرقه پوش و محمد آلادپوش در آن حضور داشتند، یعنی از همان ابتدا تصورم این بود و هست و خواهد بود که فیلم سازی یک فضای کاملا حرفه ای است و برای ساخت فیلم سینمایی باید حرفه ای تر باشیم؛ به همین دلیل معمولا سراغ کسانی می روم که در کار خود بسیارمتخصص هستند و به من و فیلم حتما نکات قابل توجهی را اضافه می کنند.
با این حال ممکن است یک روز تصمیم بگیرم مدل دیگری از فیلمسازی را تجربه کنم؛ مدلی که مثلا مستندگونه باشد، اما این نوع فیلمسازی که امروز انجام می دهم و دنبالش هستم، یک فیلمسازی حرفه ای با آدم های حرفه ای است.
ایسنا: این وقفه حدودا شش ساله ای که بین ساخت « هیچ کجا هیچ کس» با فیلم قبلی (صنه جرم ورود ممنوع) اتفاق افتاده به دلیل وسواس برای یک کار جدید بوده یا دلیل دیگری داشت؟
شیبانی: آن چه در این سال ها با آن روبرو شدم این است که فیلم خوب ساختن سخت است؛ مخصوصا اگر ترجیح بدهی برای بخش خصوصی فیلم بسازی تا با بخش دولتی همکاری کنی، چون در این سال ها می بینیم که بخش خصوصی آنقدر به لحاظ اقتصادی ضعیف شده است که به راحتی نمی توان در آن فعالیت کرد. بخش دولتی هم که بیشتر باید منویات آنان را بسازی تا حرفی که خودت به آن اعتقاد داری، به همین دلیل ساخت یک فیلم خوب با عوامل خوب، فیلمنامه خوب و هزینه منطقی سخت است.
پس از فیلم دومی که ساختم تلاش کردم درباره موضوعاتی که دوست دارم، بیشتر تحقیق کنم؛ بنابراین طبیعی است که زمان بیشتری طول بکشد تا چنین پروسه ای به سرانجام برسد و فیلمنامه به درستی شکل بگیرد و جلوی دوربین برود. البته این را نباید فراموش کنیم که در ایران پس از طی این مراحل، تازه باید سراغ سرمایه گذار رفت که خود یک پروسه جداگانه است و این مراحل برای فیلم « هیچ کجا هیچ کس» تا زمان اکران، پنج سال طول کشید. در این سال ها پیشنهاداتی برای کار مطرح شد، اما ترجیح دادم مسیری را که به نظرم درست تر بود بروم.
بنابراین با توجه به تمام این مسائل، خیلی عجله ندارم که تند تند فیلم بسازم. روزی که فیلم اولم را ساختم، تعدادی از دوستان هم دوره من هنوز فیلمی نساخته بودند و وقتی من فیلم سومم را ساختم، آن ها فیلم دهم خود را هم ساخته بودند، من ترجیح می دهم آهسته قدم بردارم ولی محکم آن قدم را بردارم تا اتفاق بهتری نسبت به گذشته باشد.
سعی می کنم علاوه بر اینکه نوع نگاهم به جزئیات بهتر و دقیق تر باشد، درانتخاب قصه سخت گیرترباشم، الان فکر می کنم « هیچ کجا هیچ کس» چند پله بهتر از فیلم قبلی ام است.
ایسنا: « هیچ کجا هیچ کس» با بازیگرانی که دارد، می توانست در زمان اکران پر سر و صداتر باشد، اما از همان روز نمایش در جشنواره فیلم فجر تا به امروز شما انتقادهای زیادی از نحوه پخش داشته اید.
شیبانی: انتقادم در زمان جشنواره به این دلیل بود که بدترین زمان ممکن را (اولین سانس در اولین روز جشنواره) به این فیلم اختصاص دادند، آن هم در سالنی که اسم « مطبوعات» را داشت، اما ۱۵ نفر هم از اهالی جدی رسانه در آنجا حضور نداشتند.
امروز هم اگرچه به لحاظ فروش، طبق گزارش مدیران سینما و بازخوردهایی که گرفته ایم، روز به روز میزان فروش « هیچ کجا هیچ کس» بهتر شده است، اما از نظر قول هایی که برای اکران داده شده بود، رضایتی نداریم و تعادلی با نمایش فیلم های دیگر وجود ندارد. در واقع آنقدری که پروسه تولید در ایران سخت و پیچیده است، ۱۰۰ برابر، پروسه پخش، پیچیده تر و دشوارتر است.
شاید « هیچ کجا هیچ کس» باعث ترس شده که…
به نظر می رسد « هیچ کجا هیچ کس» با توجه به بازیگرانی که دارد، شاید باعث ترس عده ای شده بود، به همین دلیل تا جایی که توانستند تلاش خود را کردند که فیلم دیده نشود که البته خیلی هم موفق نبودند. اگر هم از این اتفاق ترسی نداشتند، خواسته یا ناخواسته، سدی برای فیلم ایجاد کردند.
طبق درخواست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران قبل از جشنواره فیلم فجر، برای مشارکت جهت حمایت در اکران « هیچ کجا هیچ کس» ، ۱۰ درصد از فیلم را به آن ها واگذار کردیم، اما تا به امروز حمایتی را که می خواستیم اتفاق نیفتاده، به جز ۱۲ پرتابل و یک عرشه پل؛ با وجود آنکه « هیچ کجا هیچ کس» ، لوگوی شهرداری را هم با خود دارد ولی، بگذریم…
از سوی دیگر شورای صنفی نمایش هم یک بخش دیگر از مشکلات ماست، قرار بود فیلم هایی که برای اکران عید فطر در نظر گرفته شده اند، یک هفته زودتر نمایش داده شوند، اما به فیلم ما اجازه اکران داده نشد و گفتند باید ابتدا رضایت سازندگان فیلم « گهواره ای برای مادر» را بگیرید. آن طرف دیگر ماجرا هم بنیاد سینمایی فارابی بود که سینما فرهنگ بعد از دو هفته از شروع اکران، هفته گذشته به قراردادش عمل کرد.
البته برخی از این مسائل به تصورات اشتباه عده ای مربوط می شود و نمی دانم اگر فردی یا گروهی با حوزه هنری مشکل دارد چرا عواقب آن را « هیچ کجا هیچ کس» باید تحمل کند؟ این در حالی است که همه می دانند فیلم « هیچ کجا هیچ کس» برای حوزه هنری نیست و فقط پخش آن در اختیار حوزه قرار دارد، اما طبق همین تصور، کارشکنی هایی صورت گرفت و با این حال فیلم، مخاطب خود را پیدا کرده است؛ به طوری که روز اول شش میلیون تومان فروش داشتیم و الان در روز عادی حداقل شاهد ۱۵ تا ۱۶ میلیون تومان فروش هستیم.
من پس از پنج سال دوندگی فیلمی ساختم که با وجود ایراداتی که می تواند داشته باشد، یک فیلم نو در سینمای ایران محسوب می شود و این موضوع را کسی نمی تواند انکار کند، اما در این مدت نقدهایی منتشر شد که به دور از انصاف بودند، چون نویسنده برخی از آن ها حتی یک بارهم فیلم را ندیده بود. با این حال معتقدم هیچ فیلمی بدون ایراد نیست.
برای عباس شباویز گل می فرستادند اما امروز…
اما از همه این ها که بگذریم، کلیت ماجرا تاسف برانگیز است. زمانی از عباس شباویز- تهیه کننده « قیصر» - شنیدم « وقتی فیلم « قیصر» فروش خوبی داشت، صبح که به دفتر رفتم همه برایم گل فرستاده بودند و تبریک می گفتند» ولی الان می بینیم مدام تلاش می شود که فیلم ها دیده نشوند. امیدوارم روزی برسد که این نوع نگاه در سینما تغییر کند.
محمدرضا فروتن در نشست فیلم « هیچ کجا هیچ کس»
ایسنا: آقای فروتن صحبت از « قیصر» شد، بازی شما در فیلم جدید مسعود کیمیایی« متروپل» ، اخیرا تمام شده و با احتساب فیلم های دیگری که به کارگردانی مسعود کیمیایی داشته اید، احتمالا رکورد بهروز وثوقی را در همکاری با کیمیایی خواهید زد؟
فروتن: بله کارم در « متروپل» تمام شده و پس از فیلم های« مرسدس» ، « فریاد» ، « اعتراض» ، « سرباز های جمعه» و « محاکمه در خیابان» ، فیلم « متروپل» که احتمالا دوباره نامش به همان « عرق سرد» تغییرمی کند، ششمین همکاری من با مسعود کیمیایی است، اما درباره رکورد واقعا مسابقه ای نگذاشته ام. هر چند این روزها خیلی ها بیشتر به دنبال همین مسئله هستند، تا کیفیت کار.
مسعود کیمیایی آدم اوریجینالی است
ایسنا: حضور در « متروپل» چطور بود؟ این فیلم تفاوتی با آثار دیگر مسعود کیمیایی مخصوصا فیلم های اخیرش دارد؟
فروتن: فکر می کنم « متروپل» قصه سرراستی دارد، چون بدون پراکنندگی است. البته کار کردن با مسعود کیمیایی آن قدر جذاب است که واقعا سینما را حس می کنی. من هر بار که می خواهم فیلمی را با او شروع کنم، احساس می کنم یک دوران جدید سینمایی برایم شروع می شود. مسعود کیمیایی آدم اوریجینالی است که نگاه خاصی دارد. خیلی ها خواستند از روی دست او بنویسند اما نتوانستند. او دیالوگ های خودش را می نویسد و سینمای خودش را نشان می دهد.
ایسنا: شما در این سال ها نقش هایی را بازی کرده اید که بسیاری از بازیگران مطرح به دلیل نوع گریم یا لهجه سراغ آن نمی روند و هنوز هم به نظر می رسد دنبال تجربیات جدید باشید. اولویت شما برای انتخاب نقش هایتان چیست؟
فروتن: هم چنان به این فکر هستم که اگر می خواهم کاری را انجام دهم، ابتدا قدمی در درون خودم بردارم. در چند سال اخیر با وجود پیشنهادهای زیادی که داشتم همیشه به این فکر می کردم که با توجه به تاثیرگذار بودن سینما، آیا قرار است با حضورم در یک فیلم، به تماشاگرانی که می آیند و بلیت می خرند چیزی اضافه کنم یا اینکه فقط وقتشان را بگیرم؟
من با این تفکر، سال گذشته فقط در یک فیلم (دلتنگی های عاشقانه) بازی کردم، آن هم به این دلیل بود که خانواده واقعی شهیدِ داستان را دیدم و اینطوری نقش به دلم نشست. روایت داستان فیلم هم آنقدر عاشقانه بود که حتی می شد آن را باور نکرد و زمانی که خانواده آن شهید را دیدم، احساس کردم باز یک قصه « لیلی و مجنون» می شنوم.
اصولا ترجیح می دهم کارهایی را که انجام می دهم، کسانی پشت آن ایستاده باشند که بخواهند باور خودشان را بسازند، چون تک تک ما آدم ها جلوه ای از خداوند هستیم وهر کدام بخشی از آن را بروز می دهیم. زمانی که خودِ خودمان باشیم، می توانیم آن وجود ناب را منعکس کنیم، اما وقتی سفارشی کار کنیم یک بخش با ارزش از وجود ما با چیز دیگری معامله و فروخته می شود.
از بازی درهیچ نقشی پشیمان نیستم
ایسنا: در این سال ها نقشی بوده که از ایفای آن پشیمان شده باشید؟
فروتن: ممکن است از کلیت کار و سبک آن خوشم نیامده باشد یا مثلا به آن نتیجه ای که از کار با کارگردان در نظرم بود، نرسیده باشم، اما از انجام هیچ نقشی در فیلم هایم پشیمان نیستم.
شیبانی خطاب به فروتن: این کلیت کار و نتیجه از کارگردان را، راجع به « هیچ کجا هیچ کس» که نگفتی؟
فروتن (با خنده) : نه اصلا.
شیبانی: من و محمدرضا قبل از « زیر پوست شهر» در کانون هنری استاد سمندریان هم با هم بودیم با یک ترم اختلاف…
ایسنا: همان فیلمی که آقای فروتن یک سیلی به شما زد؟
شیبانی: (با خنده) یک بار؟ در ظاهر فقط یک بار بود…
تکرار چند باره ی سیلی زدن به ابراهیم شیبانی
فروتن: (با خنده) بگذارید خودم بگویم. آن سکانس چندین بار تکرار شد و من خیلی ابراهیم شیبانی را اذیت کردم، چون هر بار که حس می گرفتم، کنترل همزمان خوب بازی کردن و اینکه او را محکم نزنم برایم سخت بود. در واقع در صحنه برف، می خواستم دستم را به کنار صورت او و به برف بزنم، اما نمی شد. آخرهم در یک صحنه آنقدر ماجرا واقعی رخ داد که زیاده روی کردم و چنان محکم به صورت او سیلی زدم که گریه ابراهیم شیبانی درآمد. (می خندند) البته خوب، آن موقع من اوایل کارم بود و اگر الان آن صحنه تکرار شود بهتر کنترل می کنم، اما با این حال خیلی خوشحالم که پس از چند سال او هنوز دوستی اش را با من حفظ کرده و برای بازی در فیلمش از من دعوت کرد.
شیبانی: من و محمدرضا از زمانی که به کلاس های آقای سمندریان می رفتیم همدیگر را می شناسیم. یکی از بزرگترین حُسن های او این است که تعارف ندارد و به حرفی که می گوید هم عمل می کند؛ یعنی همان طور که راحت می گوید « صحنه جرم ورود ممنوع» را دوست نداشته یا حتی برای همین مصاحبه که پس از چند سال، فقط قبول کرد در ایسنا صحبت کند و سر حرفش هم ماند، در « هیچ کجا هیچ کس» هم به من انرژی می داد و کمکم می کرد.
فروتن: حقیقت این است که من تلاش می کنم خودم باشم. جای خالی و رشد زیادی را برای خودم می بینم. تلاش می کنم خود را وسیع کنم و فکر می کنم راهش این باشد که « خودم» باشم. من، آنجایی که باید به خودم بَه بَه بگویم، گفته ام و الان از اَه اَه کسی حالم بد نمی شود. البته از آن بخشِ وجودم که ضعف دارد، هراسی ندارم و دوست دارم آن بخش را هم ببینم.
با خودم مسابقه دارم
ایسنا: پس از بازی در فیلم هایی مثل « اعتراض» ، « قرمز» ، « دو زن» و… که شما را تبدیل به یک سوپراستار کردند، خلاف جهتی که معمولا سوپراستارها رفتار می کنند، حرکت کردید؛ مثلا حضور در تله تئاتر یا فیلم ها و برنامه های تلویزیونی. دلیلش چیست؟
فروتن: من ۲۰ سال است که در سینما کار می کنم و یک مسابقه ای با خودم دارم. بعد از« قرمز» خیلی ها باورشان این بود که یک « استار» برای استار ماندن باید قوانینی را رعایت کند، مثلا گریمش زیاد تغییر نکند یا نقش های روستایی بازی نکند، اما من احساس می کردم جاهایی بود که باید می رفتم یا نقش هایی بود که باید بازی می کردم تا به یک تکاملی برسم. من، در« دیگری» بابت بازی در نقش آن مرد بیابانی خیلی پخته شدم. من باید « وقتی همه خواب بودند» و « به آهستگی» را بازی می کردم تا به آن تجربه در« دیگری» برسم.
درباره تله تئاتر« خرده جنایت های زن و شوهری» نوشته امانوئل اشمیت، هم حدس می ِزدم یک کار جذابی شود که شد. این کار را که قابل تبدیل به یک فیلم سینمایی هم بود، خیلی دوست داشتم و بازی در آن را پذیرفتم. هم چنین در تله تئاتر« زلزله بم» بازی کردم که آن را هم دوست داشتم و در زمان خود عنوان بهترین تله تئاتر را کسب کرد. البته اگر بدترین اثرهم شناخته می شد برای من خیلی فرق نمی کرد، چون معمولا وقتی یک نفر از هیأت داوران تغییر می کند، خیلی چیزها عوض می شود.
در تلویزیون هم به جز برنامه سال تحویل که یک نوع راه ارتباط برایم بود، تله فیلم « چشم آفتاب» را کار کردم که به نظرم یک کار متوسط یا شاید هم پایین تر بود، اما تجربه خوبی از آن دارم. در زمان ساخت این تله فیلم، تصمیم گرفتم مثل « رالی ایرانی» که سه روز رفتم تفریح و بابت آن دستمزد هم گرفتم، به منطقه ای که تا به حال نرفته بودم، بروم وبین بلوچ ها زندگی کنم. من به واسطه آن فیلم، آدم هایی را دیدم که به نظر می رسید به خاطر شرایطی که در آن زندگی می کردند، نباید خیلی خوشحال و خوشبخت باشند، اما قاطعانه می گفتند خوشبخت هستند، در حالی که اینجا آدم هایی را می بینم که به واسطه ی شرایط شان باید خوشحال و خوشبخت باشند، اما حقیقت این است که اصلا خوشبخت نیستند.
این ها را توضیح دادم که بگویم تمام این کارها، مسابقه با خودم بود. اصولا وقتی وارد کاری می شوم سعی می کنم درهر بخشی، هر کار یا کمکی که می توانم انجام دهم تا کار بهتر شود و اصلا هم انتظار ندارم کسی قدر کار مرا بداند. همین که خودم لذت می برم، کافی است.
بنابراین کار در تله تئاتر، تله فیلم و تلویزیون برایم خوب بود در حالی که می گفتند « این سوپراستار سینما که پنج فیلم (« عیار۱۴» ، « پستچی سه بار در نمی زند» و… ) را در بخش مسابقه جشنواره فجر دارد، اگر به تلویزیون برود، لطمه می بیند» ، اما نه. واقعیت این است که این بازیگر بودن و « فروتن» بودن با یک بار تله فیلم یا تئاتر کارکردن از بین نمی رود.
ایسنا: چند سال قبل تجربه حضور در تئاتر را هم با بازی در نمایش « رومئو و ژولیت» علی رفیعی داشتید، چرا دیگر ادامه ندادید؟
فروتن: در این سال ها پیشنهاد دلخواهم را نداشتم و خودم هم علاقه مند نیستم آنچه را که در فضای ذهنی ام هست و به آن علاقه دارم، به کسی سفارش دهم. دوست دارم در یک نمایش خیلی خوب، گرم و طنز اجتماعی که خیلی هم شاد باشد، بازی کنم. اگر چنین پیشنهادی در تئاتر داشته باشم، حتما می پذیرم.
موسیقی برایم تفریح است
ایسنا: در موسیقی هم زمانی فعال بودید و حتی خبرهایی درباره انتشار یک آلبوم منتشر شد. الان موسیقی چه جایگاهی برای شما دارد؟
فروتن: موسیقی برایم یک تفریح است، چون همیشه فکر می کردم بالاخره گاهی از اینکه صبح زود سر صحنه بروم و برای اجرای نقشی عصبانی شوم و فریاد بزنم و گریه کنم، خسته می شوم. البته همیشه از بازیگری به شکل عاشقانه ای لذت برده ام، اما دوست دارم فضای متفاوت دیگری را هم تجربه کنم؛ به همین دلیل الان چند سالی است که در حال آماده کردن یک آلبوم هستم، اما هنوز به دنیا نیامده است!
ایسنا: وسوسه کارگردانی ندارید؟
فروتن: وسوسه اش را ندارم، اما اگر یک روز فیلم نامه تأثیرگذار و خوبی پیدا کنم، کار می کنم. با این حال فعلا کارهای دیگری دارم که برایم اولویت دارند، مثل ادامه تحصیل که الان دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی هستم.
ایسنا: و اما سوال آخر. برای شما چطور؛ آقای شیبانی؟ هم تجربه بازیگری دارید و هم کارگردانی. کدامیک جدی تر است؟
شیبانی: همیشه علاقه ام به کارگردانی بیشتر بوده تا به حضور جلوی دوربین. آن دو تجربه بازیگری هم که در فیلم خانم بنی اعتماد بود، تاثیر زیادی روی کارم داشت، مخصوصا در نوع برقراری ارتباط با بازیگران. الان هم « هیچ کجا هیچ کس» یک تجربه بزرگ و موفق برای من بود. البته خیلی ها معتقدند که نباید برخلاف مسیر آب شنا کرد ولی مطمئن هستم که راه تو را پیدا خواهد کرد نه تو راه را.
در آخر هم برای اهالی محترم و محجوب سینما آرزوی سرافرازی و برای سینمای ایران آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
سکوت چند ساله و آرزوهای محمدرضا فروتن
فروتن: تمام حرف هایی که اینجا گفتم معلوم می کند که چرا چهار پنج سال است صحبت نمی کنم. من امیدوارم آگاهی فردی و اجتماعی ما آنقدر بالا برود که آدم ها بدانند اگر به کسی بدی می کنند، در وهله اول به خودشان بدی می کنند و درواقع آن بخش خدایی خود را کمرنگ می کنند.
من آرزو دارم حقوق همدیگر را اول خوب بشناسیم و بعد رعایت کنیم. با یکدیگر مهربان باشیم و عهد کنیم زندگی شادی داشته باشیم، که این حق تک تک ماست.
ارسال نظر